🔺نویسنده این سریال قدم به قدم مخاطب را از طرفداریِ یک شخصیت مثبت و خوب پایین میآورد تا همان شخص مثبت به خاطر شرایطی که در آن دخیل نبوده تبدیل به قاتل میشود و همچنان طرفدار او باقی میماند و او را توجیه میکند.
🔺 اما در قسمت چهارده روشن میشود که قاتل سریالی جونگ باروم است؛ این حقیقت، مخاطب را به تردید میاندازد که باید از یک قاتل بیرحم حمایت کند یا از او بدش بیاید!
🔺 قتلها و نحوهی انجام آن هیچ جای توجیهی باقی نمیگذارد و مخاطب فقط امیدوار است که این واقعیت نداشته باشد؛ اما در ادامه با به نمایش گذاشته شدنِ اسپین آف شکارچی و خاطراتِ تک تک قتلها و نمایش دادن لذتی که جونگ باروم از قتلهایش میبرد و اینکه چطور دیگران را بازی میدهد تا لذت ببرد، به تمام امیدهای مخاطب به اینکه او یک انسان خوب و قهرمان باشد پایان داده میشود.
🔺در ابتدای قسمت دوم شکارچی، در دفترچهی خاطراتش در مورد انگیزهی قتلهایش مینویسد:
جونگ باروم نوجوان: «برای اولین بار تو زندگیم به درگاه خدا دعا کردمازش خواستم که منو به هیولا تبدیل نکنه.» -جونگ باروم در زمان حال: «خدا هیچ وقت دعامو برآورده نکرد. من در آخر قاتل شدم. حالا تصمیم گرفتم که خودم خدا بشم. گناهِ کاهل نبودن؛ گناهِ حرص و طمع نداشتن؛ گناهِ شهوت نداشتن؛ گناهِ متکبر نبودن؛ گناهِ شکم پرست نبودن؛ گناهِ خشم نداشتن؛ و گناهِ حسادت نکردن. این هفت گناهیه که تعیین کردم. من همشونو محاکمه میکنم.»
┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
https://eitaa.com/koreanschool
#نقد_سریال_کره_جنوبی
#موش
#کره_جنوبی