بسم الله الرحمن الرحیم
#جلسه_دوم
#بخش_اول
🌼درمورد قوای درونی صحبت شد.
ویک نمای کلی برای ما مشخص شده که دروجودمان ،ابتداچه چیزی ظهور پیدامی کند.
ازابتدای ورود به دنیادر وجود یک طفل ،قوه ی غضب وشهوت وجوددارد وبه تدریج قوه ی وهم جریان پیدا می کند ودرسنین بالاتر عقل ظاهرمی شود.
البته اینهاهمه ازابتداهستند اما شدت وضعفشان مدنظراست.
درابتدا غضب وشهوت نمود بیشترداردوزمانی که جسم؛رشدکرد،ظهور وبروز قواهم بیشترو روشن ترمی شود.
بروز غضب در بچه اینطوراست که وسایل اطرافش رادور کندویاآنهارابخورد.
تازمانی که انسان به بلوغ جسمی برسد،
این قوا رشد می کنند ودربدن طبق آنهاظهورات انجام می گیرد.
درابتدا انسان این رانمی داند امابعدهاباید توجه پیداکند که این قوادرما وجود دارند ویکی نیستند.
ابتدا مافکرمی کنیم یک نفرهستیم ووهمیشه می گوییم:"من".یک وقتی باید توجه کند که این یک نفرنیست.
وقتی تجزیه کنیم می بینیم که ازقوای مختلف تشکیل شده وبعدهااگرآدم به حدعالی برسد می بیندیک بی نهایت است.
درابتدا باید عملکرد قوامشخص شود تاآدم بتواند ازآنهاخوب استفاده کندوبعدازمدتی متوجه می شود که اینهاابزارهستند وبرای استفاده ی صحیح از ابزار باید آنهاراخوب شناخت وبه نحو عالی استفاده کرد.
آدمی که ابزار راخوب نشناسد مثل طفلیست که چاقو به دستش بدهند واو با چاقو به خودش صدمه بزند یاآن رابخورد.این همان جلوه ی غضب وشهوت است.آن حالت فطری قوا این کاررا انجام می دهد.
حالا وضعیت کودک را با وضعیت فعلی خودمان مقایسه می کنیم که اگرندانیم ماهیت این قواچیست مثل همان طفل به خودصدمه میزند وممکن است باعث مرگش شود.
ماممکن است درموقعیت دیگر وبه شکل دیگر،به جای ازبین بردن جسممان ؛مثل آن کودک؛نبوتمان راازبین ببریم.
لازمه ی استفاده ی ابزار؛شناسایی ابزاراست.
وآنهم با استفاده از استاد،درس خواندن وکتابهای گوناگون حاصل می شود.
باید ازنظر علمی بفهمیم وبعد درعمل پیاده کنیم .
سوال پیش می آید که اگر یادگرفتیم ولی به هردلیلی نتوانستیم استفاده بکنیم چه می شود؟
جمله ای ازبزرگی هست که فرموده اند:انسان باید کشیک نفسش رابکشد .
حالا شاید آدم درابتدافکر کند که باید مواظب نفس خودمان باشیم،اگراین را کمی بازش کنیم می بینیم تمام این کارها،تمرین است برای یک مسابقه وآن مسابقه چیست؟
مسابقه ای است که افراد خوب تمرین کرده اند وآماده برای هرورزشی هستند.
بعدازشناخت قواهم آمادگی خاصی به وجود می آید که اگر موردی پیش آمد ،آدم بتواند ازاین نیروی آماده استفاده کند.
اگر آدم بخواهدمعنی انتظار را درنفس خودش پیاده کند می بیند که باید اول قوارا شناسایی کند وبعد ماهیتشان رابشناسد وعلمش راداشته باشد وبداند چطور باید درموقعیت عمل کند.
بعد منتظر میماند ؛مثلا اگر درقوه ی غضب اتفاقی افتاد؛عکس العمل درستی نشان می دهد."این می شود کشیک نفس کشیدن"
درنظربگیریم که بدون مقدمه وتمرین چیزی برای انسان حاصل نمی شود.
الحمدلله رب العالمین
#شرحی بر معراج السعاده
#جهادتبیین
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#جلسه_دوم
#بخش_دوم
شناسایی قوا:فطرت وخصلت ها
خلاصه ی کتاب
🌸۱-عقل:همواره درتدبیر آنست که روح راتهیه ی اسباب سفرعالم قرب ؛سهل وآسان باشد.
۲-شهوت:مانند عامل خراج است وطماع؛دروغ زن؛فضول وتخریب گراست وهرچه که وزیرکه عقل است ،گوید شهوت هوای مخالفت باآن کند وهمیشه طالب آن است که راه روح رازده واورا محکوم حکم خود کند.
شرح:درعقل فطرتا اینجورقرار داده شده که دائم درفکراینست که یک شرایطی رابرای روح بوجود بیاوردکه اوبتواندراحت تر شکوفاشود.
فطرت قوه ی شهوت اینست که که دایم باعقل مخالفت داشته باشد.وفطرتش اینجور قرار داده شده است.
شاید این سوال پیش بیاید که چراخداوند تبارک وتعالی شرایط قوه ی شهوت را اینجورقرارداده؟مادرعالم کثرت هستیم ولازمه ی عالم کثرت اینست که قوه ای وجود داشته باشد که بدن مارا دراین عالم حفظ کند.یعنی آن حالت فطری قوه ی شهوت؛لازمه ی بدن ماست تابتواند دراین عالم رشد ونمو داشته باشد وبه گونه های مختلف از خوردنیها وآشامیدنیهااستفاده کند.
