تماشا می‌کند هر دم در باغ رخسارش به کام همی نوشد می لعل شکر بارش ،_مسلمانان،_چو_زلف_یار_سودایی همه در بند آن باشد که گردد گرد رخسارش چه خوش باشد آن لحظه! که در باغ او گهی گل چیند از رویش، گهی شکر ز گفتارش گه‌از خال لبش سرمست همچون چشم خونخوارش از آن خوشتر تماشایی تواند بود در عالم که بیند دیدهٔ عاشق به خلوت روی ؟ چنان سرمست شد جانم ز جام جانانم که تا روز قیامت هم نخواهی یافت هشیارش ز صد خلد برین خوشتر بهار و باغ و گلزارش ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1107 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