♦️ سرنوشت #حجاب چگونه خواهد بود؟
📝 #مهدی_تکلو
• بررسیهای گفتمانی در تحلیل تطورات معنای حجاب بهوضوح نشان میدهد حجاب در صد سال گذشته، هرگز یک معنای ثابت نداشته و زمانی که از حجاب صحبت شود، بعید نیست که آن چه که در ذهن و قلب هر مخاطب شکل میگیرد با دیگران بهکلی متفاوت باشد؛ لذا معلوم نیست مراد از الزامی بودن یا نبودن حجاب، الزام کدام معنای حجاب است. معنای حجاب در قرن گذشته، روبنای نزاع گفتمانهایی بوده که در زیربنا در مورد معنای زن با هم منازعه داشته و تا امروز یکی از پرمناقشهترین مسائل را رقم زدهاند.
• دههی پنجاه و شصت دهههای بازیابی قدرت اجتماعی زن است. زن ایرانی پس از توفیق نسبی در نبردی پنجاهساله با جریاناتی که در سطح روبنا، حجاب و در سطح زیربنا، حرمت زن را هتک میکردند، عامل پیروزی یکی از بزرگترین انقلابهای مردمی تاریخ شد. تغییر یک نظام سیاسی مستبد با پیشرانی زن را باید حاکی از قدرت اجتماعی او دانست. بر همین اساس، پس از وقوع انقلاب 57 در یک برآیند نسبی، هنوز گفتمان حجاب با مؤلفههای نظیر کرامت، شخصیت و جایگاه والای زن در جامعه مفصلبندی میشود. پذیرش عمومی قانون پوشش و عمومی نشدن مخالفتها با آن در این فضا بهویژه مقارن با اتمسفر فرهنگی ناشی از جنگ تحمیلی قابل توضیح است.
• اما سالهای واپسین دههی شصت مصادف است با بروز برخوردهای خشن و تند مردمی با «بدحجابها» و متعاقباً دوباره مسالهشدن حجاب. در دورهی دوم دولت سازندگی و سپس دولت اصلاحات با تقبیح مواجههی قهری فضای تساهل فرهنگی در موضوع حجاب، فتح بابی برای جریانهای مدگرا بود. مقارن با پایان جنگ، قرائتهای سنتی و غیرسیاسی از زن، بر اساس همان تعریف ثانویپندارانه، او را به حاشیهی زندگی اجتماعی سوق میداد و هر چه میگذشت صحنه بیشتر به نزاع دو نیروی سیاسی نگران از بیبندوباری و مایل به آزادی در سبکزندگی (با تمایل به سبک زندگی غربی) رقم میخورد. در این فضا ما شاهد یک چرخش گفتمانی در حجاب هستیم. هر چه میگذرد در همنشینی معنای حجاب، امر جنسی و فحشا، تحریک مردان و... قرار میگیرد. یک سوی میدان سیاست، حجاب زن را نه برای تشخص او بلکه برای کنترل تحریک مردانه معنا میکند و سوی دیگر این میدان پوشش زن را دقیقاً برای تزئین جهان مردانه توضیح میدهد. دست آخر محصول این نزاع مردانهی «غربستیزی - غربزدگی» فروکاست گفتمان حجاب از منظری هویتی و تشخصی (با دلالتهای زنانه) به تنظیمگری امر جنسی (با دلالتهای جنسی مردانه) بود.
• در تجربهی تاریخی دلالتهای زنانه که ناظر به هویت و تنظیم جایگاه زن در جامعه بود، توفیقات گفتمانی متعددی کسب کرد (دههی پنجاه و شصت) اما همزمان با توسعه و تورم ادبیات جنسی با دلالتها و اصالتهای مردانه از دههی هفتاد تا کنون شاهد ناکارآمدی گفتمان حجاب هستیم. در حالیکه از منظر زنانه نه حجاب انگیزهای جنسی دارد و نه کشف آن صرفاً با غایتهای جنسی قابل تفهم است.
• حوادث اخیر را نقطهی معکوس شدن گفتمان اصیل حجاب میبینم. گفتمان جدید برخلاف گفتمان دهه شصتی این بار کشف حجاب را با مؤلفههایی چون قدرت و تشخص زن را معنا میکند و طبیعتاً ذیل این گفتمان ساختارشکنی حتی در سطح خرد و هرآنچه که بوی مبارزه و قدرتورزی بدهد امری بهنجار و هویتساز (زیربنا) است. حال بیایید به آیندهی حجاب و زن ایرانی از منظر گفتمان حجاب فکر کنیم. مشخص است که گفتمان حجاب در دهههای اخیر جمهوری اسلامی ناکارآمد و معیوب است و این خلل از ناحیهی تخلیهی معناپردازیهای زنانه و اصالتبخشی به قرائتهای مردانه از حجاب زن و جوانب آن ایجاد شده است. در سرنوشت حجاب نزاع اصلی این است که #زن_قدرتمند چه تصویری دارد؟ باحجاب یا بیحجاب؟ درهرصورت آنچه که بدیهی است این است که زن غیرسیاسی، ضعیف و فاقد نسبتهای روشن با سرنوشت تاریخی از این نزاع بیرون است.
