علت تعطیلی زکات، پذیرش نظریه فقهی «حصر بر موارد نُه‌گانه» بوده(!) ✍️توضیح و پاسخ به این شبهه: • پس از تعطیلی «زکات ظاهری» و متروک‌شدن «زکات باطنی» در جوامع اسلامی که هر کدام دلایل روشنی داشت، عده‌ای بدون توجه به ریشه‌های تعطیلی زکات ظاهری و پافشاری به سوءفهمی که موجب متروک شدن زکات باطنی شد؛ پیش خود پرسیدند: پس چگونه مطابق احادیث، زکات آنقدر برجسته است و باید کفایت فقر جامعه را بدهد اما آنچیزی که با احکام شرعی، تعیین می‌شود مقدار ناچیزی است؟ • لذا احتمال دادند که دامنه متعلقات زکات بیش از ۹ موردی است که پیامبر(ص) در ابتدا اعلام کرده بود. در واقع به گمان این افراد اگر به «طلا»، «نقره»، «گندم»، «جو»، «خرما»، «کشمش»، «گاو»، «گوسفند» و «شتر» مواردی نظیر کلیه دانه‌های قابل پیمانه (برنج، عدس، ذرت و ... ) و اسب [و به اعتقاد برخی مال‌التجاره] اضافه می‌شدند افراد بیشتری به جمع زکات‌دهندگان می‌پیوستند و میزان زکات افزایش می‌یافت! • هر چند انکار نمی‌کنیم به لحاظ فقهی، ممکن است تعداد متعلقات افزون بر این ۹ مورد باشد(در برخی احادیث نیز دیده می‌شود مواردی غیر از ۹ قلم، به عنوان متعلقات دیگر زکات ظاهری معرفی شده‌اند) که در این خصوص تحقیق جدی و اجتهاد فقها را می‌طلبد، اما آیا تعطیلی زکات را می‌توانیم به این ایرادِ احتمالیِ فقهی ربط دهیم؟ ۱. آیا افراد بسیاری که نه با «کشاورزی و باغداری» سروکار دارند و نه دامداری می‌کنند اما در عین حال، در زمره اغنیا هستند، نسبت به پرداخت زکات معافند؟! (عدم توجه به معیار پس‌انداز پولی) ۲. بعد از خصوصی‌سازی زمین، در حال حاضر چند نفر وجود دارند که بیش از ۳۰ گاو یا ۴۰ گوسفند یا ۵ شتر را مالک باشند و تازه دام‌هایشان از علف خودرو تغذیه کنند! آیا مشکل به این برمی‌گردد که اسب را اضافه نکردیم؟ بر فرض که معلوم شود اسب هم جزء متعلقات زکات بوده و مجتهدین به این مسئله پی‌نبرده‌اند! چند نفر در شرایط فعلی اسبی دارند که شرایط کیفی زکات دام نیز بر آن صدق کند و بر اساس آن زکات بدهند؟؟! ۳. با خصوصی‌سازی زمین، نوع انگیزه‌ای که برای مزرعه‌داری و باغداری وجود داشت به طور کلی تغییر کرد و دهقانانی که روزگاری روی مزراع و باغ‌های مالکان کار می‌کردند، پراکنده شدند؛ یا به شهرها مهاجرت کردند یا در همان‌جا به سبک زندگی شهری تن دادند و عده کمی هم باقی ماندند که به مالکان جدید تبدیل شدند. با توجه به این اتفاقات، بخش کشاورزی و باغداری به دلیل عدم صرفه اقتصادی شدیداً تضعیف و به تأمین تقاضای غذای جمعیت شهری محدود شد. پس از آن محصولات گندم، جو، خرما و انگور یا از اراضی مربوط به ارگان های دولت ثمر می‌داد یا از زمین‌های وقفی و به اصطلاح وقفی، برداشت می‌شد یا از اراضی تعداد کمی از مردم بدست می‌آمد. زکات ظاهری که به محصولات زمین‌های وقفی و دولتی تعلق نمی‌گیرد و میزان محصولات اراضی خصوصی نیز اغلب به دلیل کوچک بودن مساحت زمین، به حد نصاب نمی‌رسید! فرض کنیم به لحاظ فقهی اثبات شود، تمام دانه‌های قابل پیمانه مثل عدس و لوبیا هم جزء متعلقات زکات ظاهری قرار می‌گیرند. آیا در این صورت، مشکلاتی که گفته شد حل می‌گردد؟ مثلاً چند درصد شالیزارهای برنج غیردولتی و غیروقفی هستند که میزان محصولات تولیدی آن‌ها به حد نصاب می‌رسد و بر اساس میزان محصول منهای مخارج آن، زکات پرداخت شود؟ این افراد به اصطلاح زکات‌دهنده چند درصد جامعه را تشکیل می‌دهند؟ 📌پ.ن: متأسفانه به دلیل سطحی‌نگری و اندکی بحث‌های تخصصی جدی در زمینه موضوع زکات، پژوهشگران را اینگونه راهنمایی می‌کنند که علت تعطیلی زکات به محدود بودن متعلقات برمی‌گردد و اگر فتاوا تغییر کند، زکات احیا خواهد شد! این قضیه جز اتلاف وقت و پرداختن به مسائلی که اولویت ندارند، نتیجه‌ای نداشته است. ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat