#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
برایت سهمی از اسلام با حیدر برابر بود
چنانکه ثروت تو همترازِ تیغِ حیدر بود
به ایثارت گواهی میدهد شعبِ أبیطالب
همین از خود گذشتنهای تو خود فتح خیبر بود
همین بس که سلامت داده جبرائیل با هر وحی
کجا این منقبت در شأن آن زنهای دیگر بود؟
کسی که مادر زهراست اُم المؤمنین باشد
فقط اینگونه مادر لایق آنگونه دختر بود
نه تنها مریم و حوا کنیز خانهات بودند
که غیر از فاطمه شأن تو از کُلِ زنان سر بود
تو بودی و علی بود و ابوطالب همین کافیست
پیمبر از همان آغاز هم دارای لشگر بود
تو ای بانو اگر اسلام را یاری نمیکردی
یقین دارم جهان امروز بی «الله اکبر» بود
**
خدیجه! آه...، بعد از تو رسول الله هر روزش...
خدیجه! آه...، هر شب روی لبهای پیمبر بود
✍ #میثم_کاوسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
در روزگارانِ غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآنِ ناطق همصدا بودی
هر شب كنارِ خانه با یعقوب چشمانت
چشم انتظار یوسف غار حرا بودی
آیات كوثر روی دامان تو نازل شد
چون آیهی تطهیر بودی، إنّما بودی
وقتی امینِ مكه را مردم رها كردند
تنها امانِ جانِ ختمالانبیا بودی
مادربزرگ بیكفنها! لحظهی آخر
جای كفن دنبال یك تكه عبا بودی
شعب ابیطالب كجا و طف كجا بانو
ای كاش تو همراه زینب، كربلا بودی...
✍ #فاطمه_بیرامی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
وقتی که ابتر خوانده شد پیغمبر اسلام
حق خواست تا باشد خدیجه مادر اسلام
کوری چشم جمعی از آلوده دامنها
جوشید بر دامان پاکش کوثر اسلام
هم حلقهی عشق نبی را داشت در دستش
هم دُرِّ نابی بود بر انگشتر اسلام
السابقون السابقون یعنی که او بوده
هم شانه با دست خدا در سنگر اسلام
هر روز شاگردانه زانوی ادب میزد
با شور و اخلاص و یقین در محضر اسلام
با ثروتی از مهربانیهای بی حدش
بخشید جانِ تازهای بر پیکر اسلام
شایستگی دارد که اُم المؤمنین باشد
وقتی که میچرخد به حولش محور اسلام
**
بعد از خدیجه مصطفی اشک یتیمی ریخت
این را گواهی میدهد چشمِ تَرِ اسلام
✍ #مهدی_کبیری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
از آن عشقِ بدونِ نقص در حیرت اگر بودی
برایش در مقام ِ همسری زینت اگر بودی-
-دلیلش جذبهٔ ایمان و خُلقِ مهربانش بود
پیاپی با پیمبر عاشقِ صحبت اگر بودی
دلت میخواست اسلام ِ محمد بهترین باشد
برای دین به فکرِ وقفِ اموالت اگر بودی
مسلمانپروری کارِ خودت بود و به دنبالِ
تجارت، یا که رونق دادنِ ثروت اگر بودی
أمیرالمؤمنین تنها علی بود و به این علت
موافق با مرامش بوده؛ با حضرت اگر بودی
ولایت در مسیرِ فتنه و شبهه نمیافتاد
اگر بودی و در تبلیغِ آن حجّت اگر بودی
در آن نُه سالگی، ٱم أبیها نیز مادر داشت
در آن نُه سالگی، با قلبِِ پُر مهرت اگر بودی-
-دلش آرام بود و دور بود از بغض و دلتنگی
کنار دخترت زهرا، شبِ «وصلت» اگر بودی
حسن سیلی به مادر را نمیدید و جوان میماند
هوادارانه در آن کوچهٔ خلوت اگر بودی
نمیدانم چه حالی داشتی در آتش ِ کینه
گرفتارِ چهل نامردِ بیغیرت اگر بودی
زمین افتاد و «در» بر رویِ بارِ شیشهاش افتاد
تو میرفتی به جای فضه آن ساعت اگر بودی
زمان رفت و زمینِ کربلا در انتظارت بود
شبی با کاروانِ خسته در حرکت اگر بودی
فقط میخواستی کام ِحسینت بی عطش باشد
تمام عمرِ خود، دنبالِ یک حاجت اگر بودی
تک و تنها، عطش، گودال، خنجر، سر، قفا، نیزه
به صورت میزدی لطمه! در آن هیئت اگر بودی
یقیناً میسپردی جان اگر میدیدیاَش عریان
به روی تل پریشان شاهدِ غارت اگر بودی
در آغوش تو زینب زار میزد داغهایش را
غروبِ روزِ عاشورا در آن غربت اگر بودی
بهشتِ چادرِ تو سرپناهِ کودکان میشد
میانِ خیمه در آن عصرِ پُر وحشت اگر بودی!
