📌تاثیر معرفت شناسی در تحلیل تاریخی و تولید نظریه انقلاب
🔹 یکی از نظریه های
#امتداد حکمت و فلسفه ، نظریه نقش فلسفه در تولید زیرساخت علوم انسانی و علوم اجتماعی و تاریخ است. یکی از بنیانهای فلسفی علوم انسانی و علوم اجتماعی معرفت شناسی است.
🔸 معرفت شناسی یکی از بخش های مهم فلسفه است که بنیان منطق و فلسفه و مایز آن از سفسطه است. در معرفت شناسی از ملاک و معیار صدق و ارزش معرفتی قضایای خبری و قلمرو معرفت صادق بحث می شود. بدین جهت این دانش فلسفی نقش اساسی در اعتبارسنجی همه معارف و دانش های بشری دارد.
🔹مدرسه فلسفی قم، بیش از سایر مدارس فلسفی جهان اسلام، به معرفت شناسی توجه دارد و از دهه ۲۰ تا کنون به این مهم پرداخته است و آثار ارزشمندی در این زمینه تولید شده است و حضرت امام خمینی در نامه به گورباچف (رئیس اتحادیه جماهیر سوسیالیستی شوروی) به معرفت شناسی اسلامی تذکر داده است و بحران دنیای مدرن را در معرفت شناسی حاکم بر آن دانسته است.
🔸 معرفت نقلی و تاریخی یکی از اساسی ترین معرفت های آدمی است و به نوعی می توان آن را وجه غالب اندیشه بشری دانست. به این معنا که اطلاعات عموم افراد از دانش و علوم نه براساس تجربه شخصی و اقامه برهان، بلکه بر گواهی آگاهان و نقل از متخصصان و اعتماد به آنها استوار است. این امر در علوم انسانی و علوم اجتماعی دوچندان است. چرا که امور انسانی، امور تاریخمند و در زمان و مکان است و پدیده های امروز و آینده در ادامه وقایع و حوادث گذشته است.
🔹 با توجه به دو مقدمه ذکر شده، این نتیجه طبیعی است که علوم انسانی و علوم اجتماعی مبتنی بر معرفت شناسی است و هر نوعی از معرفت شناسی نوع خاصی از علوم انسانی و علوم اجتماعی را نتیجه می دهد. زیرا قلمرو علوم انسانی و علوم اجتماعی و اعتبارسنجی قضایا و قوانین آن در گرو اصول موضوعه ثابت شده در معرفت شناسی است.
🔸 تاریخ هم به عنوان منبع علوم انسانی و علوم اجتماعی مبتنی بر معرفت شناسی است و براساس نظریه معرفتی پذیرفته شده در آن، تحلیل تاریخی هویت می یابد.
🔹 این تاثیرگذاری فلسفه بر علوم انسانی و علوم اجتماعی یکی از مهمترین کاربست ها در امتداد حکمت و فلسفه است همانگونه که علامه طباطبایی در "اصول فلسفه و روش رئالیسم" و نظریه اعتبارات و استاد شهید مطهری و سایر متفکران انقلاب اسلامی در آثار متعدد که به تولید معرفت شناسی پرداخته اند نقش بسیار مهمی در انقلاب اسلامی و زمینه سازی نظریه اجتماعی انقلاب اسلامی داشتند و بر همین اساس به نقد اندیشه های مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم و لیبرالیسم پرداختند و ضعف های اساسی تنها را آشکار ساختند و در عوض، زمینه استنباط معارف اجتماعی و اعتبار وقایع تاریخی را فراهم کردند و جبهه انقلاب اسلامی بر این اساس به عملیاتی سازی معارف اسلامی و وقایع تاریخی پرداختند.
🔸 اگر نبود زیر ساخت های فلسفی و معرفت شناسی واقع گرایانه بر آمده از منابع دینی و حکمت اسلامی، امکان بهره گیری از تاریخ اسلام و عملیاتی سازی معارف اسلامی در جامعه متجدد عصر پهلوی فراهم نمی شد و به طور قطع بسیاری از تحصیل کردگان علوم جدید و روشنفکران اجتماعی با جریان انقلاب اسلامی همراه نمی شدند و گمشده خود را در مکاتب غربی جستجو می کردند و مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم تولید کننده نظریه و برنامه انقلاب اسلامی می شد. در حالی که چنین نشد و "نظریه انقلاب اسلامی" مبتنی بر حکمت و فقاهت با استفاده از منابع اسلامی راهنمای نظر و عمل جامعه اسلامی شد.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/312