⬅️نشست علمی «فلسفه تحلیلی و فلسفه اسلامی؛ تفاوت‌ها و شباهت‌ها» به همت گروه فلسفه غرب مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد. ▫️این نشست علمی که به صورت حضوری و مجازی و با حضور حجت‌الاسلام دکتر یارعلی فیروزجایی، استاد فلسفه دانشگاه باقرالعلوم(ع) و حجت‌الاسلام دکترمحمدعلی عبداللهی، استاد دانشگاه تهران (پردیس فارابی) برگزار شد، محورهای زیر به بحث و بررسی گذاشته شد. ▫️در ابتدا دبیر جلسه با طرح اولیه موضوع نشست علمی، به معرفی اجمالی تحلیلی در غرب معاصر پرداختند و گفتند فلسفه معاصر غرب، به‌طور‌کلی به دو جریان عمده قابل دسته‌بندی است: الف) فلسفه قاره‌ای که شامل جریان‌های فلسفی پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم است که بیشتر به جنبه‌های عقلی‌شهودی و نقش خاص سوژۀ انسانی اهمیت می‌دهند و همچنین معرفت‌ها و شناخت‌های فلسفی در آنها موضوعیت دارد؛ بدین معنا که این جریان‌ها نگاه‌ ابزاری به این معرفت‌ها ندارند؛ ب) فلسفه تحلیلی که فلسفه‌های آنگلوامریکن (انگلیسی- آمریکایی) هستند که شامل پوزیتویسم منطقی و فلسفه تحلیل زبانی است. این جریان‌ها بر خلاف فلسفه‌های قاره‌ای، آبجکتیو و عینی‌اند و نقش ابژه در آنها مهم است و فلسفه برای آنها نقش ابزاری دارد. 👈 در ادامه این نشست آقای دکتر عبداللهی در پاسخ به پرسش از چیستی فلسفه تحلیلی و چیستی فلسفه اسلامی و بیان شاخصه‌ها و ویژگی‌های این دو فلسفه گفتند: اولاً این دو فلسفه رقیب هم نیستند. فلسفه اسلامی یک مکتب فکری جامع و یک مجموعه سنت عقلی است که در فضا و بافت فکری مسلمانان شکل گرفته است، ولی فلسفه تحلیلی یک مکتب فلسفی نیست، بلکه یک جریان فلسفی- عقلی است که در مقطع خاصی از معاصر در اندیشه فیلسوفانی مانند فرگه در قرن ۱۹-۲۰ شکل گرفت و تداوم یافت. البته باید بدانیم که این دو فلسفه می‌توانند نسبت به هم بصیرت‌افزایی داشته باشند و سنجش این دو فلسفه مهم است تا از یکدیگر تأثیر بپذیرند و بر هم تأثیر بگذارند. 🔹نکته دوم اینکه فلسفه و فلسفه‌ورزی مقید به قید خاصی نیست و تنها قید دانش فلسفه آن است که مدعیاتش را به روش عقلی اثبات می‌کند و شرقی و غربی هم ندارد. قیدهایی مانند تحلیلی و اسلامی و… عناوینی هستند که به مجموعه‌ مسائل فلسفی‌ای اطلاق می‌شود که مثلاً تأثیرپذیری آن را از محیطی مانند یا فضای فکر غربی نشان می‌دهد. 🌐مطالعه مشروح گزارش این نشست 🆔@hekmateislami