بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مثل شکوفه رایحه ای دلفریب داشت* گل برگهای روشنِ او بویِ سیب داشت چون روز چشمه ی دریای نور بود گُل بود اگر گُلِ زهرای نور بود @hosenih یاسی سپید در شبِ عاشق شکفته بود یاسی که در حریر شقایق شکفته بود آرام زیر بارش مهتاب خنده کرد آری به رویِ حضرتِ ارباب خنده کرد اما نسیم جرئت بوییدنش نداشت حتی فرشته رخصت بوسیدنش نداشت تنها نه خیره چشم سماوات مانده بود چشم حسین بر رخِ گُل مات مانده بود جانی دوباره با نفسش باغبان گرفت از شوق از طراوت رویش زبان گرفت @hosenih زینب بیا و اوجِ عنایات را ببین در این قمات مادر سادات را ببین روح بلند عشق به محراب کوچک است انگار عکس فاطمه در قاب کوچک است آئینه ی تمامِ تمنای من رسید دختر نگو که ام ابیهای من رسید گرچه دل از تمامیِ آلِ عبا گرفت آخر به رویِ شانه ی عباس جا گرفت اما هزار حیف خزان شد بهارِ عشق بگذشت چون نسیمِ سحر روزگاِر عشق دردانه ای که شبنمِ گُل نوش کرده بود او را عمو به دوش قلم دوش کرده بود @hosenih در گوشه ای خرابه نشین گشت ای دریغ با تازیانه نقشِ زمین گشت ای دریغ ویرانه پُر زِ بویِ طعام و شراب بود خیلی گرسنه بود و یتیمانه خواب بود بابا برای او گُل و پروانه می کشید بر گیسوان گُل زده اش شانه می کشید @hosenih اما زِ خوابِ ناز پرید و پدر نداشت زلفی برای شانه کشیدن به سر نداشت *زکریا اخلاقی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih