📝 ♦️ما و 🔻(بخش چهارم) 🔶️درباره سوءتفاهم سوم، حقیقتاً بیشتر آن را ناشی از سهل انگاری یا عدم دقت مخاطبان می دانم. 🔹️در طول یادداشت همواره از ضمیر «ما» استفاده شده است، البته نه به نحوی صوری یا نمایشی، بلکه عملا باور دارم که من هم بخشی از همان مردمی‌ام که توصیفشان کردم و حتی دقیقاً واجد برخی از صفاتی هستم که نقدشان کرده‌ام. 🔹️نقد من از موضع یک فرد مطلقاً جدا افتاده و منزه خطاب به نیست، بلکه نقدی درونیِ ماست. 🔹️در یک وضعیت و منحط، ما همه آلوده‌ایم و در نتیجه نقدی اگر هست بر همۀ ما وارد است. در این معنا نقد مردم در حقیقت، همواره باید به شکلی از فاصله گذاری «ما»ی در نقد «من» غایتی جز دفاع از مردم ندارد. 🔹️درست است که هر میان سوژه و ابژه دست بزند، اما این فاصله گذاری باید به درونی بودنِ نقد نیز آگاه و معترف باشد. 🔹️امروز که شکاف / در اوج خود است، بدیهی است که از سوی نخستین مخاطب هر انتقادی و دولت است. 🔹️اما سوال این است که پس آیا اصلاً نباید مردم را نقد کرد؟ آیا هر شکلی از نقد مردم ضدمردمی است؟ آیا خود این موضع به نوعی فاشیسم پوپولیستی منجر نمی‌شود؟ آیا خود مردم توان سرکوبگری ندارند؟ آیا خود سرکوبگری دولت، به نحو غیرمستقیم محصول اراده عمومی نیست؟ 🔹️همه می دانیم که خود مردم بزرگترین قربانیان وضعیت‌اند و رفتار غیرمنطقی‌شان یا فوبیای عمومی در مواجهه با یک ، ناشی از سال‌ها فشار فرهنگی و بحران اقتصادی و عدم است. ✍🏻 نویسنده: محمدمهدی اردبیلی،استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی 📌 : 🆔https://eitaa.com/fekrat_net