✍ #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
بانوی بی همتای پیغمبر، خدیجه
از مریم و آسیه بالاتر، خدیجه
ظرف نزول سورهی کوثر، خدیجه
بر شیعیانِ مرتضی مادر، خدیجه
طعم «خوشی» را مصطفی با او چشیده
جور زنان بی وفا را هم کشیده
بوده حیا و غیرت و عفت صفاتش
در عین مکنت، طی شده ساده حیاتش
بر مصطفی خیر فراوان داشت، ذاتش
ما را حسینی کرده او با التفاتش
نخل رسالت داد با مالَش نتیجه
رحمت بر ام المؤمنین، بانو خدیجه
وای از وداع آخر او با پیمبر
شد جایگاه هجمهی غمها، پیمبر
از هر زمان شد بیشتر، تنها پیمبر
گریان شده با گریهی زهرا پیمبر
میخواست تا چاره کند پیش آمدش را
انداخت روی سر، عبای احمدش را
او که تمام خانهاش را مهد دین کرد
سرمایهاش را نذر این راه مبین کرد
با مرتضی یاری خیرالمُرسلین کرد
تا غصهای در دل، وجودش را حزین کرد...
مزد جهادش شد چه نیکو سرنوشتی
از عرش نازل شد کفنهایی بهشتی
رخت سفر را آفتاب مکه بست و
بند دل خیرالبشر از هم گسست و
وقت وصیت شد، دل زهرا شکست و
با چشمِ تر، در محضر مادر نشست و
حس کرد گرد غربت بی مادری را
او که ندارد طاقت بی مادری را
بانو خدیجه تا نظر سوی کفن کرد
ذکر حسین بی کفن با خویشتن کرد
گریه به داغ آخرین از #پنج_تن کرد
یاد غریب و تشنهی دور از وطن کرد
تصویر آخر در نگاهش کربلا شد
شعب ابی طالب از آهش کربلا شد
ناله بر احوال ذبیحاً بالقفا زد
آن تشنهای که بین خونش دست و پا زد
هر کس هر آنچه داشت سویش بی هوا زد
زهرا دلش خون شد، حسینش را صدا زد
با غارتش یک خیمه را کوچک شمردند
حتی لباسی را که مادر دوخت، بردند
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام
که جلوه کرده در او شأنِ زن به معنیِ تام
زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام
که بوده است "مسلمان" جلوتر از اسلام
کسی به درک مقامش نمیرسد هرگز
به درکِ معنی نامش نمیرسد هرگز
"فَأيَنَ مِثلُ خَدیجَه؟" نبود در عالم
خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم
گدای سفرهی اکرام اوست صَد حاتم
از او اگرچه نوشتند عالم و آدم
ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست
همین مقام، بس او را، که "مادرِ زهراست"
امینه بوده اگر همسر امین شده است
تمام ثروت او خرج راه دین شده است
که جزء چار زنِ برتر زمین شده است
به امر حضرت حق، "اُمِّ مؤمنین" شده است
تمام ثروت اسلام در خزانهی اوست
چرا که عرشِ خداوند فرش خانهی اوست
کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت
فضائلش همه رو بود، پس سؤال نداشت
که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت
"خدیجه بیشتر از بیستوهشت سال نداشت"
به جهل و کینه از او خط به خط غلط گفتند
"صحیح"های دروغین، فقط غلط گفتند
کنار نام رسول خدا و شیر خدا
نوشته است خدا نام نامی او را
چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا
حسین گفت: "أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء"
چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه
و گفته: "أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله"
::
رسید روحالامین در دقایق آخر
گرفته بود ولی پنجتا کفن در بر
یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر...
به گریه گفت: قرار است این سهتای دگر
برای فاطمه و حیدر و حسن باشد
ولی حسین قرار است بیکفن باشد...
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم
آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم
سرمه نمیبرم به چین، قند و شکر نمیخرم
نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم
بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم
دانهی عشق کاشتم، در قفست رها شدم
با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانهای است
با تو پر از قصیدهام، با تو غزلسرا شدم
ای که ملول میشوی، از نفس فرشتهها
باور من نمیشود، همنفس شما شدم
سفرهی دل برای من، باز کن آیهای بخوان
حرف بزن که مَحرمِ زمزمهی حرا شدم
قطرهی من فرات شد، ذرّهام آفتاب شد
پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم
پشت سرت من و علی، قامت عشق بستهایم
تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم
من به تو دست یاعلی دادهام از صمیم دل
مرگ جدام کرده است، از تو اگر جدا شدم
لحظهی آخرین غزل، ترس ندارم از اجل
پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
ای بر تو سلام آمده از داور هستی
بگذشته در آئین نبی از سر هستی
دل داده و دل برده ز پیغمبر هستی
زیبد که بخوانند تو را مادر هستی
الحق که خدا، هستی خود را به تو داده
ام الّنجبا، فاطمه، زهرا به تو داده
اسلام ز اموال تو سرمایه گرفته
دین در کنف عزّت تو سایه گرفته
توحید ز اخلاص تو پیرایه گرفته
اخلاص ز حُسن عملت پایه گرفته
همّت سر تسلیم به دیوار تو سوده
پیش از تو زنی لب به شهادت نگشوده
تو در دل سختی به پیمبر گرویدی
هر بار بلا را به سر دوش کشیدی
بر یاری اسلام به هر سوی دویدی
بس زخم زبانها که ز کفّار شنیدی
ای قامت مردان جهان خم به سجودت
ای تکیهگه ختم رسل نخل وجودت
ای مکّه ز خاک قدمت خُلد مخلّد
ای عصمت معبود و امید دل احمد
اسلام به پا خاست و گردید مؤید
از ثروت تو، تیغ علی، خُلق محمّد
تا حشر، خلایق که خدا را بپرستند
مرهون فداکاری و ایثار تو هستند...
