🔰 بسم الله قاصم الجبارین 🔰 📚 داستان بلند جلد دوم شهریور (درام، معمایی، تریلر) ✍️به قلم: فاطمه شکیبا قسمت 41 زن این را پرسید و مرد سلاحش را محکم‌تر به سر سلمان فشار داد. سلمان برگشت که مرد را ببیند، اما مرد با فشار دست و اسلحه، اجازه نداد. سلمان معترضانه گفت: داداش به خدا درست نیست با یه هم‌وطن توی غربت اینطوری رفتار کنین. زن چشم‌غره رفت: جواب منو بده. سلمان زد به پررویی. -نمی‌خوام. مرد موهای سلمان را کشید و سرش را به سمت خودش چرخاند. سلمان خشکش زد. مرد نقاب نداشت و سلمان شناختش. مسعود بود. سلمان بهت‌زده به چشمان سبز و توبیخ‌گر مسعود نگاه کرد. مسعود غرید: اینجا چه غلطی می‌خوردی؟ سلمان چندبار دهانش را باز و بست کرد که حرفی بزند؛ اما صدایش درنیامد. مسعود همچنان موهای سلمان را گرفته بود و می‌کشید. کمی تکانش داد. -بهت یاد ندادن توی پرونده بقیه سرک نکشی؟ سر سلمان را رها کرد و طوری هلش داد که زمین بخورد. سلمان ناله‌اش را خورد و سعی کرد خودش را جمع کند. حق به جانب گفت: من سرم تو کار خودم بوده. شما اومدین عین آدم‌رباها منو گرفتین. مسعود بالای سر سلمان نشست و داد زد: تو بی‌جا کردی... جمله‌اش تمام نشده بود که زن بلندتر از مسعود گفت: بسشه. و از اتاق بیرون رفت. مسعود چشم‌غره‌ای به سلمان رفت و شروع کرد به باز کردن دستان سلمان. *** دستانم را در جهت مخالف می‌کشم و گردن و کمرم را طوری می‌چرخانم که صدای مهره‌هایش دربیاید. خمیازه می‌کشم و به پنجره نگاه می‌کنم. همچنان هوا گرگ و میش است؛ اما ساعت هشت و نیم صبح را نشان می‌دهد. صدایی از بیرون نمی‌آید. شاید دانیال خواب مانده است. ژاکت پشمی را دور خودم می‌پیچم و از تخت پایین می‌آیم. قفل در اتاقم را باز می‌کنم و از اتاق بیرون می‌آیم. -دانیال... بیدار نشدی؟ مگه امروز نباید... به اتاق دانیال می‌رسم و تختش را مرتب اما خالی می‌بینم. زیر لب می‌گویم: رفته... چطور توانسته بدون خداحافظی برود؟ از پله‌ها پایین می‌دوم. هیچ‌کس در خانه نیست و تمام خانه مرتب و گردگیری شده. دوباره دانیال را صدا می‌زنم؛ شاید دستشویی باشد، یا توی یکی از سوراخ سمبه‌های خانه. -دانیال... جوابی نمی‌آید. لباس‌های گرمش هم که به چوب‌لباسی آویزان بودند سرجایشان نیستند. کفش‌هایش هم. روی میز، کنار توپیلاکی که قبلا به من هدیه داده بود، یک کاغذ یادداشت گذاشته است. ادامه دارد... قسمت اول رمان: https://eitaa.com/istadegi/9527 ⛔️کپی بدون هماهنگی و ذکر منبع، مورد رضایت نویسنده نمی‌باشد⛔️ ✨ 🌐https://eitaa.com/istadegi