اگرقوه ی شهوت ومثلا میل به خوردن غذانباشد انسان زنده نمی ماند.
پس شرایط فطری که خداوند دراین قوه قرار داده بخاطر دوام جسم دراین عالم است.
خلاصه ی کتاب
۳-غضب:به شحنگی آن شهرمنصوب است وتندوتیز وبی باک وشریر است.همه ی کشتن وبستن وزدن شکستن وظلم وعداوت وبغض راطالب است.ودرصدد آنست که پادشاه راکه روح است فریب دهد تابه آنچه اواشاره نماید عمل کندوفرمان عقل رااطاعت ننماید.
شرح:مرتبه ی طبیعی قوه ی غضب اینست که همیشه به گونه های مختلف از ساختار بدن محافظت کند.یعنی نمیخواهد هیچکس هیچ آسیبی به اوبرساند .اگر کسی بخواهد تعدی کند از آن دفاع می کند واین حالت فطری قوه ی غضب است.
او فقط میخواهد دفاع کند وکاری ندارد که به روح یا سایر قوا آسیبی می رساند یانه و برایش مهم نیست که دفاعش درچه شرایطی باشد فقط می خواهد دفاع رابه نحوعالی انجام دهد.
خلاصه ی کتاب
وهم:شغل آن مکر ،خدعه،تلبیس،خیانت وفتنه است.او می خواهد سلطان مملکت بدن،مطیع ومنقاد اوشودتابه هرچه فرمان دهد از فریفتن وشیطنت وافساد ومکر،اطاعت نماید.
شرح: کاری که قوه ی وهم انجام می دهدتوجه به جزییات است وهمیشه درحال فراراست از وظایفی که به عهده اش گذاشته شده ودنبال راه چاره می گردد.وقتی مکرو حیله دروجود ادم تجلی پیدامی کند ،نتیجه ی عملکرد قوه ی وهم است.
الحمدلله رب العالمین
#شرحی برمعراج السعاده
#جهادتبیین
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#جلسه_دوم
#بخش_سوم
حالات فطری قوا گفته شد؛حالا این سوال پیش می آید که چرا خداوند تبارک وتعالی قوارا بااین شرایط قرارداده که انسان در نتیجه ی عملکرد قوا بخواهد به بهشت یاجهنم برود.
خب جواب اینست که اگر حالت طبیعیش رابخواهیم درنظربگیریم ؛همین که جسم می خواهد دراین عالم کثرت حضور داشته باشد ؛نیاز به ابزار دارد.یعنی آن ظهورات باید توسط یک سری ابزار دراین عالم جلوه داده شوند.خودبخود که این کار انجام نمیگیرد ،خداوند تبارک وتعالی ظهورات رابه وسیله ی این اسباب(قوا)دراین عالم جاری می کند.
جواب بعدی اینست که خداوند تبارک وتعالی می خواهد اسماءخود را دراین عالم ظاهرکند ونیاز است که دریک تب وتابی بیفتد تااینکه اسماءخوب ظاهرشود.
فرشتگان اسماءالهی را به نحوعالی درعالم بروز می دهند ؛منتهی خداوند انسان راخلق کرده که اسماءرا بااختیار خودش وبااین شرایط در عالم ظاهر کند.
وبرای اینکه اسماء دروجود انسان ظاهر شود ؛نیاز است که تمام شرایط موافق ومخالف در وجود آدم جمع باشد تا این حالت اتفاق بیفتد.
قوایی که درموردشان صحبت شد ؛از ابتدا دروجودهمه ی انسانها هست (انسان سالم)ولی برای ظاهرشدن اسماء؛باید مراتب دیگری در وجود آدم تجلی پیداکند تااسماءالهی خودشان رانشان بدهند.
پس بنابراین وجود قوا،بااین شرایط دروجود انسان ضروری است.وحتما باید باشد.هرکدام از اینهاکه نباشد ،انسان یک نقصی دارد.
آدم باید به این نکته توجه داشته باشد.
خیلیها می گویند :مااین مسیری که می خواهیم برویم؛باید قوه ی شهوت را در درونمان ازبین ببریم .
فکر می کنند اگر آن قوه ازبین برود ؛آن چیزی که مدنظر خداوند تبارک وتعالی است ؛محقق می شود.درصورتی که اینطور نیست .یاهرکدام از قوای دیگررا که بخواهند از بین ببرند.
بعضی ها می گفتند برای اینکه قوه ی غضب وشهوت یاهرکدام از اینها تجلی پیدانکند ؛می روند به جایی که هیچکس نباشد تا اسماءظهور پیداکند وبه حالتی که مدنظر خداوند است برسند.درصورتی که اینطور نیست.
بایدهمه ی قوا باشند وبه نحو احسن ظهور کنند.منتهی با شرایط؛شرایطی که آن مراتب بالا شکوفا شوند وقوا را تحت اختیاروفرمان خودشان بگیرند وآنهاراازپراکندگی دربیاورند.
اگر در وجود خودمان هم نگاه کنیم ،می بینیم اگربعضی وقتها تحت این تعالیم قرار نگیریم ؛همه چیز در وجودمان پراکنده است.
فکروخیالهای گوناگون در مورد هرچیزی به ذهنمان می رسد ومی خواهیم در مورد آنهافکر کنیم وقوای مختلف هم درآن دخالت می کنند.وآن موقع می بینیم ؛دوسه تا قوه دست به دست هم داده ودارند چه کارهایی انجام می دهند.
پس بنابراین آدم اهمیت وجود قواراباید متوجه باشد وبداند چه کارهایی انجام می دهند.وبداند باید به کتابهای اخلاقی توجه کند تا بتواند دراین مسیر قراربگیرد.
الحمدلله رب العالمین
#شرحی_بر_معراج_لسعاده
#جهادتبیین
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#جلسه_دوم
#بخش_چهارم
فصل دوم:لذت والم قوای چهارگانه
(برای قوای ما،چه چیزهایی خوب است وچه چیزهایی خوب نیست)
خلاصه ی کتاب
🌸۱-عقل:چون مقتضای عقل وسبب ایجادآن ،معرفت حقایق اشیاءاست؛لذت آن ،علم ومعرفت والم آن درجهل وحیرت است.
شرح:وقتی نگاه می کنیم می بینیم ،عقل وقتی به معارفی می رسد ؛درآن بهجتی به وجود می آیدواگر معارف نباشد ؛درآدم یک کسلی بوجود می آید؛بخاطراینکه آن روشناییهادر وجودمان اتفاق نیفتاده است.
انسان نیاز به معارف داردوهرکس از هرجهتی که به آن توجه می کند ؛باید آن راکسب کند.
بعضی هاهستند که فقط می خواهند علوم دنیاراکسب کنندولذتشان هم درهمین است ودرهمین حد فعالیت می کنند.یابعضی هامی خواهند علوم معنوی راکسب کنندکه آن هم لذت خاص خودش رادارد.
خلاصه ی کتاب
۲-غضب:مقتضای غضب قهراست وانتقام؛لذتش درعلیه وتسلط است و المش (رنج)در مغلوبیت .
شرح:درغضب،آدم ازاینکه به چیزی یاکسی غلبه کند،لذت خاصی می برد.ووقتی هم که مغلوب می شود ،آدم گرفته می شود ویک حالت بدی به آدم دست می دهدکه البته این درجاهای مختلف فرق می کند.
اگر انسان در زمانی که عملی راتحت فرمان خداوند انجام می دهد؛مغلوب شود؛هرچندکه درظاهربرایش خوب نیست اما ازنظرمعنوی بسیار ازآن سختی لذت می برد.
خلاصه ی کتاب
۳-شهوت:شهوت چون خلق شده برای تحصیل غذا وسایرآنچه،قوام بدن است؛لذتش دررسیدن به آنهاورنج والمش درحرمان وممنوعیت ازآنهاست.
شرح:درشهوت هم آدم دوست دارد درخوردنیهاو....که شرایط خاص خودش رادارد؛قراربگیرد.اگربه آنهابرسد بسیارلذت می بردواگر از ان لذات دورباشد ؛گرفتگی برایش بوجود می آید وانسان ازنظر ظاهری اذیت می شود.
خلاصه ی کتاب
۴-وهمیه:چون ادراک جزئیات می کند؛لذتش دردرک جزیی است والمش درغیرآنهاست.
شرح:وهم اگر درجزئیات سیرکند؛آدم بسیارلذت می بردویک بهجتی برای جسم وبرای آن قوه بوجود می آید .واگر درآن جزئیات نباشد آدم گرفته است.
مثلا آدم گاهی در ذهن خودش باکسی دعوا می کند،قوه ی وهم به نحو عالی میدان داری می کندوآدم را به آنجایی می برد که نباید برودوخیلی هم لذت می برد.قوه ی وهم همه ی این کارهارا به نحوعالی انجام می دهد؛چه ازنظرشرعی درست باشدوچه درست نباشد.
الحمدلله رب العالمین
#شرحی_معراج_السعاده
#جهادتبیین
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#جلسه_دوم
#بخش_پنجم
🌸نکته:انسان درقوه ی عاقله ولذات عقلیه ،شریک ملائک قدسیه است.ولی درقوای غضبیه وشهویه بهیمیه ولذات جسمیه شبیه حیوانات وشیاطین است.
نکته:ابتدا لذات شهوت وغضب ووهم درانسان می باشد.وپس ازکسب معرفت وتزکیه،لذات برای قوه ی عقل به وجود می آید.
شرح:ابتدا لذات برای این سه قوه است وبعد کم کم لذات درقوه ی عقل پیدا می شود.لذات این سه قوه شبیه حیوانات ولذات قوه ی عقل ،شبیه فرشتگان است.
نکته:اگر تسلط واستیلاازبرای قوه ی عقل باشد،پیوسته درصدد تحصیل معرفت الهیه وکسب ملکات ملکیه است وچنین انسانی فقط وفقط درفکرعبادت پروردگار واطاعت ازفرامین رسول اکرم وطلب راه سعادت ووصول به مرتبه ی قرب حضرت آفریدگار می باشد.
شرح:صحبتهایی که درمورد قوا گفته شد به صورت کلی می باشدباید ببینیم که در درون خودمان چگونه به آنهانگاه کنیم.
باید به قوا طوری نگاه کنیم که انگار اینها،چهارنفر هستند با لشگریانشان .
وهرکدام را درمقابل خود قراردهیم وباتوجه به شناختی که از آنها پیداکرده ایم درموردشان فکر کنیم.
باتوجه به لذت ورنجشان ،ببینیم چه چیزی باید برایشان مهیاکنیم ،تابوسیله ی این قوا به آن چیزی که مدنظر خداوند تبارک وتعالی است برسیم.
هرکدام از آنها شاخه های مختلفی دارند که بعدا راجع به آنهاصحبت می شود اما الان باید بدانیم،توجهی که به این قواداریم ؛بخاطر اینست که می خواهیم درمسیر معرفت قراربگیریم.
ماباید به این ابزارهایی که داریم،شکل وحالت بدهیم .شکل وحالت دادنشان ،همین احکامیست که خدا ازطریق پیغمبر وآل پیغمبربرای ماقرارداده وماباید ازآنها استفاده کنیم وبه کار ببندیم تادرظهورخیلی خوبی قراربگیریم.
حالا برای اینکه اینها در دایره وقالب خودشان قراربگیرند ؛باید هرکدامشان اعترافاتی داشته باشندیعنی بدانند که این شکل وحالتی که دارند مختص خودشان نیست وکس دیگری به آنهاداده است.
آدم توجه میکند به اینکه ،از طریق اذکار یا لااله الاالله می شود اعتراف کرد.
ازطریق اذکار آدم به عقل رجوع می کند وآن اعتراف را از طریق لااله الاالله درآن جاری می کند.ودر واقع آن رامعترف می شود.
یعنی به نفسش تلقین می کند که تو چنین شرایطی داری وباید اعتراف داشته باشی.
باچنین اعترافاتی ؛قوای انسان کم کم شکل وحالت خودرا پیدامی کنند ودایره ای که باید باشند؛قرار می گیرند.
بعداز اعتراف،دوباره توجه می کنند وسکوت می کنند ومی فهمند که دیگری هست که به آنهامی گوید چیزی که شمادارید متعلق به خودتان نیست ومتعلق به خداوند تبارک وتعالی است واوست که شمارا اداره می کند .
باچنین ذهنیتی اگر به قوا تلقین بکنیم ،ان شاءالله بعد از مدتی شکل گرفته واز حالت پراکندگی در می آیند.
الحمدلله رب العالمین
#شرحی_بر_معراج_السعاده
#جهاد_تبیین
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#جلسه_دوم
#بخش_ششم
🌸سوال:وقتی هنوز صفات وحالات قوا برای ما تجزیه وتحلیل نشده؛چنین ذکر واعترافی
برای آنها چه سودی خواهدداشت؟
جواب :شاید الان آدم متوجه نشود ولی بعدها متوجه می شود که قوایش یک قالبی پیداکرده اند ،وقتی آن قالب راپیداکردند ،هرچیزی هم که به آن قالب اضافه شود ،طبق همان قالب اضافه می شودو عملکرد وظهورات هم طبق همان قالب انجام می گیرد وآدم را از آن حالت پراکندگی درمی آورد ودرحالت جمع وارد می کند
وحالت خوبی در درون ادم بوجود می آید و آرام آرام آدم رابه سمتی می برد که برای مراتبش ،سکوت حاصل می شود.ووقتی آن سکوت حاصل شد ،
آدم فراغتی پیدامی کند تاآن معارف دروجود آدم به نحو احسن جاری شودوباعث آن شکوفایی هایی که مدنظر خداوند تبارک وتعالی است ،بشود.
خلاصه ی کتاب
فصل سوم :قوای چهارگانه سرمنشانیکی ها وبدی ها
خیرات ونیکی های قوه ی عاقله درحال تسلط وغلبه ی آن است وبدیها وشرور آن درحالت زبونی وعجزآن درزمانی که تحت تسلط سایرقواست.
ولی آن سه قوه ی دیگر برعکس این هستند.زیراکه آثار خیرونیکی های آنهادرحالت ذلت وانکسار وعجزایشان درنزد عقل است وشرور وآفات ایشان دروقت غلبه واستیلای آنهابرقوه ی عاقله است.
شرایطی که قوا باید دروجود ما داشته باشندچیست؟
اگر آن سه قوه ،تحت سلطه ی قوه ی عقل باشند ،او شرایط راآماده می کند برای آنکه معارف دروجود آدم جاری بشود،اگر صحبت از معارف می کنیم بخاطر آنست که هدف ما کسب معارف است .شاید بعضیهابگویند کسانی هستند که آن سه قوه راتحت اختیار خود گرفتند ولی آدم معنوی نشدند .خب اینهم می تواند باشدچون آنها نیتشان کسب معارف نبوده و فقط می خواستند درحد همین علومی که درعالم جاریست،رشد کنندودرواقع برای خودشان یک محدودیتی قائل شدند وبیشتر از آن نمی خواهند بالابروند .
حالا اگر آن سه قوه ،برعقل مسلط شوند وعقل در مقابل آنها خواروزبون شود ،آدم از همه نظر بد می شود ؛چه آن آدمی که می خواهد زندگی معنوی داشته باشد وچه آنکه می خواهد زندگی انسانی داشته باشد ؛اوهم از حالت انسانی درآمده وبه سمت حیوانیت می رود.
همان طور که انسانهایی را می بینیم که سه قوه ی آنها برعقلشان مسلط بوده مثل صدام وهیتلر وشمرو یزید و چه ظهوراتی درعالم ایجاد شد.
پس بنابراین افرادی هم که درمسیر درست قرارگرفتند مثل ائمه ی اطهار علیهم السلام وعلمای بزرگ ؛قوه ی عقلشان به نحو عالی برقوای دیگرشان چیره بود وچه ظهورات عالی در این عالم به جاگذاشتند.
الحمدلله رب العالمین
#شرحی_بر_معراج_السعاده
#جهادتبیین
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#جلسه_دوم
#بخش_هفتم
خلاصه ی کتاب
🌸فصل چهارم:نیروی عقل ادراک کلیات می کند وقوه ی وهم ادراک جزئیات.
شان قوه ی عقلیه ووهمیه،ادراک امور است ولیکن اولی ادراک کلیات رامی کند ودومی ،تصورجزئیات را.
وچون هرفعلی که ازبدن صادرمی شودافعال جزئیه است ،پس مبدا تحریک بدن درجزئیات افعال به تفکر ورویه ی قوه وهمیه است واز این جهت آن راعقل عملی وقوه ی عامله می نامند.واولی راعقل نظری وقوه ی عاقله.
شرح:ظهوراتی که از آدم دراین عالم ظاهر می شود ازقوه ی عقل فرمان می گیرد.
و قوه ی وهم یاهمان عامله ،آن رابه اجرادرمی آورد.
اگر آدم یک اطلاعات این چنینی داشته باشد آنموقع درشکوفایی مراتب بالاتر ،اینهابرای آدم خیلی کارساز خواهد بود.
خلاصه ی کتاب:شان قوه ی غضبیه وشهویه ،تحریک بدن است واین دو مبداحرکتند.
اماغضبیه مبدا حرکت بدن است به سوی رفع امور غیرملائمه(ناملایم) ازبدن .وشهویه مبدا حرکت آن است به سوی تحصیل امورملائمه .
شرح :یعنی قوه ی غضب دنبال اینست که آفتی به بدن نرسد وشهویه میخواهد باکسب چیزهایی ؛بدن راسرپا نگه دارد.
تهذیب(پاکسازی):از تهذیب قوه هاچه چیزهایی حاصل می شودوچه اتفاقهایی میفتد؟
خلاصه ی کتاب
تهذیب عاقله:از تهذیب این قوه،صفت حکمت حاصل می شودوآن عبارت است از شناختن حقایق موجودات به طریقی که هست.
شرح:چراقوه ی عاقله باید تهذیب بشود؟
باید یک فکر وتاملی داشته باشیم که قوه ی عاقله چه چیزی دارد که باید تهذیب شود؟از چه چیزی باید مبرا شود تاآن صفت حکمت درآدم حاصل شود.
آدم اگریک توجهی به این داشته باشد می بیند که عقل آدم باید ازچیزهایی که زائد هست پاک شودتا بتواند به چیزی که برای آن خلق شده ،توجه پیداکندو در این صورت صفت حکمت حاصل می شود.
سوال:فرق دانشمندان باعلما چیست؟دانشمندان عقلشان راتهذیب کردند که آن شکوفائی علمی برایشان حاصل شود ولی علما آن راتهذیب کردند که آن شکوفائی مراتب بالابرایشان اتفاق بیفتد واگر آن حکمت وجود نداشته باشد ،شکوفائی حاصل نمی شود.چه بخواهد علوم ظاهری برای آدم حاصل بشود وچه بخواهد آن شکوفائی مراتب بالا برای آدم اتفاق بیفتد.
پس چه برای کسب علوم ظاهری وچه علوم معنوی ،باید قوه ی عاقله را پاکسازی کرد.وآنهایی که تهذیب قوه ی عاقله نمی کنند نه علوم ظاهری نه معارف،برایشان شکوفا نمی شود.
اگر چنین حکمتی دروجود آدم اتفاق بیفتد ،حقایق اشیاءبرای آدم مشخص می شود.
دانشمندی که به علوم ظاهری توجه دارد ؛می فهمد که آن اشیاءچه کارهایی انجام می دهند یا ساختارشان چیست؟ولی فقط در همین حد درک می کند.
ولی کسی که سیر معنوی دارد ؛دایره ی شناختش خیلی فراتر از اولیست.
از تهذیب قوه ی عامله ،عدالت حاصل می شود که آن هم مطیع بودن قوه ی عامله ازبرای قوه ی عاقله است.
اگرعدالت دروجود آدم حاصل نشود ،قوه ی وهم تحت تسلط عاقله قرار نمی گیرد.
از تهذیب قوه ی غضبیه ،شجاعت حاصل می شودوآن هم انقیاد وفرمانبرداری قوه ی غضبیه از عاقله است.
از تهذیب قوه ی شهویه ،عفت حاصل می شود که آن هم مطیع بودن شهویه ازبرای عاقله است.
حالا تمامی این تهذیبها که انجام بگیرد ؛مقدماتیست که دروجود آدم باید انجام بگیرد ؛تا آدم بتواند یک درون جمعی داشته باشدواز پراکندگی خارج شود .
ووقتی هم که این حالت برای آدم اتفاق نیفتد ،آن موقع آن شکوفایی هابرای آدم ظاهر نخواهدشد .
باید روی اینها تمرین داشته باشیم تا آنچه مدنظر خداوند هست برای آدم حاصل بشود.
الحمدلله رب العالمین
پایان جلسه دوم
#شرحی_بر_معراج_السعاده
#جهادتبیین
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#فرمول_(ترک رذائل)
#جلسه_دوم
#بخش_سوم
🌸🌸چه کسانی خصوصیت قرار گرفتن در مکه را دارند؟
این خصوصیت پیغمبران است.
خصوصیت افراد عالی است.
خصوصیت ائمه ی اطهار است.
انسانهایی که تحت فرمان خداوند به خوبی قرار گرفتند.