تنها نشدی همسر و دلدار محمّد
در سختترین روز شدی یار محمّد
در شدت غم گشتی غمخوار محمّد
پیوسته دلت بود گرفتار محمّد
در پیش رویش گشت وجودت سپر سنگ
باشد که کنی در ره او چهره ز خون رنگ
آنروز که افتاد خزان در چمن تو
پَر زد به جنان طوطی روح از بدن تو
تا بوی گل احمدی آید ز تن تو
شد جامهی پیغمبر اکرم کفن تو
با مرگ تو آغاز شد ای عصمت سرمد
بیمادری فاطمه، تنهائی احمد
بردار سر از خاک و ببین همسر خود را
بنگر هدف سنگ، سر شوهر خود را
بازآ و ببین اشکفشان دختر خود را
برگیر به بر دختر بیمادر خود را
بی روی تو گردون به نظر تیره چو دود است
برخیز که بیمادری فاطمه زود است
برخیز که بر ختم رسل فخر زمانه
خانه شده غمخانه، ای بانوی خانه
بر گیسوی زهرا که زند بعد تو شانه؟
بیتو شده از هر مژهاش سیل روانه
پیغمبر اکرم ز غمت زار بگرید
خون است دل فاطمه، مگذار بگرید
ای جامهی احمد کفنت بر بدن پاک
کن بهر حسینت به جنان جامه ز غم پاک
تو بر سر دست نبی و او به سر خاک
سر تا به قدم چون گل پرپر شده صد چاک
«میثم» ز غم نور دو عین تو بگوید
تا صبح قیامت ز حسین تو بگوید
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
به زبانبریده کجا رسد، صفتی به مدح و ثنای او
که خداش هرچه طلب کند، به کمال داده برای او
ز زبان خاتم مرسلین، همه وقت کرده دعای او
صلوات آدم و خاتم آمده است جمله صلای او
چه زنیست او که به مدحتش فلک آفریده خدای او
شده است جاذب لطف حق، چو به مهر ذرّهی لاحقه
نرسد به جلوهی نوریاش، رشحات ظلمت زاهقه
چه کلیمهای که دهد بیان، ز عدم در انفس ناطقه
چه زجاجهایست کز خودش، بدمد لوامع مُشرقه
ملکوت و ملک خدای را، به عیان رسانده ضیای او
سخن از کسی شده در میان، که نبیست گرم ستودنش
مَلِکست قاری فضل او، مَلَکست محو سرودنش
عدمست زادهی بود او و وجود طفل نبودنش
که شدهست بسته به نور حق، همه صبح دیده گشودنش
حسنست شمس مضیّ او و حسین بدر دجای او
به خدا که دار و ندار او، بدهد نشان ز عدالتش
احدی نبوده ز مکّیان، به نجابتش، به اصالتش
احدی نجسته مشابهش، احدی ندیده جلالتش
چو گشود خاتم مرسلین، دو لب از برای رسالتش
چه زنی به غیر خدیجه گفت، بلی به دین و ندای او
چه زنیست مادر فاطمه، چه زنیست همسر مصطفی
که به همرهی، که به همسری، شده نیم دیگر مصطفی
نه به مال بلکه به جان خود، شده یار و یاور مصطفی
که مناقبش شده بازگو، ز لب پیمبر مصطفی
متراکم آمده خیرها، به چهارگوش سرای او
به گرهگشایی لطف او، نه مقیَّدی، نه مقیِّدی
شده لحظهلحظهی بودنش، جلوات عزّ مُمَجِّدی
نرود مواصف جود او، به خفا ز جور معاندی
چو نباشد آیهی سلم او، چه مطهَّری چه موحِّدی؟
مگر اینکه خلق دعا کند، به طراز قبلهنمای او
به ازل چو آینهی «ألَستُ بِرَبّکم» شده صیقلی
به مطاوعت ز مقام او، چو رسول گفتهام از بلی
چو گشود احمد مصطفی، در سرّ مصحف منجلی
به خدا که غير خدیجهاش، به خدا قسم به جز از علی
نشدهست مطلع آدمی، ز رموز غار حرای او
صفت کمال خدیجه را، چه به شعر ناقص همچو من
که چهارده دمِ کبریا، به مدیحه اش شده در سخن
ظُهِرَت یَنابِعُهَا العُلاةِ مِنَ الخَفاءِ إلَی العَلَن
به کدام زن به جز از خدیجه رسول حضرت ذوالمنن
همه ساله کرده ز تعزیت به برش لباس عزای او؟
✍ #مجید_لشکری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
زِ هر دمت همه سر میرود عصارهٔ وحی
که با رسول خدا همسری و همدم هم
تو کیستی؟ جبل النور خانهٔ احمد
چو نور، روشنی و مثل کوه، محکم هم
همین بس است ز شأنت که دخترت زهراست
فدای دختر تو عالَم است و آدم هم
قسم به آب! که تو خاستگاه تطهیری
گواه پاکی تو کوثر است، زمزم هم
دمید در برهوت حجاز، یاس از تو
بهشت میشود از مقدمت جهنم هم
تویی تو سنگ صبور رسول آینهها
برای درد دلش محرمی و مرهم هم
تو لایق لقب اُمّ مؤمنین هستی
رکاب دین نبی را نگین خاتم هم
کلید قلب نبی دست توست، با این گنج
دگر نیاز نداری به اسم اعظم هم
فقط نه گرد بیابان سِتُردی از رخ یار
که پاک کردهای از روی مصطفی غم هم..
برای یاری دین مال دادی و جان نیز
به محضر کرم تو گداست حاتم هم
به شرح حال رسول و بتول بعد از تو
فغان کم است، تأسف کم است، ماتم هم
پس از تو فاطمه دیگر غریب ماند غریب
فقط نه فاطمه، بلکه نبی اکرم هم
✍ #محمود_حبیبی_کسبی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
او مادر زهراست، پس طُهر طهوراست
او ترجمان نور، بین اهل معناست
سوغاتی معراج سهم دامن اوست
آغوش او گهوارهی عرش معلاست
عنقای مغرب عاجز از درک عفافش
قاف مقاماتش ز بس عالی و والاست
قَدرش نهان باشد شبیه لیلهی قدر
در چشمهایش عالَم لاهوت پیداست
او مادر انسیهی حوری سرشتست
او مادر آیات نور و قدر و طاهاست
حُسن تمامی که سراپایش حَسن بود
آیینهای که مادر اسماء حُسنا است
آن مریم مکه که بانوی عفافست
فخر تمام دختران نسل حواست
الله اکبر از جلال و از وقارش
او باطناً اذکار تسبیحات زهراست
او تاجر عشق است بعد بذل مالش
هر چه بلا آید سرش با جان پذیراست
آنکس بهواقع شخص اُم المؤمنینست،
که در حقیقت مادر ام ابیهاست
او از ازل دلدادهی شهر نجف بود
او از ازل سرمست صهبای تولاست
هر روز را دلواپس "در" بود و "کوچه"
آری بساط گریهاش هرشب مهیاست
شد سوگوار رفتنش چشمان زهرا
پس سوگوارش از ثری تا به ثریاست
بین مزارش روضهدار کربلا شد
بین عبا گریان جسمی ارباً ارباست
مرثیهخوانِ یک کفن از خاک و خون شد
مرثیهخوانِ پیکری در زیر گرماست
مادربزرگ ماههای روی نیزه
دلواپس حوریههای بین صحراست
✍ #محسن_حنیفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
یار نامآشنایِ پیغمبر
ذوق و شوقِ صدای پیغمبر
حضرت نور، حضرت پاکی
مَحرم رازهای افلاکی
رب سبحان تو را رسانده سلام
مادر یازده امام هُمام
در نجابت، زبان زدی بانو
گل سرخِ محمدی بانو
بی تو اسلام، بی ظفر میمانْد
نخل توحید، بی ثمر میمانْد
بعثت مصطفی نتیجه نداشت
در کنارش اگر خدیجه نداشت
سیرهی تو روایت عشق است
سندی از قداست عشق است
واژههایت نسیم رحمت بود
تاجر گوهر محبت بود
دست بخشندهی تو حاتم ساز
عصمت چادر تو مریم ساز
از شُکوهت، وقار جاری بود
جوهر ذوالفقار جاری بود
صبح امید، عاقبت شب شد
نفس خستهات معذب شد
گریهات روضهی بهار گرفت
دلت از دستِ روزگار گرفت
دلت از رنجها لبالب شد
صبر تو، سهم الارث زینب شد
رفتی و داغها عظیم شدند
پدر و دختری یتیم شدند
دخترت ماند و چشمهای ترش
گریههای شبانهی پدرش
دخترت ماند و بی تسلایی
غم بی مادری و تنهایی
بی تو روز خطر، چه کار کند!؟
بین دیوار و در، چه کار کند!؟
بی تو با آن بلا، چه کار کند!؟
وسط شعلهها، چه کار کند!؟
✍ #وحید_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
بزرگِ مادران، مادربزرگِ نسلِ زهرا تو
و ام المؤمنینِ واقعیِ هر دو دنیا تو
تمام شیرمردانِ جهان قربان این رتبه
نخستین زن که ایمان بر نَبی آورد تنها تو
همین کافیست در شأنِ رفیعت تا خودِ محشر
که گشتی مادر انسیهای مافوق حورا، تو
تو بخشیدی، خداوندت به تو بخشید زهرا را
ندارد تا ابد اسلام ثروتمند إلّا تو
خدا سنگ صبوری مثل زهرا بر تو بخشیده
چه غم قهرند اگر بانو، در و همسایهها با تو
خدا را شکر من زهراییام، پس نیست ایمانم،
بدهکارِ کسی غیر از رسول الله، مولا، تو
خدا را شکر در دنیا نمک پروردهات هستم
بیا فردای محشر هم شفیعه باش من را تو
دو عالم آهْ زهرا، آهْ زهرا داشت روی لب
همان لحظه که میکردی وصیتها به أسما تو
همان بهتر که رفتی و ندیدی یاس شد لاله
نبودی شکر حق مادر، زمان غسلِ زهرا تو
✍ #محمدحسین_رحیمیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
به سیم و زر چه حاجت بود؟! از اینها فراتر داشت
پُر از خورشید بود! آری نگاهی کیمیاگر داشت
بزرگان عرب را یکبهیک دیروز پس میزد
که این دوشیزه فکر خواستگاری از پیمبر داشت
زمانی که همه خورشید را تکذیب میکردند
خدیجه چشمهای مصطفی را خوب باور داشت
میان قوم خود، شأن و مقام او فراوان بود
ولیکن با پیمبر عزتی چندین برابر داشت
نبی افلاک را میدید از غار حرا اما
جهان مصطفی در چشم او تصویر بهتر داشت
نماز اولش را با علی پشت پیمبر خواند
شکوه این سه تن باهم هزار الله اکبر داشت
کنار مرتضی دین خدا را حفظ میکرده
که مالش نسبت همشیرگی با تیغ حیدر داشت
دو بازوی پیمبر بی گمان از جنس هم بودند
خدیجه چون علی را داشت، درواقع برادر داشت
لبالب بود از قرآن و آنروزی که مادر شد
به جای طفل در آغوشِ خود، آیات کوثر داشت
همینجا میشود بر پاکیِ دامان او پی بُرد
فقط این زن وجودی لایق زهرای اطهر داشت
علی داماد او شد، کاش بود آنروز را میدید
که زهرا در نبود مادر خود، دیدهای تر داشت
خدیجه در مسیر دین، شترها داد بی منت
زنی روی شتر اما هوای فتنه در سر داشت
حسن روز جمل بی شک به یاد مادرش افتاد
به یاد خاطراتی که مروری زجرآور داشت
کمک میخواست پشت در صدا زد خادم خود را
فدای فضه اما فاطمه، ای کاش مادر داشت...
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
حیا در چشمهایش بود، غیرت داشت، همت داشت
چنان آسیه و هاجر، چنان مریم نجابت داشت
لباس کهنه میپوشید، روی خاک میخوابید
تماماً خرج دین میکرد هرچه مال و مکنت داشت
تجارتخانههای مکه از اموال او پُر بود
ولی او با خدای خود فقط میل تجارت داشت
بجای مرغ بریان، دانهی خرما غذایش بود
به رعیتها شباهت داشت آن بانو که رعیت داشت
وجودش را فدای راهِ حق میکرد بی وقفه
برایش پیشرفتِ دین همیشه ارجحیت داشت
به رغم آنهمه تبلیغ که ضِد پیمبر بود
کنارش ماند در هرحادثه از بس بصیرت داشت
گواهی میدهد شعبِ ابیطالب به ایثارش
گواهی میدهد این شیربانو استقامت داشت
چه ایمانی، چه اخلاصی که بین بسترِ مرگش
خدیجه از رسول الله احساس خجالت داشت
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
دلم میخواست امشب اشک، چشمم را خبر میکرد
دلم میخواست دستم خاک عالم را به سر میکرد
دلم میخواست پایم امشب از ماندن حذر میکرد
به قبرستان دلگیر ابوطالب گذر میکرد
دلم میخواست خیس از گریههای ابرها باشم
دلم میخواست امشب زائر آن قبرها باشم
اگر که مکه انگشتر شود، بی شک نگین آنجاست
مزار پارههای قلب ختم المرسلین آنجاست
یقینا قطعهای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی امالمؤمنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را
قدمهایت ندیده هیچگاه از پا نشستن را
نکردی صرف، ای سرو سهی فعل شکستن را
چگونه میتوان فهمید اینسان چشم بستن را
به سودای یتیم مکه از دنیا گسستن را
برای تاجری چون تو که در مکه سرآمد بود
همه دیدند که سرمایه ات عشق محمد بود
الا یا کاشف الکرب محمد، سیب لبخندت
سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت
به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت
تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت
جز اینکه خواجهی لولاک، احمد همسرت باشد
گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد
الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه
الا ای تربت تو قبلهگاه دیگر مکه
الا ای سایهی دست کریمت بر سر مکه
یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه
قرار دل! دلم را عاری از هر بیقراری کن
کریمه! باز مهمانت رسیده، سفرهداری کن
میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت
پر از فریاد بیتابیست بر لبهای خاموشت
صدای گریهای گویا طنین افکنده در گوشت
ببین زهراست که بیتاب افتاده در آغوشت
