🔻 ستاد گردان / ۸ خاطرات دکتر محسن پویا از عملیات فتح المبین تدوین: غلامرضا جهانی مقدم ⊰•┈┈┈┈┈⊰• 🔹 در کنار آموزش‌ها، کلاس‌های اعتقادی هم داشتیم. یک نفر روحانی به طور دائم در گردان حضور داشت که نماز جماعت و سؤالات شرعی نیروها را پاسخ می‌داد. روزانه در حدّ یک ساعت، کلاس اخلاق و بحث‌های اعتقادی و معنوی را مطرح می‌کرد. در مسائل معنوی، یک‌سری مستحبّات و عادت‌های اخلاقی بین بچّه‌ها در اردوگاه سنّت شده‌بود و تقریباً همه بدون استثنا انجام می‌دادند. مثلاً نیم ساعت قبل از اذان ظهر، خواب نیم‌روز (قیلوله) داشتند. بعد از خواب، برای نماز ظهر آماده می‌شدند. بعد از نماز ظهر و ناهار، معمولاً فرصتی داده می‌شد که به اموراتِ شخصی برسند. اگر کسی می‌خواست استراحت کند یا نامه یا کاری انجام دهد تا یکی دو ساعت تقریباً آزاد بود. بعد‌ازظهر هم كه مجدّداً برنامۀ آموزش برقرار می‌شد. همۀ این آموزش‌ها به ابتکار خود گردان بود و حتّی از نیروهای گردان که سابقۀ بیشتری در جنگ داشتند هم، استفاده می‌کردند. ••••• سنگرِ خیلی بزرگی به طول شاید ده متر، در محلّ اردوگاه داشتیم که پُر از امکانات بود. در تأمین امکانات و مُهمّات اصلاً احساس کمبودی نمی‌کردیم. البتّه درتأمین تجهیزات و ادوات جنگی کمبود وجود داشت. امکانات مورد نیاز از هر محلّی تأمین می‌شد. چه از طریق پشتیبانی تیپ و یا از طریق ایستگاه‌های صلواتی و یا از پایگاه‌های کمک‌های مردمی. تمام نیاز نیروها از لوازم شخصی گرفته تا موادّ شوینده و حتّی برخی تجهیزات عملیّاتی، مثل لباس نظامی را تأمین می‌کردیم. همۀ اینها در پشتیبانی تأمین می‌شد. یکی از اقداماتی که در این زمان دنبال می‌کردیم، تأمین نیازهای گردان بود. گردان امکانات و تجهیزات چندانی نداشت. چند‌دستگاه از بی‌سیم‌های معمولی PRC داشت که یکی در ارتباط با گروهان‌ها بود و دیگری در ارتباط با تیپ. هر گروهان هم یک دستگاه فقط برای ارتباط با گردان در اختیار داشت. فرماندۀ گروهان‌ها هیچ بی‌سیمی برای ارتباط با فرماندۀ دسته‌ها نداشتند. هیچ سیستم مخابراتی دیگری وجود نداشت. وقتی گروهان در خط مستقر بود برای ارتباط با دسته‌ها از تلفن‌های موجود در خط، استفاده می‌کردند. ▪︎ عزيمت به منطقۀ «شهادت» بعد از چند روز که در اردوگاه مستقر بوديم، مأموریت پدافندی از خطّ منطقۀ زعن از طرف تیپ به فرماندهی گردان ابلاغ شد. زعن، نام روستایی از توابع شهر شوش بود که به دلیل موقعیّت و شرایط بسیار سختی که داشت، تعداد زیادی شهید در این نقطه داده‌بودیم. به همین خاطر این روستا به «منطقۀ شهادت» معروف شده‌بود. در مأموریتی که داده‌بودند، یکی از گروهان‌ها باید به خط می‌رفت و روبروی عراق پدافند می‌کرد. این اوّلین مأموریّتی بود که به گردان داده‌می‌شد. حاج‌اسماعیل با توجّه به سختی اين مأموريت، گروهان قدس را که فرماندۀ آن، آقای علیرضا معینیان و معاون ایشان، نادر دشتی پور بود، انتخاب کرد. پس از توجیه اوّلیۀ فرماندهان گروهان قدس و تأمین امکانات لازم، این گروهان در خط مستقر شد. چند روز قبل از این جابه‌جایی، بارندگی زیادی در منطقه صورت گرفته‌ و به همین خاطر، زمین‌ها بسیار گل‌آلود شده‌بود و انتقال نیروها به سختی انجام شد. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @defae_moghadas 👈لینک عضویت ◇◇ حماسه جنوب ◇◇ 🍂