✅ پیشنهاد عضویت در کانال آقای مهدی تکلو پژوهشگر مطالعات اجتماعی جنسیت
🆔 @Mahdi_Takallou
____
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef ༻
هدایت شده از جامعه متعادل | مهدی تکلّو
استاد جسارتاً شما «مطلب» ندارید!
چرا حجاب «حرف زور» است؟!
#مهدی_تکلو
در زبان تمثیل وضعیت امروز ما در حجاب، ماجرای استادی است که برای کلاسهایش به واقع «مطلب» ندارد و به همین دلیل توفیق همراهسازی مخاطبانش را نیافته است. اما او به جای تجدیدنظر در دانش خود، فکر میکند یا مشکل از فن بیان است و یا همهی مباحث را بهقدر کافی توضیح نداده. او باز موفق نمیشود و گمان میکند دیگر این بار مشکل از او نیست و باید آن را در مخاطب جستجو کند. او کلافه و عصبانی است و گاهی در این وضعیت به اعمال قانونهای جدیدتر کنترل و همراهسازی مخاطبانش روی میآورد. باز هم به مقصود نمیرسد و باز در میانهی فنبیان بهتر – سختگیری بیشتر در سردرگمی است.
من اعتقاد دارم مشکل پیشینی و اصلی سیاستهای گذشته و حال در موضوع حجاب در کممایگی است و اگر به دیدهی انصاف نگاه کنیم خیلی هم باید از عملکرد خودمان در این چند دهه راضی باشیم. خروجی این فهم نازل و این برداشت معوج و مردانه از حجاب قاعدتاً چیزی بهتر از این نمیشد و میتوان گفت ما به اندازهی خود موفق هم بودهایم! اما حالا باید قبول کنیم تسلط فهم و معناسازی مردانه از حجاب که ما را از بسیاری ظرافتها و اعماق آن محروم کرده بیش از این امکان پیشروی و همراهسازی زنان را ندارد. زنانی که حجاب کردهاند خود در ممارست شخصی برای حجاب داشتن توضیحهایی دستوپا کردهاند و ضرورتاً از گفتمان موجود استفاده نمیکنند. زنانی هم که محجبه نیستند با گفتمانی که از حجاب شکل گرفته مسلماً احساس موانست نکرده و خود هم البته چیزی به دست نیاوردهاند.
گفتمان مردانه یا به خلع قدرت و شکوفایی زن میانجامد و او را تنگنا قرار میدهد و یا منجر به خروش و ایستادگی او دربرابر حجاب میشود. واکنشهای منفی (عقلی و عاطفی) زنان دربرابر گفتمان موجود ضرورتاً کرداری بوالهوسانه ویا غیرمسئولانه نیست بلکه آنها بنحو ناخودآگاه دارند به وضعیتی غیرطبیعی و غیرفطری اشاره میکنند که گویی خیلی چیزها سرجایشان نیستند. معلوم نیست این فهمی که از حجاب بر بینالاذهان ما سایه افکنده چه نسبتی با فهم، اراده، کرامت، آزادی و استقلال زن دارد که نسبت به تمام آنها ساکت و عقیم است! گفتمان مردانهی حجاب به زن میگوید تو مهم نیستی و باید خودت را نبینی و به مصلحت مردان چنین و چنان کنی! درحالیکه دال مرکزی گفتمان موجود از حجاب «ضرورت مصلحت مردان» است، دال مرکزی گفتمان رقیب بر «آزادی انتخاب زنان» متمرکز شده است! این آنجایی است که بند را به آب دادهایم! استدلالها و شعارهای بیمایهی ما دیگر کار نمیکند! مشکل اینجاست و مادامی که فهم عمیق (نظری) و زنانهنگری (تجربی) از حجاب در چنته نباشد، داریم به معنای واقعی کلمه در مورد حجاب «حرف زور» میزنیم؛ چه کار فرهنگی کنیم و چه کار قانونی. مشکل را در نبود بودجه جستجو نکنید! استاد شما «مطلب» ندارید! استاد شما چیزی بهتر از «محدودیت نیست» و «صدف است» و «میراث مادرهاست» ندارید!
@Mahdi_Takallou