بسم الله الرحمن الرحیم فصل دوم:لذت والم قوای چهارگانه (برای قوای ما،چه چیزهایی خوب است وچه چیزهایی خوب نیست) خلاصه ی کتاب 🌸۱-عقل:چون مقتضای عقل وسبب ایجادآن ،معرفت حقایق اشیاءاست؛لذت آن ،علم ومعرفت والم آن درجهل وحیرت است. شرح:وقتی نگاه می کنیم می بینیم ،عقل وقتی به معارفی می رسد ؛درآن بهجتی به وجود می آیدواگر معارف نباشد ؛درآدم یک کسلی بوجود می آید؛بخاطراینکه آن روشناییهادر وجودمان اتفاق نیفتاده است. انسان نیاز به معارف داردوهرکس از هرجهتی که به آن توجه می کند ؛باید آن راکسب کند. بعضی هاهستند که فقط می خواهند علوم دنیاراکسب کنندولذتشان هم درهمین است ودرهمین حد فعالیت می کنند.یابعضی هامی خواهند علوم معنوی راکسب کنندکه آن هم لذت خاص خودش رادارد. خلاصه ی کتاب ۲-غضب:مقتضای غضب قهراست وانتقام؛لذتش درعلیه وتسلط است و المش (رنج)در مغلوبیت . شرح:درغضب،آدم ازاینکه به چیزی یاکسی غلبه کند،لذت خاصی می برد.ووقتی هم که مغلوب می شود ،آدم گرفته می شود ویک حالت بدی به آدم دست می دهدکه البته این درجاهای مختلف فرق می کند. اگر انسان در زمانی که عملی راتحت فرمان خداوند انجام می دهد؛مغلوب شود؛هرچندکه درظاهربرایش خوب نیست اما ازنظرمعنوی بسیار ازآن سختی لذت می برد. خلاصه ی کتاب ۳-شهوت:شهوت چون خلق شده برای تحصیل غذا وسایرآنچه،قوام بدن است؛لذتش دررسیدن به آنهاورنج والمش درحرمان وممنوعیت ازآنهاست. شرح:درشهوت هم آدم دوست دارد درخوردنیهاو....که شرایط خاص خودش رادارد؛قراربگیرد.اگربه آنهابرسد بسیارلذت می بردواگر از ان لذات دورباشد ؛گرفتگی برایش بوجود می آید وانسان ازنظر ظاهری اذیت می شود. خلاصه ی کتاب ۴-وهمیه:چون ادراک جزئیات می کند؛لذتش دردرک جزیی است والمش درغیرآنهاست. شرح:وهم اگر درجزئیات سیرکند؛آدم بسیارلذت می بردویک بهجتی برای جسم وبرای آن قوه بوجود می آید .واگر درآن جزئیات نباشد آدم گرفته است. مثلا آدم گاهی در ذهن خودش باکسی دعوا می کند،قوه ی وهم به نحو عالی میدان داری می کندوآدم را به آنجایی می برد که نباید برودوخیلی هم لذت می برد.قوه ی وهم همه ی این کارهارا به نحوعالی انجام می دهد؛چه ازنظرشرعی درست باشدوچه درست نباشد. الحمدلله رب العالمین 🇮🇷@merajosaade786