#با_نویسندگان
#داستان_کوتاه
«
آواز آخر»
ماه کامل به جیرجیرک گفت:«مدتی است نوایت عوض شده، غمگین مینوازی!»
جیرجیرک در حالیکه به تصویر قورباغهی پیر در آب راکد برکه نگاه میکرد گفت:«تمام عمرم به گوش کردن آواز قورباغه گذشت. ولی چه حیف. او هیچوقت این را نفهمید.»
ماه کامل گفت:«اینقدر ناامید نباش. تو به دوست داشتن خودت ادامه بده، او بالآخره میفهمد.»
جیرجیرک گفت:«امشب آخرین شب عمر قورباغه است میدانم. چون خیلی زیبا میخواند.»
ناگهان ماه فریاد زد:«آه قورباغه!»
و چشمان جیرجیرک رد مار آبی را دنبال کرد که با دهان پر، به طرف نیزار در حال فرار بود.
✍🏻حبیبالله فرازیان
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
📒
@ktbsefid