🔻
ستاد گردان / ۱۲
خاطرات دکتر محسن پویا
از عملیات فتح المبین
تدوین: غلامرضا جهانی مقدم
⊰•┈┈┈┈┈⊰•
🔹 .در نزدیکی محل استقرار گردان و مقداری عقبتر از خطّ عملیّاتی گردان، یک سنگر گروهی بود که بچّههای سپاه اهواز در آن مستقر بودند. [دقیقاً] یک شب قبل از عملیّات، حاجاسماعیل تصمیم گرفت به اتّفاق تعدای از کادر گردان، جهت آشنایی به آن سنگر برویم. من با مقداری تأخیر رسیدم. وقتی داخل سنگر شدم، دیدم سفره.ای برای غذا پهن شده و همه سر سفره نشستهاند. خیلی از بچّههای سپاه اهواز، از جمله رحیم راسخ ، سعید دُرفشان و چند نفر دیگر در آن جا جمع بودند. حاج صادق آهنگران هم آن روز به منطقه آمدهبود و در جمع حضور داشت . سعید درفشان سمت راست حاج صادق و فرجوانی سمت چپش نشسته بودند. از درِ سنگر که وارد شدم، یک دفعه حاج صادق که از قبل مرا میشناخت، گفت: «بیا! بیا اینجا بشین!» من را بین خود و سعید درفشان نشاند. آن شب بعد از شام، بحثهای ایجاد ارتباط و آشنایی با سعید درفشان و مسائل دیگر مطرح شد.
**
چند روز پیش از عملیّات، عراقیها تحرّکاتی در آن منطقه داشتند، ولی شاید فرماندهان تصوّر نمیکردند که عراق بخواهد در آن منطقه، عملیّاتی انجام بدهد. ارتش هم در اين منطقه حضور داشت. به طوری که بخشی از خاکریز منطقه در اختیار ارتش بود و تعدادی از تانکهایش را در نقطۀ شروع عملیّات مستقر کردهبود. یک شب قبل از عملیّات، آتش توپخانۀ عراق سنگین شد. تقریباً دم صبح، از سمت خاکریز نیروهای ارتش، به خط آنها حمله کردند. عراق از همان منطقهای که قرار بود عملیّات کنیم، تک زدهبود. این حرکت عراقیها خیلی حسّاسیّت منطقه را بالا برد. آن روز، نیروها و تانکهای ارتش با کمک نیروهای ما به مقابله با دشمن ایستادند. در این جریان، نیروهای گروهان قدس در بخشهایی به کمک نیروهای ارتش رفتند. عراقیها بعد از تکِشان، بلافاصله عقبنشینی کردند و نتوانستند خاکریزی را از ما بگیرند. در جریان این تک، پرویز صداقتفر که یکی از فرمانده دستههای گروهان قدس بود، در هنگام درگیری به شهادت رسید. این اتّفاق، فرماندهان را خیلی حسّاس کردهبود. آنها به این نتیجه رسیدهبودند که اگر عملیّات به تأخیر بیفتد، قطعاً عراق به نتیجۀ دلخواهش خواهد رسید و خودش را جمع میکند. به همین دلیل، مصمّم به انجام عملیّات در همان منطقه شدند و حتّی اصرار بر تعجیل در آن داشتند. ضمن این که اگر میخواستند منطقۀ عملیّات را تغییر دهند، حتماً زمان کافی برای شناسایی منطقۀ جدید، لازم بود.
در ابتدا قرار بود عملیّات در تاریخ ۶۰/۱۲/۲۹ یعنی دقیقاً در شب عید نوروز انجام شود، ولی با تصمیمی که فرماندهان گرفتند و به دلیل تک عراقیها، عملیات با یک روز تأخیر، در تاریخ ۱/ ۱/ ۶۱ انجام شد. بعداز ظهر بود که حاج اسماعیل آمد و گفت: «از طرف فرماندهی اعلام شده امشب آمادۀ عملیّات باشید.»
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#تاریخ_شفاهی
#ستاد_گردان
#کتاب
----------------------
▪︎ آيدی و تلفن سفارش كتاب
@patogh061
06132238000
09168000353
----------------------
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