ادامه از : https://eitaa.com/h_abasifar/970 اما مهم تر از این عفونتها عفونت برخی صاحبان کرسی در دانشگاه ها هستند. آنها که در بستر آموزش رایگان دولتی رشد کرده اند و در دانشگاه دولتی و با ارتزاق از سرمایه ملی منافع مردم را ذبح میکنند. کسانی که در ایران پول نفت به حسابشان واریز می شود فقط به خاطر اینکه نسبت به بقیه مردم هوش ریاضی بیشتری دارند. اما آیا فقط هوش ریاضی است که فرد را شایسته بهره مندی از بیت المال میگرداند؟ خطای بزرگی که سالهاست دامن گیر کشور ما شده است، بدون در نظر گرفتن این مطلب که اساسا انسانها با تفاوتهایشان میتوانند جامعه تشکیل دهند. میتوان تصور کرد که انسان های یک شکل، چگونه در همان سال اول منقرض خواهند شد! هوش های ٩ گانه گاردنر یکی از مشهورترین نظریات در این زمینه است. برخی تعداد این هوشها را تا ١٣ مورد هم گفته اند. (تصویر) در ایران سالهاست که مهندسان و صاحبان هوش ریاضی در دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف بدون اینکه فهم و درکی از فرهنگ، دین، نظام اجتماعی، رسانه، نظام سیاسی داخلی و خارجی و اقتصاد سیاسی داشته باشند صرفا با اتکا به هوش ریاضی سعی میکنند آن چه فقط تکرار حرف های اقتصاددانان لیبرال مغرب زمین است برای ما نسخه بپیچند. نسخه هایی از جنس آبان ٩٨ که طعم تلخ آن همواره در کام مردم ایران خواهد ماند. یکی از حرفهای تکراری و عفونی این جماعت از اقتصادخوانده‌ها بیماری هلندی است. بیماری هلندی را اینگونه تعریف میکنند که اگر یک کشور با درآمد سرشار حاصل از مثلا نفت رو برو شود به جای اینکه برود سراغ تولید و صنعتی شدن می رود سراغ واردات برای مهار تورم و در نتیجه نرخ ارز را افزایش نمی دهد و صادرات و تولید صرفه نخواهد داشت و خلاصه سرمایه گذاران پولهایشان را می برند در بازارهای مسکن و زمین و امثالهم که قابل واردات نیست و این باعث میشود که تورم به این بازارها منتقل شود و اینها! خلاصه آنکه اساسا نفت و گاز و اینها چیزهای بدی هستند و بو میدهند و بهتر است مفت بفروشیم تا درآمدمان خدای نکرده زیاد نشود. چرا که اساسا دولتمردان افرادی جاهل هستند که به جای آنکه در شرایط تورمی پولها را به سرمایه دارها بدهند تا بتوانند خوب سرمایه گذاری (بخوانید سفته بازی) کنند، می روند و قدری مایحتاج مورد نیاز مردم را وارد میکنند تا قدری نفس بکشند. البته که باید دولت با درآمد حاصل از فروش نفتِ گران به زیرساختها و تولید کمک کند ولی اینکه پیش فرض این نوکران نظام سرمایه‌داری این است که حتما دولت تصمیم اشتباه می‌گیرد و بهترین کار این است که پولها در قالب تسهیلات بانکی به بخش خصوصی تزریق شود تا آنها کیک اقتصاد را چاق کنند،‌ چله کنند تا بعد بیایند و مردم از آن کیک تناول کنند! هم افسانه‌ای است که فقط در جهت منافع عده‌ای معدود در جامعه سروده می‌شود. همان عده‌ای که این دسته از اقتصاددان‌ها را تامین مالی هم میکنند. بورس هم میکنند. برایشان دانشگاه هم میزنند و در نهایت حلقه‌ی در هم تنیده‌ی بانکداران و اقتصاددانان لیبرال و سرمایه‌داران بخش خصوصی به وجود می‌آید. همان‌ها که دور یک میز شام می‌نشینند و "دنیای اقتصاد" را با کاغذ یارانه‌ای می‌سازند! اشتباه نکنید. ما نمی‌گوییم با ارز حاصل از فروش نفت خودرو و کالاهای لوکس و دسته بیل و اینها وارد کنیم! اینکه آن پولها به مثابه انفال هستند و باید به همه مردم تعلق بگیرند و نباید در دست اغنیا بچرخد بحثش مفصل است و در این مقال نمی گنجد! اما اینکه مثل عفونت از همان پول به کسانی داده می شود که میگویند این پول نباید به مردم داده شود و باید یارانه زدایی کنیم و دستمزدها و حقوقها افزایش پیدا نکند و همه چیز گران شود و نرخ ارز بالا برود و ... خیلی دردآور است. حتی بیشتر از سردردهای شدید و دردهای عضلانی و درد مفاصل بیماری Q هلندی! و دردآورتر اینکه مثل افرادی که دچار سرطان شده اند سلولهای سالم هم به سلول سرطانی اکسیژن رسانی کنند و در نهایت هم راه حل قصه چیزی نباشد جز ! همان ها که علت بیماری هستند در قالب فرشته های نجات وارد شوند و همان کاری را با کشور کنند که پینوشه در شیلی انجام داد به دست ! 💠 @h_abasifar