🧨 پیشواز خطر
📖 ... پرواز پرندگان غیرعادی به نظر میآمد. شاید کسانی به آشیانهشان نزدیک شده بودند و آنها هم از ترس، پرواز میکردند و جابجا میشدند. از روی تویوتا، اطراف جاده را بهتر میدیدم. نیروهای پیاده همچنان با احتیاط به سمت روستا حرکت میکردند. کنار جادهی نزدیک روستا یک آسیاب کهنه بود. به آنجا رسیدیم. برادر گنجیزاده با اسلحهی قنداق کوتاه ژ-3، در جلوی یکی از ستونها در حال پیشروی بود. نوک سلاحش را به طرف آسمان گرفته بود و با قرار دادن انگشت اشارهاش بر روی ماشه، منتظر هر جنبندهای بود تا به طرفش شلیک کند. او در همه مواقع جلودار بود و به پیشواز خطر میرفت. در حین حرکتش دیدم که یک لحظه به آرامی به سمت ماشین من آمد. بعد از اینکه نگاهی به اطراف انداخت، رو به من کرد و گفت: «احمدی! کمی به داخل جنگل تیراندازی کن ببینیم چه خبره!» من هم بدون هدف مشخصی، یک نوار دوشکا به صورت رگباری به چندین نقطه منطقه شلیک کردم ...
👈ادامه این خاطره در کتاب
#دوشکاچی
🎙خاطرات
#علی_حسن_احمدی
📒انتشارات
#سوره_مهر
📍
#دفاع_مقدس #کرمانشاه #تیپ_ویژه_شهدا #کردستان #شهید_رضا_ملکیان #شهید_محمدعلی_گنجی_زاده #پیرانشهر #سردشت #ضدانقلاب
🇮🇷
@dooshkachi