ماباید این وضعیت را برای خودمان در نظر بگیریم و به خداوند تبارک وتعالی اعلام کنیم :خدایا الان ما در چه وضعیتی هستیم ؟
الان ما کجای این مثال هستیم ؟
این سوال از آن دسته سوالاتی است که اگر برای آدم خوب رقم بخورد ؛می توان از آن بهره برداریهای خوبی داشت و کم کم این سوال گسترش پیدا می کند.
حالا زوایای مختلف این مثال را باتوجه به فرمول بررسی می کنیم تا خوب برایمان نمایان شود.
خب سوالی که برایمان رقم خورده بود این بود که طلب حقیقی هرکس می شود سوال او!
ما هم طلب حقیقیمان در مسیر فرامین الهی می باشد.
به ما می گویند اگر خواستی فرمان الهی برایت ظهور پیدا کند باید حرکت کنی.
اولین حرکت چیست؟
توبه !!!!!
باید هرچیزی که غیر فرمان الهی بوده در وجودمان ؛ریخته شود .
وبه این حالت می گویند:ترک رذیله
یعنی رذایلی که در وجود آدم هست ؛باید ریخته شود .آن هم با چه قاعده ای؟
با فرمان خداوند تبارک وتعالی !!
با قوانینی که خداوند تبارک وتعالی برای آدم وضع کرده است.
ترک رذیله یعنی چی؟چه اتفاقی قرار است بیفتد؟
مثال:مثلا ما می خواستیم برویم قم، راننده ناشی بوده یا خودمان آدرس اشتباه داده ایم .یکدفعه دیدیم سر از شمال در آورده ایم. اصلا ما اینجا نباید می آمدیم ؛ما می خواستیم برویم قم ولی حالا برعکس آمده ایم.
همونجایی که متوجه می شویم مسیر را اشتباه آمده ایم ؛آنجا رذیله را در وجودمان دیده ایم و متوجه شده ایم که یک اشکالی در کار است و آدم طبق قاعده ای که باید حرکت میکرده؛حرکت نکرده است.
بعد آدم تصمیم می گیرد که برگردد به محل زندگیش (مثلا تهران)وبعد از آن جا دوباره به سمت قم حرکت کند.
خب حالا از اینجا ترک رذیله شروع می شود.
اینکه می گوید در جایگاه ترک رذیله است نه اینکه برطرف شده باشد و کاملا رفع شده باشد.یعنی اینکه تازه آدم فهمیده و دارد جبرانش می کند.
حالا اگر به اندازه ی یک متر برگشت به سمت محل زندگیش؛یعنی یک متر این اشتباه برطرف شده ؛حالا اگر دومتر،صدمتر،هزار مترکه برمی گردد تازه می رسد به نقطه ی صفر. می رسد به محل زندگیش و این جا تازه ترک رذیله کامل می شود.
و زمانی که به سمت قم حرکت کرد ؛دیگر از این رذیله مبرا شده است.و دارد این مسیر را طی می کند.
البته الان چون زمان را از دست داده ؛این ترک رذیله برایش یک نمودی دارد و فعلا این موضوع سر جای خودش باشد.
پس بنابراین چنین مثالهایی برای روشن شدن وضعیتمان مناسب است.
حالا مثال دیگری زده می شود که انسان متوجه بشود رذائل چه اثرات مخربی دارد.
فرض کنید که با ماشین اشتباهی رفتیم سمت شمال و راه را هم که اشتباه رفته ایم ،بعد ماشین هم خراب شده است.
به ما گفته اند شما باید به همین صورت پیاده برگردی بعد کفشمان هم پاره یا گم شود و پابرهنه بمانیم.
باید مسیر را پیاده برگردیم .بعد می بینیم از جاده نمی توانیم برگردیم و می خواهیم میان بر برویم تا زودتر برسیم و راه را هم خوب بلد نیستیم ،می رویم در تپه و خارو خاشاک .
کم کم پاهایمان زخمی می شود و هر قدم برایمان عذاب آور است و راه رفتن سخت می شود .
این ترک رذیله است که انجام می گیرد و برای آدم سخت جلوه می کند.
این مثال را مطابقت بدهیم با گناهانی که انجام داده ایم .
برای هر گناهی ،این مثال را برای خودمان بزنیم .
رفتن با ماشین با آن سرعت بالا و برگشتن پیاده و پابرهنه و حتی از خیابان هم نمی تواند برگردد وباید از بیابان برگردد.
این هم عینا همان پروژه ی ماست.
الحمدلله رب العالمین
#شرحی_بر_معراج_السعاده
#جهادتبیین
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#فرمول_ترک رذایل
#جلسه_دوم
#بخش_چهارم
🌸🌸اگر دقت کنیم از مثالی که زده شد می توانیم برداشت های خیلی خوبی داشته باشیم.
وقتی میخواهد یک رذیله اتفاق بیفتد ؛این مثالها تداعی می شود و آدم متوجه می شود که در چه شرایطی هست .
حالاشاید بعضی از افراد چنین تمرینهایی را انجام داده باشند ،هرکس انجام بدهد برایش خیلی خوب خواهد بود.
مثلا آدم مسیری را اشتباهی برود(عمدا این کار را بکند)وبعد پیاده شود و پابرهنه برگردد.اگر این تمرین را یکبار هم انجام دهد متوجه می شود که گناهان چه شرایطی را برای آدم رقم می زنند.
اگر این در دنیا برطرف نشود ؛عینا در برزخ وقیامت یک چنین حالتهایی برای آدم بوجود خواهد آمد.و چنین عذابهایی در انتظار آدم خواهد بود.
البته این که در دنیا هست خیلی راحت است چون آدم مسیری را می رود که با آن آشناست اما در برزخ وقیامت ،غریب است و نمیداند چه شرایطی در انتظارش خواهد بود وبسیار مشکل است.
ترک رذیله را آدم با این تمرینات انجام بدهد تا برایش خوب جلوه کند وخوب نمایان شود و آدم باید بداند که در هر وجهی چه طور این اتفاق میفتد .
این مثالی که زده شد،گم شدن در جاده بود ؛یک وقت آدم در ظهورات غضبی قرار می گیرد مثل اینست که برود در جنگل و گم بشود یا اشتباه رفته باشد و بخواهد برگردد و می بیند که گرگ و پلنگ و شیر و حیوانات درنده ی دیگر و مارهای آن چنانی سرراه آدم هستند .
حالا می خواهد این راه را برگردد!!
چه کار کند؟
چطور برگردد؟
چه سلاحی داشته باشد که بتواند از کنار اینها رد بشود؟
این برای آدم خیلی سخت خواهد بود.
حالا این تمرین مسیری را اگر کسی انجام بدهد ،شاید یک وقتی پاهایش کمی اذیت شود و یک کیلومتری هم پیاده بیاید ولی بداند که این مطابق ترک رذیله است که دارد برایش انجام می گیرد.
این قاعده در درونش می ماند .چرا؟
چون مراتبش در آن شرکت کرده اند ودر این حالت قرار گرفته اند و این در وجودش حک می شود .
هرجایی که می خواهد یک کار غیر فرمانی انجام دهد یادش می افتد که ترک رذیله اش به این شکل است.
و رذیله چنین اثرات مخربی را برای آدم خواهد داشت .
حالا این مثال را بیاورد در مقیاس های دیگر.
آنجایی که مثلا ظهورات شهوانی دارد یا ظهورات غضبی ووهمی دارد.
ظهورات غیر فرمانی عقلی دارد.
هرکدام از اینها شرایط خاص خودش را برای آدم رقم می زند و هرکدام را بخواهد ترک کند خیلی سخت خواهد بود.
حالا خداوند تبارک وتعالی در دنیا لطف و عنایتی کرده است و به راحتی صورت می گیرد .یعنی اگر کسی توبه کند ،تمام سختی ها به راحتی برایش برطرف شدنی است .
چرا؟
چون اینجا اختیار است .با اختیار که این کار انجام بگیرد ،تمام اینها به سرعت رفع و رجوع می شود و خداوند بر تمام اینها قلم عفو می کشد .
و این رذائل نباید ماندگار شوند در درون آدم که بعد مجبور بشود آن مکافاتهای سخت را تحمل کند.
اگر آدم بتواند این مثال را بصورت حقیقی برای خودش در بیاوردو چنین شرایطی را رقم بزند .بعدها این برایش حک می شود و می تواند مثالهای دیگر را بدون انجام تمرین ،روی همین پیاده کند .
الحمدلله رب العالمین
#شرحی_بر_معراج_السعاده
#جهادتبیین
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#فرمول_ترک_رذایل
#جلسه_دوم
#بخش_پنجم
🌸🌸وقتی ما در مسیر هستیم و سوال برایمان بوجود آمده است و گفتیم خدایا ما می خواهیم به سمت خودت بیاییم و حرکتمان به سمت خودت باشد .می فرماید پس باید تمام رذایلی که در درونتان هست ریخته شود و هرکدام متناسب با خودش.
خب اگر خواست ریخته شود در اینجا به راحتی صورت می گیرد.با استغفار؛ با توبه؛با قرار گرفتن در عبادات و کارهای متناسب انجام دادن .
یک وقت می بینی رذائل به راحتی از آدم گرفته می شود و می تواند حرکت های خیلی خوبی داشته باشد و دیگر به گناهان و اعمال غیر فرمانی برنگردد و بعد مسیر برای آدم خیلی خوب طی می شود و در آن حالت قرار می گیریم ولی اگر در زمان خودش برطرف نشد؛ بعدها با سختی های گوناگون مواجه خواهد شد.
دوتا از فاکتورهای فرمول برایمان ظهور پیدا کرده وباید تمرین داشته باشیم .
اگر کسی این تمرینات را جدی بگیرد و در آن قرار بگیرد و مراتبش در آن شرکت کردند .برایش جا میفتد و از حالت تئوری در می آید و در وجود آدم حک می شود.
اگر حک شد بعدها آدم می تواند روی این بناهای دیگری را ایجاد کند و طبق همین ،حرکت های خیلی خوبی انجام دهد و سخت هم نیست.
یک وقت می بینی آدم چندکیلومتر پیاده روی انجام داده بعد نگاه می کند می بیند یک کار بیهوده ای انجام داده و مجبور می شود این را برگردد مخصوصا یک سمتی برود که هیچ قابلیتی در آن نباشد .
حالا ممکن است آدم به یک سمتی برود و بگوید :خب لااقل رفتیم واینها را دیدیم ودر این ظهورات قرار گرفتیم .ولی اگر یک سمتی برود که عوائدی نداشته باشد مثلا جاهایی برود که بیابان هست ودر آنجا چیزی برای دیدن نیست بهتراست.
