eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
435 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
نشسته هاله ی غم بر دلِ جهان بی تو وَ سخت می گذرد چرخه ی زمان بی تو فروغِ شعله ی خورشید، ناتوان باشد برای روشنیِ آسمانِ جان بی تو در انتظارِ تو ای آفتابِ عالمتاب گرفته خرمنی از غم در آسمان بی تو هزار کنگره ی شعر هر طرف برپاست ولی برای غمِ نام و آب و نان بی تو گذر به باغِ پُر از لاله کردم و دیدم که سرو، قامتِ او گشته چون کمان بی تو صراطِ غیرِ تو هستیم در عمل، لیکن مدام نام تو چرخد سرِ زبان بی تو بیا که غزّه در آتش ز مکرِ صهیون سوخت بیا که سوخت همه، مغزِ استخوان بی تو بیا که بی تو "محمّد" در این فراقِ عظیم چو بلبل است که نالَد ز جان، عیان بی تو @golchine_sher
اندرونِ چاهِ هجران، داغِ بیژن می کشم تیرهای هجر را با آه از تن می کشم تیزیِ زخم زبان، در این سرای رنگ رنگ هم ز یاران و هم از نیرنگِ دشمن می کشم قطره ای ناچیزم و امّیدِ وصلِ بحر را از تلاطم های امواجِ بلا من می کشم صبر و خاموشی دوای سختیِ دلدادگی ست دفتر دل را شبیه سرو و سوسن می کشم زیر شمشیر قضا صیدی به دام افتاده ام با رضامندی به زیر تیغ گردن می کشم آتشِ برق نگاهت تا که می افتد به جان آه جانسوز از نهاد خود چو خرمن می کشم با حکیمان، همنشینی مرهمِ افسردگیست در برِ نادان، ولی جورِ تهَمتن می کشم "پهلوی چرب غنا ارزانی دون همّتان" من ز اندوه دلِ سرگشته روغن می کشم می پزد اندر خیال خود "محمد" شورِ وصل بلبلی هستم که نازِ گل ز گلشن می کشم @golchine_sher
یار غائب، غائب از آیینه ی ابرار نیست رویتِ خورشیدِ پنهان قابل انکار نیست دیدگان از گرد و خاکِ معصیت تاریک شد هر که را چشم است او را لایق دیدار نیست بلبل از فیضِ گلِ سوری مقیم باغ شد جغد کور از طینت خود راهی گلزار نیست بر فرازِ دار شد حلاج از سرِّ مگو ورنه هر عارف که جایش بر فرازِ دار نیست از حدیث "لن ترانی" می توان فهمید که مدّعی بر رویتِ ذاتِ ازل بیدار نیست طعنه ها زاهد شنید از مردمان اما به عکس نزد مردم خوار گشت و پیش خالق خوار نیست از فراقِ یار می سوزم چنان آتشکده درد عشقست و توانایی به استظهار نیست ای صبای روح افزا چون رسی در کوی دوست یادی از ما کن که ما را در حریمش بار نیست سر به چاه غم فرو بردن دوای درد ماست تا که ما را نسبتی با طینتِ اغیار نیست ای "محمد" دشت دشت و کو به کو گر بنگری بهتر از "آن ماه" زیر گنبد دوّار نیست @golchine_sher
غار حرا امشب شده سینای رب العالمین آیاتِ نورانی وحی آورده جبریل امین داده خدا بر مصطفا از رحمتش پیغمبری تا امّی مکّه کند بر اهلِ عالم سروری امشب ز یمن مصطفا کلّ زمین کوثر شده امشب یتیم مکه بر کلّ عوالم سر شده هفت آسمان و نُه فلک پیش وجودش پا شده در خلعت پیغمبری زیباتر از زیبا شده امشب جهان گشته جنان انوار حق گشته عیان آیین و رسم جاهلی از فیضِ حق گشته نهان اقرأ بخوان ای مصطفا ای لنگر کشتیِ دین ای سرور خیل رسل، برخیز ختم المرسلین باید برون آیی کنون از این سرای طور نور باید که از اعجازِ خود ویران کنی دیو شرور امشب به پایان می رسد دورانِ عُزی و هبل امشب برای قرن ها مکّه