✳️ دکتر حقانی: پیمان سعدآباد نشانه آلمانوفیل نبودن رضاخان است
سخنران پایانی پیشهمایش «هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان» دکتر
#موسی_حقانی بود که سخنان خود را با موضوع «چرایی فروپاشی سریع ارتش و سقوط رضاخان» این چنین آغاز کرد: ارتش رضاخان به فرد، یعنی به رضاخان، متکی بود و وقتی خود رضاخان هیچ انگیزهای برای مقاومت نداشت و در برابر متفقین منفعل برخورد کرد، چگونه میتوان از فرماندهان او انتظار داشت که مقاومت را رها نکنند؟!
نکته دومی که رئیس
#پژوهشکده_تاریخ_معاصر درباره
#ارتش_رضاخان ی بیان کرد بحث ناآزموده بودن آن بود. او دراینباره اظهار کرد: این ارتش، ارتش آزمودهای برای مقابله با نیروهای خارجی نبود. این ارتش از زمانی که تشکیل شد، در توطئه جمهوریخواهی و بعد سلطنت رضاخان و بعد از آن، سرکوب عشایر و غارت اموال و املاک مردم، در خدمت اهداف شخصی رضاخان قرار داشت. رؤسای اداره املاک اختصاصی رضاشاه عمدتا فرماندهان نظامی بودند که برای سرکوب و غارت ملت کاملا آموزش دیده بودند نه دفاع از کشور.
نکته دیگری که در کلام دکتر حقانی برجسته شد بیایمانی فرماندهان ارتش بود که او درباره آن چنین توضیح داد: منظور از بیایمانی، ایمان نداشتن به حفظ تمامیت ارضی کشور بود. وقتی تمام همّ و غم فرماندهان غارت اموال مردم بود هیچ انگیزهای برای دفاع از سرزمین وجود نداشت. در تمام سالهای تشکیل ارتش، فرماندهان تنها وظیفه خود را دفاع از منافع رضاخان میدانستند.
رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر پس از اشاره به فساد فرهاندهان ارتش، از تجهیزات این ارتش سخن گفت و دراینباره اظهار کرد: این ارتش از نظر سلاح و تجهیزات هم ناکارآمد بود و اگرچه بهظاهر انگلیسیها با کودتای 1299 دولت مقتدری بر سر کار آوردند اقتدار این دولت فقط در سرکوب داخلی بود و استراتژی بریتانیا از همان آغاز قدرتگیری رضاخان بر این اصل قرار داشت که بدون قوی شدن ایران زمینهای فراهم کند که خود به راحتی به غارت منابع ایران بپردازد؛ به همین دلیل به هیچ وجه اجازه ندادند که پهلوی بتواند صنایع سنگین در ایران راه بیندازد.
او در بخش بعدی سخنان خود، وضعیت ایران را در دو جنگ ایران و روسیه و جنگ جهانی اول با جنگ جهانی دوم مقایسه کرد و گفت: در جنگ روسیه علیه ایران و نیز جنگ جهانی اول، ایلات و عشایر با کارآمدی بالایی که داشتند در برابر نیروهای بیگانه ایستادگی کردند، اما در دوره رضاخان با سرکوبی این گروه از جامعه ایران، ارتش به جای آنها در مرزها مستقر شدند، اما این نیروی بهاصطلاح آموزشدیده و حرفهای برخلاف نیروی بهظاهر آموزشندیده عشایر، با حمله نیروهای متفقین پا به فرار گذاشتند؛ درحالیکه ایلات و عشایر تا آخرین قطره خون خود از مرزهای این سرزمین دفاع میکردند.
نکته دیگری که دکتر حقانی با مقایسه این جنگها مطرح کرد مربوط به گروههای مرجع بود. از نظر دکتر حقانی، نکته مهمتر از بحث ارتش در عدم شکلگیری مقاومت علیه نیروهای بیگانه، موضوع قلع و قمع نیروهای مرجع و مردمی بود. ایشان دیدگاه خود را دراینباره چنین مطرح کرد: در جنگهای دوره دوم روسیه علیه ایران، پس از آنکه فتواهای مراجع شیعه صادر شد، فقط صدهزار نفر از آذربایجان رهسپار میدان نبرد شدند، اما در جنگ جهانی دوم، این ظرفیت از بین رفته بود؛ نه آیتالله مدرسی بود که چنین فتوایی صادر کند و نه مراجع آن زمان توان و قدرتی داشتند که مردم را به مقاومت دعوت کنند؛ از آن طرف هم نیروی مردمی که بیست سال سرکوب شده بود توانی برای مقاومت نداشت.
ادامه در پست بعد ...
https://eitaa.com/iichs_ir/5638
متن کامل خبر این نشست را در لینک زیر بخوانید ...
http://www.iichs.ir/Modules/Content/Other/Print.aspx?id=20164
در صفحه
#اینستاگرام پژوهشکده تاریخ معاصر عضو شده و آن را به دوستان خود نیز معرفی کنید؛
👇👇👇
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir