یار غائب، غائب از آیینه ی ابرار نیست رویتِ خورشیدِ پنهان قابل انکار نیست دیدگان از گرد و خاکِ معصیت تاریک شد هر که را چشم است او را لایق دیدار نیست بلبل از فیضِ گلِ سوری مقیم باغ شد جغد کور از طینت خود راهی گلزار نیست بر فرازِ دار شد حلاج از سرِّ مگو ورنه هر عارف که جایش بر فرازِ دار نیست از حدیث "لن ترانی" می توان فهمید که مدّعی بر رویتِ ذاتِ ازل بیدار نیست طعنه ها زاهد شنید از مردمان اما به عکس نزد مردم خوار گشت و پیش خالق خوار نیست از فراقِ یار می سوزم چنان آتشکده درد عشقست و توانایی به استظهار نیست ای صبای روح افزا چون رسی در کوی دوست یادی از ما کن که ما را در حریمش بار نیست سر به چاه غم فرو بردن دوای درد ماست تا که ما را نسبتی با طینتِ اغیار نیست ای "محمد" دشت دشت و کو به کو گر بنگری بهتر از "آن ماه" زیر گنبد دوّار نیست @golchine_sher