📌زندگی آکواریومی ✍️دوستی نوشت: یادمه یک آکواریوم گوپی زنده زا داشتم هر وقت حوصلم سر میرفت ، میرفتم از نگاه کردن بهش لذت می بردم هر وقت حوصلم می کشید بهشون غذا می دادم فقط واسم مهم این بود که زادولد کنند و مرگ و میر کمتر از زادولد باشه که آکواریوم بدون ماهی نشه یکی از دوستان گفت به من ماهی بده منم بیست تا ماهی دادم بهش ، یعنی از آکواریوم من مهاجرت کردن به آکواریوم دوستم همین کار باعث شد که سیستم طبیعی آکواریوم از هم پاشید و چند ماه بعد دیگه ماهی نداشتم آکواریوم را جم جور کردم انداختم در انباری بعد هم آکواریوم خالی شکست الان دیگه نه ماهی دارم نه آکواریوم. ما الان حکم ماهی در آکواریوم را داریم این بستگی به مسئولان داره که چگونه مدیرت کنن👌🏻👌🏻👌🏻 📌🔍درنگی در تلقی آکواریومی از زندگی: 🔸از آثار فرهنگی باقي مانده از نظام سلطنتی و استبدادی، غفلت از اراده انسان و وابستگی ذهنی به ساختارها است. فرهنگ "من کاره ای نیستم و مسؤلان باید بکنند" همان تلقی آکواریومی از جامعه و تفسیر ماهی_گونگی از انسان است. انسان همچون ماهی در قفس آکواریوم گرفتار است و تابع جبر محیط است و دیگری سرنوشت او را باید تعیین کند. 🔹 استعاره "زندگی آکواریومی" تلقی بسیاری از افراد جامعه است که بسیاری از ایشان هم اهل علم و دانشند، اما این تلقی استعاره ای زندگی و انسان، نیاز به تأمل عمیق فلسفي و جامعه شناختی است تا ریشه های آن بازیابی و تعارض آن با فرهنگ قرآنی شناخته شود. 🔹باید باور کنیم که اراده انسان اساس است، همه مردم ذی حق هستند، آحاد جامعه همه کاره اند و باید زیر بار مسؤلیت اجتماعی بروند. 🔸مسؤلان جزئی از این مردم و منتخب آنها هستند (مسؤلان عصاره فضائل و رذایل ملتند، خوب آنها از سوی خود ملت است و بد آنها هم از سوی خود مردم است.) انواع انتخاب‌ها و انتخابات هم نشان دهنده میزان وجود فضایل و رذایل ملت است و هم سازنده جامعه و انتخاب آینده. باید پذیرفت: "از ماست که بر ماست" 🔸شاید بهترین راه برای فرار از مسؤلیت، صورتبندی دوگانه دولت - ملت و ساختِ ذهنیِ است. (زندگی آکواریومی) 🔹 اگر به فرایند اعتلا وانحطاط تمدنها بنگریم می‌توان فهمید که رمز اعتلا باور به اراده انسان و پذیرش مسئولیت مدنی و ایمان به قانون است. عامل انحطاط نیز گسترش تلقی آکواریومی از زندگی و جامعه است. به طور نمونه تمدن غرب بیش از آنکه محصول هر چیزی باشد، محصول باور به اراده انسان و قبول مسؤلیت مدنی و ایمان به قانون است که بوسیله برنامه های تربیتی به فطرت جمعی و گفتمان عمومی انسان غربی تبدیل شد. 🔸خلاصه جامعه سازی و تمدن سازی فرع بر تربیت سیاسی متناسب با تمدن و پذیرش اقتضائات جامعه و تمدن است و زیر بنای همه آنها باور به و ضرورت است. امروزه به سياست‌گذاري آموزشي متفاوتی نیازمند هستیم https://eitaa.com/hekmat121