نگاهت حس تلخ لحظههای واپسین دارد
وصیتهایت امشب حرفهایی آتشین دارد
گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی
و داری خانهای با آتش بسیار میبینی
کسی را آشنا بین در و دیوار میبینی
میان پهلوی گل، تیزی یک خار میبینی
ببین که دستهای تازیانه میرود سویش
همینکه دخترت افتاد، در افتاد بر رویش
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
آن زن که عقل و عشق را پیوسته با هم داشت
شأنی فرا از هاجر و حوا و مریم داشت
ذات زلالش محو در نور الهی بود
روح صبورش ریشه در جسمی مُکّرم داشت
در روزگاری که جهان در جهل خود گم بود
اندیشهای روشنتر از ادراک عالم داشت
صبحی که حرف از بندگی و حق پذیری بود
نور خدیجه سِبقه و جانی مقدم داشت
زخم زبان میدید اما کم نمیآورد
بر یاری پیغمبرش عزمی مصمّم داشت
هر گاه پیغمبر میان کوچه زخمی بود
میآمد و در دستهایش مهر و مرهم داشت
تا بود او، پیغمبر از غمها نمیرنجید
تا بود او، پشت و پناهی قرص و محکم داشت
هر جا که دشمن فکر تکذیب حقیقت بود
ختم رسل امید تنها بر دو محرم داشت
اول امیرالمؤمنین دلگرمی او بود
آنگاه امالمؤمنین قدری مسلم داشت
شِعب ابی طالب گواه دردهای اوست
اویی که چشمی خیستر از چشم زمزم داشت
داراییاش را نذر ترویج حقیقت کرد
آن ثروتی را که به دست خود فراهم داشت
از ثروتش قدر کفن باقی نماند آخر
از بس که لطف و بخشش و جود دمادم داشت
دلخوش به لبخند پیمبر بود از این عالم
با بودن او از جهان چیزی مگر کم داشت!
دلدارِ هم، غمخوارِ هم، آرامِ هم بودند
در پیش یکدیگر کجا دلهایشان غم داشت!
پرورد در آغوش خود آیات کوثر را
گل بود و بر دامان خود پاکیِ شنبم داشت
افسوس قدرش را زمینیها نفهمیدند
نشناختند او را که جا در عرش اعظم داشت
بین عبا پیچید و دفنش کرد پیغمبر
شاخه گلی را که شمیم یاس و مریم داشت
زهرا کنارش گریه میکرد و رسول الله
وقت وداعش چشمهایی خیس و نَمنَم داشت
بگذار پایان گیرد این شعر سراسر غم
بگذار پنهان مانَد آن رازی که خاتم داشت
✍ #حسن_شیرزاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
فقط یک مرد در عالم امیرالمؤمنین بوده است
فقط یک زن به عالم یار ختم المرسلین بوده است
مراعاتالنظیر بی نظیری بهتر از این نیست
امیرالمؤمنین داماد امُّ المؤمنین بوده است
دلیل رشک مریم، رشک ساره، رشک هاجر اوست
خدیجه از ازل بین زنان بالانشین بوده است
پیمبر را زنانی بوده اما از سر تکلیف
ولی تنها خدیجه یار او در کار دین بوده است
اگر در کوچههای مکه راه مصطفی سد شد
امین مکه را در خانه سربازی امین بوده است
همه سرمایهاش را خرج حاصل دادن دین کرد
خودش روی حصیری نزد احمد، خوشهچین بوده است
میان امتحان صبر در شعب ابیطالب
خدیجه مادر زهرای زینب آفرین بوده است
::
نگاهش را شب آخر به در میدوخت در خانه
گمانم فکر زهرا لحظههای واپسین بوده است
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
بالاتر از بالایی و بالانشینی
هرچند با ما خاکیان روی زمینی
شایستۀ وصف زبان کردگاری
نه درخور توصیفهای این چنینی
حُسن تو محض با پیمبر بودنت نیست
قبل از مسلمان بودنت هم بهترینی
انگشتر پیروزی دین خدا را
تو با بهای جان و اموالت نگینی
طرد تو از سمت قریشیهای مکه
باعث نشد یک لحظه هم از پا نِشینی
نام تو از لبهای پیغمبر نیفتاد
در هر کجا همراه ختم المرسلینی
«مثل فدک نام تو را هم غصب کردند
تو بهترین مصداق اُم المؤمنینی»
این روزهای آخر عمر خودت را
هر روز با یک غصۀ تازه قرینی
رخسارۀ تو رنگ رفتن را گرفته
احساس تلخ لحظههای واپسینی
در چشمهایت اشک حرف درد دارد
انگار از یک قصّۀ دیگر غمینی
دلواپس غمهای بیپایان زهرا
بعد از فراق رحمةٌ للعالمینی...
