🌹؛🌴🌹 🌴؛🌹 🌹 جنایت در خرمشهر / ۱۰ از زبان افسران حاضر در خرمشهر ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🔸خرمشهر دریایی از خون سروان سعدی فرحان الکرخی نیروهای ما وارد خرمشهر شدند. دستورات صادره خیلی روشن و واضح نبود. مهمترین هم و غم افسران و سربازان ما پیشروی به سوی خرمشهر بود. وسایل تبلیغاتی و شعارهای دروغین، عواطف و احساساتی را برانگریخته بود. یکی از سربازان به من گفت، جناب سروان وقتی وارد خرمشهر شدیم چه کنیم؟ گفتم: هر کاری می‌خواهید انجام دهید. فرماندهی به شما اجازه داده هر کاری به نظرتان مناسب آمد، انجام دهید. گفت: جناب سروان من عاشق طلا و جنس مخالفم. این سرباز به کمک دیگر سربازان دست به سرقت و دزدی و تجاوز می‌زد. لحظه ها و ساعتها در خرمشهر به سختی می گذشت. در واقع آنچه در روزنامه ها و مجلات درباره خرمشهر نوشته شده کافی نبود. یک روز برای بازرسی مواضع تیپ ۲۳ در خرمشهر، به آنجا رفتم. واحد مهندسی شبانه روز کار می‌کرد و ساختمانها را به منظور ایجاد یک دیواره دفاعی و ساختن مواضع خراب می‌کرد. راننده بلدوزر شخصی به نام احمد رسول الفرطوسی مشغول کار بود. او مست بود، ترانه میخواند و میرقصید و میگفت امروز قادسیه است. صدام قهرمان رهبر ماست! او با بلدوزر خانه ها و کارگاهها را تخریب می‌کرد و هیچ توجهی به مردم و وسایل آنها نداشت. مردم جمع شده بودند و با چشمان خود می دیدند که چگونه بلدوزرها خانه ها را خراب می‌کنند و هیچ کس هم نمی تواند با این اقدامات مخالفت کند. سربازان مردم را برای تقرب به رهبری مورد انواع شکنجه ها و آزارها قرار می دادند. معیار واقعی محبت به رهبری، در این گونه اقدامات نمود می یافت. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ پیگیر باشید @defae_moghadas 👈لینک عضویت ✧✧ ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ حܩߊ‌ܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐ‌ܢ‌ߺ ✧✧ 🍂