استاد جسارتاً شما «مطلب» ندارید! چرا حجاب «حرف زور»‌ است؟! در زبان تمثیل وضعیت امروز ما در حجاب، ماجرای استادی است که برای کلاس‌هایش به واقع «مطلب» ندارد و به همین دلیل توفیق همراه‌سازی مخاطبانش را نیافته است. اما او به جای تجدیدنظر در دانش خود، فکر می‌کند یا مشکل از فن بیان است و یا همه‌ی مباحث را به‌قدر کافی توضیح نداده. او باز موفق نمی‌شود و گمان می‌کند دیگر این بار مشکل از او نیست و باید آن را در مخاطب جستجو کند. او کلافه و عصبانی است و گاهی در این وضعیت به اعمال قانون‌های جدیدتر کنترل و همراه‌سازی مخاطبانش روی می‌آورد. باز هم به مقصود نمی‌رسد و باز در میانه‌ی فن‌بیان بهتر – سخت‌گیری بیشتر در سردرگمی است. من اعتقاد دارم مشکل پیشینی و اصلی سیاست‌های گذشته و حال در موضوع حجاب در کم‌مایگی است و اگر به دیده‌ی انصاف نگاه کنیم خیلی هم باید از عملکرد خودمان در این چند دهه راضی باشیم. خروجی این فهم نازل و این برداشت معوج و مردانه از حجاب قاعدتاً چیزی بهتر از این نمی‌شد و می‌توان گفت ما به اندازه‌ی خود موفق هم بوده‌ایم! اما حالا باید قبول کنیم تسلط فهم و معناسازی مردانه از حجاب که ما را از بسیاری ظرافت‌ها و اعماق آن محروم کرده بیش از این امکان پیشروی و همراه‌سازی زنان را ندارد. زنانی که حجاب کرده‌اند خود در ممارست شخصی برای حجاب داشتن توضیح‌هایی دست‌وپا کرده‌اند و ضرورتاً از گفتمان موجود استفاده نمی‌کنند. زنانی هم که محجبه نیستند با گفتمانی که از حجاب شکل گرفته مسلماً احساس موانست نکرده و خود هم البته چیزی به دست نیاورده‌اند. گفتمان مردانه یا به خلع قدرت و شکوفایی زن می‌انجامد و او را تنگنا قرار می‌دهد و یا منجر به خروش و ایستادگی او دربرابر حجاب می‌شود. واکنش‌های منفی (عقلی و عاطفی) زنان دربرابر گفتمان موجود ضرورتاً کرداری بوالهوسانه ویا غیرمسئولانه نیست بلکه آن‌ها بنحو ناخودآگاه دارند به وضعیتی غیرطبیعی و غیرفطری اشاره می‌کنند که گویی خیلی چیزها سرجایشان نیستند. معلوم نیست این فهمی که از حجاب بر بین‌الاذهان ما سایه افکنده چه نسبتی با فهم، اراده، کرامت، آزادی و استقلال زن دارد که نسبت به تمام آنها ساکت و عقیم است! گفتمان مردانه‌ی حجاب به زن می‌گوید تو مهم نیستی و باید خودت را نبینی و به مصلحت مردان چنین و چنان کنی! درحالیکه دال مرکزی گفتمان موجود از حجاب «ضرورت مصلحت مردان» است، دال مرکزی گفتمان رقیب بر «آزادی انتخاب زنان» متمرکز شده است! این آنجایی است که بند را به آب داده‌ایم! استدلال‌ها و شعارهای بی‌مایه‌ی ما دیگر کار نمی‌کند! مشکل اینجاست و مادامی که فهم عمیق (نظری) و زنانه‌نگری (تجربی) از حجاب در چنته نباشد، داریم به معنای واقعی کلمه در مورد حجاب «حرف زور» می‌زنیم؛ چه کار فرهنگی کنیم و چه کار قانونی. مشکل را در نبود بودجه جستجو نکنید! استاد شما «مطلب» ندارید! استاد شما چیزی بهتر از «محدودیت نیست» و «صدف است» و «میراث مادرهاست» ندارید! @Mahdi_Takallou