🤝♥️ زدم تو در ماشین و گفتم: وایسا، افسانه اس! ماشین رو سر کوچه اشون خاموش کرد و گفت: الان میخوای بری تو اون جمعیت؟ در ماشین رو باز کردم و گفتم: آره! داشت گریه میکرد! از ماشین پیاده شدم، دیار زود تر از من پیاده شده بود با اخم گفت: یه قدم هم جلو نمیای! خودم میرم ببینم قضیه چیه، بشین تا بیام! با تاکید بیشتری گفت: یه قدم جلو بیا تا ببینی چی میشه؛ صد تا مرد اونجاست! وقتی دیدم جدیه سر تکون دادم و برگشتم کنار ماشین اما سوار نشدم و چشم شدم واسه دیدن! اون وسط یه مرد داد میزد: تو غلط کردی که نمیخوای مگه دست خودته؟! کم کم با دخالت مامورا هیاهوی کوچه کم شد، مردم برگشتن تو خونه هاشون چ بجز تک و توکی کسی نموند... دوست داشتم برم جلوتر اما حرف دیار و خاطره سری قبل شهربانی اجازه نمی‌داد پامو جلوتر بذارم!یه گوشه شاهد بودم که افسانه با سر و وضع بهم ریخته به در تکیه داده بود تا یه چادر دستش دادن سرش کشید و رو به مأمور شهربانی شروع کرد به حرف زدن! نمی‌دونم چی گفت که به مزاج اون مرد مز.احم خوش نیومد و حمله کرد سمتش! دیار یقه اش رو گرفت و بهش توپید و بعد هولش داد عقب! مامور مرده رو با خودش برد و کوچه خلوت و آروم شد؛ اون موقع به خودم جرأت دادم جلو برم! افسانه عین ابر بهار گریه میکرد و اشکاش گوله گوله می‌ریخت روی گونه هاش! آروم صداش کردم، متعجب بهم نگاه کرد و گفت: اینجا چیکار می‌کنی دختر؟! +حالت خوبه؟ دیدم دعوا شده گفتم دیار بیاد اینجا! اشکاش رو پاک کرد و نگاه سر در گمی بین من و دیار رد و بدل کرد! من چیز زیادی از شوهرم بهش نگفته بودم؛ متعجب به دیار اشاره کرد و گفت: شوهرته؟ سر تکون دادم و آره ای گفتم! آهی کشید و روی زمین نشست؛ کنارش نشستم و گفتم: حالت خوبه افسانه؟ لازمه بریم دکتر؟ سر تکون داد و گفت:نمی‌دونستم شوهرته! ابرو هامو بالا دادم و گفتم: مگه فرقی هم داره؟ تا اومد جوابمو بده خانوم نسبتا مسنی اومد تو در و رو به افسانه با خ ش م گفت: همون یه ذره آب‍..رویی که تو محل داشتیم هم بخاطر خانوم رفت! واسه چی باهاش نرفتی؟! افسانه شاکی گفت: باهاش میرفتم که چی بشه؟ کم عذاب کشیدم از دستش دوباره برم وسط عذاب و بدبختی؟یادت رفته با چه وضعی از خونه اش کشیدیم بیرون؟ اینو که گفت دوزاریم افتاد که طرف شوهر سابقش بوده! با همون بغض ادامه داد: کم بدبختی کشیدم که دوباره رجوع کنم بهش؟! خانومی که تو در بود گفت: دندت نرم عین اینهمه زن مینشستی سر خونه زندگیت، فکر کردی اوضاع بقیه گل و بلبله؟ تو که نمی‌فهمی عقلت قد نخوده!