او مادر زهراست، پس طُهر طهوراست او ترجمان نور، بین اهل معناست سوغاتی معراج سهم دامن اوست آغوش او گهواره‌ی عرش معلاست عنقای مغرب عاجز از درک عفافش قاف مقاماتش ز بس عالی و والاست قَدرش نهان باشد شبیه لیله‌ی قدر در چشم‌هایش عالَم لاهوت پیداست او مادر انسیه‌ی حوری سرشت‌ست او مادر آیات نور و قدر و طاهاست ح‍ُسن تمامی که سراپایش حَسن بود آیینه‌ای که مادر اسماء حُسنا است آن مریم مکه که بانوی عفاف‌ست فخر تمام دختران نسل حواست الله اکبر از جلال و از وقارش او باطناً اذکار تسبیحات زهراست او تاجر عشق است بعد بذل مالش هر چه بلا آید سرش با جان پذیراست آن‌کس به‌واقع شخص اُم المؤمنین‌ست، که در حقیقت مادر ام ابیهاست او از ازل دلداده‌ی شهر نجف بود او از ازل سرمست صهبای تولاست هر روز را دلواپس "در" بود و "کوچه" آری بساط گریه‌اش هرشب مهیاست شد سوگوار رفتنش چشمان زهرا پس سوگوارش از ثری تا به ثریاست بین مزارش روضه‌دار کربلا شد بین عبا گریان جسمی ارباً ارباست مرثیه‌خوانِ یک کفن از خاک و خون شد مرثیه‌خوانِ پیکری در زیر گرماست مادربزرگ ماه‌های روی نیزه دلواپس حوریه‌های بین صحراست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e