شود ضرب المثل از نغمۂ توحید تو لرزه به کسری می رسد بر سامریّ مکه نیز اعجاز موسا می رسد ای یوسف ثانی بیا بر عزلتت پایان بده اهل حجازِ کفر را دریایی از ایمان بده باید دم عیسایی ات بر مُردگان جانی دهد ابر تو بهر تشنگان باید که بارانی دهد بوجهل ها و بولهب باید که حیرانت شوند مقداد و سلمان و علی باید که مهمانت شوند بر یاری دین تو ما، شیر خدا آورده ایم از بهر پشتیبانی ات خیبرگُشا آورده ایم بحرُ العلوم المُصطفی، یعسُوب دین آورده ایم صَمصام حق، مولا امیرالمؤمنین آورده ایم باید خلیلِ بت شکن اصنام را فانی کنی همراه هارونِ زمان، بر خلق چوپانی کنی باید فروغِ مهر تو شب را کند صبح ظفر باید خلیل آسا کنون بر دوش بگذاری تبر امشب ز یُمن بعثتت، ای منجیِ خیلِ بشر ناهید دست افشان شده خندان شده شمس و قمر تا آنکه گیرد انتقام از خونِ سالارِ شهید از نسل پاک ات ای نبی ثانی عشر آید پدید ای عاشقانِ منتظر فصل زمستان می رود دوران غیبت عاقبت بی شک به پایان می رود بانگ انا المهدی رسد از جانب بیت الحرام دوران ظلمت طی شود صبح آید از انجام شام هستیم تا در سایۂ قرآن و عترت زنده ایم از بعثتِ خیر البشر ما تا ابد پاینده ایم تا جانِ شیرین در بدن دارد «محمّد» ای نبی خواهد سراید دم به دم، مدحِ تو و مدح علی @golchine_sher
در میانِ فتنه ها هر روز تنها می شدی در غریبی دم به دم همپای مولا می شدی امتداد دشمنانت در سقیفه ریشه داشت سامری ها را عصای دستِ موسا می شدی تو امامی در قعود و در قیامِ سیره ات کار دین هر جا زمین می ماند بر پا می شدی بر فقیران و یتیمان از فروغِ جودِ خویش ابر بارانی، خروشِ موجِ دریا می شدی وسعتِ حلم تو از ادراکِ دنیا برتر است در صبوری ای گلِ طاها تو معنا می شدی زنده کردی دین احمد را به نور علمِ خود بهر احیا کردنِ دین، چون مسیحا می شدی در میانِ لشکرت تنهاترین بودی ولی در میانِ خانه تنهاتر ز هر جا می شدی لحظه های آخرین از لخته های خونِ سرخ لاله گون گشتی و با مادر هم آوا می شدی @golchine_sher
بر کویرم برگِ سبزی من ولی خارم تو را با همه فقرم، غنی ام تا به دل دارم تو را از عطوفت، بارِ غم را از دلم برداشتی برخلافِ من که از بیحاصلی بارم تو را پاکی آئینه ات را ای صفای جانفزا ترسم از گرد و غبار خود بیازارَم تو را ذرّه سا جویای خورشیدِ پسِ ابرَت شدم آفتابی، پرتویی، نوری، خریدارم تو را سینه ام شد از هوای معصیت انباشته گر بدم اما ز جان و دل، خریدارم تو را تا توان دارم قلم در دست می گیرم مدام تا کنم ترسیمِ والایت در اشعارم تو را در خیالم مصرعِ "صائب" تداعی شد که گفت: "سخت می خواهم که در آغوشِ تنگ آرم تو را" @golchine_sher
ای سرت خورشید تابان بر فراز نیزه ها حنجرت گُلبانگ قرآن بر فراز نیزه ها تا خلیل آسا میان آتش دشمن شدی پا نهادی در گلستان بر فراز نیزه ها آسمان خون ریخت در جامِ شفق از سوگِ تو تا تو را می دید عطشان بر فراز نیزه ها حرمت مهمان ندانستند آن قوم عنود از جفا بردند ایمان بر فراز نیزه ها طور سینای دگر شد بر فراز نی پدید یا که شد اکرام مهمان بر فراز نیزه ها آفتاب آسمان می‌سوخت از داغِ غمت ای سرت خورشید تابان بر فراز نیزه ها @golchine_sher