ای کاش بودی تا در آغوشش بگیری
وقتی که آنجا گفت: یا فضّه خذینی
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
مقدر بود زهرا جانِ ختم الانبیا باشد
علی هم، دست در دستِ نبی، دست خدا باشد
مقدر بود در دست رسول الله و اولادش
زمین باشد، زمان باشد،
تمام ماسوا باشد
میان بانوان عالم اما یک نفر باید
که محبوب حبیب الله، عشق مصطفی باشد
علی آیینهی احمد، حسین آیینهی زهرا
ولی آیینهی روی خدیجه مجتبی باشد
به پاس زحمتش در راه دین، زهرا نصیبش شد
علی داماد او گردید تا حقش ادا باشد
از او محروم شد دنیا وگرنه فاش میدیدند
که او هم در حدیث فاطمه تحت الکسا باشد
نه تنها خود کریمه، مادر نسل کریمان است
که هم خیرالنسا، هم مادر خیرالنسا باشد
عجب حُسن ختامی ده شب ماه خدا دارد!
نفسهای خدیجه ضامن هر ربنا باشد
اجابت را میان دست خود ناگاه میبیند
اکر نام خدیجه مُهر آن دست دعا باشد
نه تنها ما، حسین از تربت او توشه میگیرد
عجب شأنی! که قبرش ملجأ آل عبا شد
کسی که نام او قبل از أنا بنُ الحیدر کرار
رجزهای حسین بن علی در کربلا باشد
چنان باغ فدک در روز روشن غصب شد نامش
که ام المؤمنین تنها بر این مادر روا باشد
کسی که هستیاش خرج خدا شد لحظهٔ آخر
تقاضایش ز احمد با خجالت یک عبا باشد
عبا را داد، اما جبرئیل آخر کفن آورد
عبا اما به گوش گریه کنها آشنا باشد
::
سر حرف عبا "غم" در دلم لنگر میاندازد
مرا یاد عبای شانهٔ حیدر میاندازد
عبایی که میان آتش پشت در خانه
علی با گریه آن را بر روی مادر میاندازد
عبا در کربلا هم آمد و مشکلگشایی کرد
عبا ما را به یاد قامت اکبر میاندازد
عبا جای دگر ما را دوباره یاد آن تیری
که بیرون آمده از حنجر اصغر میاندازد
✍ #محمدعلي_بياباني
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
سرلوحهی ايمان و امان است خديجه
بر روی زمین، عرش مکان است خديجه
بانوی حرمخانهی وحی نبوی اوست
در چشم نبی، گوهر جان است خديجه
گنجينهی پُرگوهر تقوا و شرافت
آئينهی توحيد نشان است خديجه
سرچشمهی ناب کرم و فضل و سخاوت
احیاگر ايثارگران است خديجه
سرسبزترين سرو سرافراز فضيلت
در فصل بهاران و خزان است خديجه
در گلشن ارزندهی توحيد و نبوت
چون كوثر جوشنده، روان است خديجه
گر فاطمهاش بانوی زنهای بهشتیست
نور دل گلهای جنان است خديجه
پيداست شب آخر عمرش، ز نگاهش
بر فاطمهی خود نگران است خديجه
در حسرت بی مادری فاطمهی خويش
آزردهدل و اشکفشان است خديجه
آمد كفن از سوی خداوند برايش
محبوب خداوند جهان است خديجه
قدرش به خدا هيچ نيايد ز «وفایی»
زيرا كه فراتر ز بيان است خديجه
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
وقتي كه دیدگان بشر ناسپاس بود
تنها خديجه بود كه گوهرشناس بود
تا سر نهد به پای رسول امين ز شوق
در بارگاه عشق، پُر از التماس بود
گنجينهی معارف ايمان و منزلت
آئينهی کرامت پُر انعكاس بود
مال و منال را به فقيران مكه داد
كی در كمند نفْس و طعام و لباس بود
خوف و رجای او به ره دين حق گذشت
از جاهلان مكه كجا در هراس بود؟!
غفلت نكرد لحظهای از حق، خدا گواست
تا آخرين نَفَس به جهان حقشناس بود
روز وداع خويش «وفایی » از اين جهان
آزرده دل، به خاطر احوالِ "ياس" بود
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
ای خو گرفته با نَفَست عطر احمدی
ای پیشتر ز بعثت احمد، محمّدی
ای بارها سلام تو را بر رسول خود
ابلاغ کرده ذاتِ خداوندِ سرمدی
چون شمع با فروغ نبوّت گداختی
پیش از نزول وحی نبی را شناختی
بی دامن تو ختم رُسُل کوثری نداشت
نخلِ بلندِ آرزویِ او بری نداشت
حتی علی که جان عزیز محمّد است
در ملک بی حدودِ خدا، همسری نداشت
ای همدم رسول خدا در نزول وحی
ای دامن تو مرکز نور بتول وحی
تو وصل بر رسول و ز هستی جدا شدی
تو آفتابِ بیت سراج الهدی شدی
نیزار وحی، مثل علی شیرمرد داشت
ای شیرزن تو تالی شیر خدا شدی
دارائی تو هدیه به پروردگار شد
در جنگ اقتصاد نبی، ذوالفقار شد
در دور بتپرستی و تاریکی حجاز
بودت رخ نیاز به درگاه بی نیاز
پیش از نزول وحی الهی تو و علی
خواندید با رسول خدا در حرم نماز
چون تو، که با رسول خدا همسری کند؟
دُرّ یتیم آمنه را مادری کند؟
ای تکیهگاه خواجهی لولاک شانهات
ای لحظهلحظه ذکر محمّد ترانهات
بر یازده ستارهی توحید آسمان
روی منیر فاطمه، خورشید خانهات
در بیتِ آفتاب، مهِ تام کیست؟ تو
اوّل زنِ مجاهدِ اسلام کیست؟ تو
پیغمبر خدا به تو عرض ارادتش
زهراست همکلام تو پیش از ولادتش
گوئی که با تو گرم سخن بود فاطمه
حتی به لحظههای غروب شهادتش
با آنکه سالها ز جهان چشم بستهای
انگار دور بستر زهرا نشستهای
ای قامتت به قائم توحید، قائمه
دشمن شدند با تو دغلدوستان همه
از هست خویش دست کشیدی و ذات حق،
بخشید گوهری به تو مانند فاطمه
الحق توئی توئی تو که کفو پیمبری
شایستهای که بهر نبی کوثر آوری
آزرد، ای فرشتهی حق، اهرمن تو را
زخم زبان زدند به هر انجمن تو را
از بس که ریخت عطر قداست زپیکرت
پیراهن رسول خدا شد کفن تو را
از بس بلند بود مقام و جلال تو
گردید سال حزنِ نبی، ارتحال تو
روح مقدّست چو به پرواز میشود
درهای غم به قلب نبی باز میشود
در فصل خردسالی و آغاز زندگی
بی مادریِّ فاطمه آغاز میشود
اشک نبی برای تو ای جانِ پاک، ریخت
با دست خویش بر تن پاک تو خاک، ریخت
با رفتن تو، یار محمّد زدست رفت
خورشید روزگارِ محمّد زدست رفت
شد حملهور به گلبن دین، لشگر خزان
تو رفتی و بهارِ محمّد، زدست رفت
زیبد که با هزار زبان در ثنای تو
«میثم» دُرِ قصیده بریزد به پای تو
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببينيد | حقايقی درباره حضرت خديجه (س) در بيانات رهبر انقلاب
▫️ايشان مظلومه است؛ غريب است.
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
↳ @hosseinieh_net
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
زني چون مرد، خورشید از تبرزینِ تبش پیدا
هزاران نغمهی داوود در هر یا ربش پیدا
گل غیب و شهود از ذکر تنزیه لبش پیدا
چه حیرتها که از سقف زراندودِ شبش پیدا
نبی را "جان" او نگذاشت در دل، غم شود غالب
گذشت از جان و مالِ خویش در شعب ابی طالب
کسی که صد طنین از عشق در هر گام آورده
برای او پیمبر کاروان از شام آورده
غلام او، بحیرا دیده و پیغام آورده
نخستین زن که با آزادگی اسلام آورده
کسی که گفت: در هر امر و تصمیمی مقدم تو
کسی که گفت: آمَنتُ و صَدَّقتُ و سَلَّمتُ
کسی که وامدارش قاف تا قاف قریش آنروز
سفرها داشت بالاتر ز ایلافِ قریش آن روز
گذشت از هر قماش زرد و زربافِ قریش آن روز
کسیکه که دست رد میزد به اشراف قریش آنروز
در آنروز آینه از روشنای حق برابر داشت
هوای وصلت فرزند عبدالله، در سر داشت
که بازرگان جان، قدر طلا را خوب میداند
که تاجر قیمت این پُربها را خوب میداند
که عارف ارزشِ وجه خدا را خوب میداند
زنی اینگونه قدر مصطفی را خوب میداند
چنان مهری به دل دارد که هستی را فدا سازد
که از اموال خود مهریهی خود را بپردازد
به هنگام وفاتش بر نمیگشت از وفای خود
خدا میخواست او را در بهشت خود برای خود
پيمبر هم كفن میکرد او را با عبای خود
چه زیبا قدردانی کرد از او با دعای خود
ز خاطر کی بَرَد احمد، ملال هجرت او را
که «عام الحزن » نامیده است سال هجرت او را
کمی آرامتر! زهراست در خانه پریشانت
ندارد سن و سالی تا ببیند داغ هجرانت
چه خواهد کرد با او، غصهی شام غریبانت
خودت گفتی: عزیزم دخترم، جانم به قربانت
تو که با شوق، عمري را به پیغمبر وفا کردي
چه شد زهرای خود را با غم مادر رها کردي؟!
چه زود این داستانِ داغِ تو تکرار شد مادر!
بر اهلبیت پیغمبر، غمی آوار شد مادر!
که زهرا، کشته در بین در و دیوار شد مادر !
و زینب وارث این ماتم دشوار شد مادر
چه مظلومانه مادر را به شب بُردند از خانه
به گِردِ شمع مولا، عاشقانه سوخت پروانه
✍ #جواد_محمدزمانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e