آدم برود ماشینش را یک جایی پارک کند ؛توی بیابان وبعد پابرهنه برگردد ببیند چه استنباطی می کند ؟
چه اشتباهاتی کرده؟
اصلا اینجا چکار می کند؟
برای چی در این تمرین قرار گرفته ؟
وقتی این سوالات رقم می خورد اثر خیلی خوبی خواهدداشت ودر وجودش حک می شود .و به نوع های مختلف از این مراحل خوب عبور می کند.
آدم باید با این مثالهایی که زده شد سروکار داشته باشد بخصوص مثال تهران تا مکه!!!
باید با اعمالی که انجام می دهد ،این بنیه وانرژی را داشته باشد که بتواند روزی از تهران دل بکند و به سمت مکه و جایگاه حقیقی همه ی انسانها برود.
اگر این حالت برای آدم رقم خورد و این مثالها خوب تداعی شد ،آدم می تواند از آن بهره برداری های خوبی بکند و بعدها هم که در هر مرحله ای قرار گرفت ،این ها برایش کارساز است و در درجات بالاتر هم می تواند این را مستمسک قرار داده و ان شاءالله بهره های خوبی را ببرد.
الحمدلله رب العالمین
#شرحی_بر_معراج_السعاده
#جهادتبیین
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوم
#بخش_اول
🌼درمورد قوای درونی صحبت شد.
ویک نمای کلی برای ما مشخص شده که دروجودمان ،ابتداچه چیزی ظهور پیدامی کند.
ازابتدای ورود به دنیادر وجود یک طفل ،قوه ی غضب وشهوت وجوددارد وبه تدریج قوه ی وهم جریان پیدا می کند ودرسنین بالاتر عقل ظاهرمی شود.
البته اینهاهمه ازابتداهستند اما شدت وضعفشان مدنظراست.
درابتدا غضب وشهوت نمود بیشترداردوزمانی که جسم؛رشدکرد،ظهور وبروز قواهم بیشترو روشن ترمی شود.
بروز غضب در بچه اینطوراست که وسایل اطرافش رادور کندویاآنهارابخورد.
تازمانی که انسان به بلوغ جسمی برسد،
این قوا رشد می کنند ودربدن طبق آنهاظهورات انجام می گیرد.
درابتدا انسان این رانمی داند امابعدهاباید توجه پیداکند که این قوادرما وجود دارند ویکی نیستند.
ابتدا مافکرمی کنیم یک نفرهستیم ووهمیشه می گوییم:"من".یک وقتی باید توجه کند که این یک نفرنیست.
وقتی تجزیه کنیم می بینیم که ازقوای مختلف تشکیل شده وبعدهااگرآدم به حدعالی برسد می بیندیک بی نهایت است.
درابتدا باید عملکرد قوامشخص شود تاآدم بتواند ازآنهاخوب استفاده کندوبعدازمدتی متوجه می شود که اینهاابزارهستند وبرای استفاده ی صحیح از ابزار باید آنهاراخوب شناخت وبه نحو عالی استفاده کرد.
آدمی که ابزار راخوب نشناسد مثل طفلیست که چاقو به دستش بدهند واو با چاقو به خودش صدمه بزند یاآن رابخورد.این همان جلوه ی غضب وشهوت است.آن حالت فطری قوا این کاررا انجام می دهد.
حالا وضعیت کودک را با وضعیت فعلی خودمان مقایسه می کنیم که اگرندانیم ماهیت این قواچیست مثل همان طفل به خودصدمه میزند وممکن است باعث مرگش شود.
ماممکن است درموقعیت دیگر وبه شکل دیگر،به جای ازبین بردن جسممان ؛مثل آن کودک؛نبوتمان راازبین ببریم.
لازمه ی استفاده ی ابزار؛شناسایی ابزاراست.
وآنهم با استفاده از استاد،درس خواندن وکتابهای گوناگون حاصل می شود.
باید ازنظر علمی بفهمیم وبعد درعمل پیاده کنیم .
سوال پیش می آید که اگر یادگرفتیم ولی به هردلیلی نتوانستیم استفاده بکنیم چه می شود؟
جمله ای ازبزرگی هست که فرموده اند:انسان باید کشیک نفسش رابکشد .
حالا شاید آدم درابتدافکر کند که باید مواظب نفس خودمان باشیم،اگراین را کمی بازش کنیم می بینیم تمام این کارها،تمرین است برای یک مسابقه وآن مسابقه چیست؟
مسابقه ای است که افراد خوب تمرین کرده اند وآماده برای هرورزشی هستند.
بعدازشناخت قواهم آمادگی خاصی به وجود می آید که اگر موردی پیش آمد ،آدم بتواند ازاین نیروی آماده استفاده کند.
اگر آدم بخواهدمعنی انتظار را درنفس خودش پیاده کند می بیند که باید اول قوارا شناسایی کند وبعد ماهیتشان رابشناسد وعلمش راداشته باشد وبداند چطور باید درموقعیت عمل کند.
بعد منتظر میماند ؛مثلا اگر درقوه ی غضب اتفاقی افتاد؛عکس العمل درستی نشان می دهد."این می شود کشیک نفس کشیدن"
درنظربگیریم که بدون مقدمه وتمرین چیزی برای انسان حاصل نمی شود.
✍ادامه دارد.....
#جهادتبیین
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوم
#بخش_دوم
شناسایی قوا:فطرت وخصلت ها
خلاصه ی کتاب
🌸۱-عقل:همواره درتدبیر آنست که روح راتهیه ی اسباب سفرعالم قرب ؛سهل وآسان باشد.
۲-شهوت:مانند عامل خراج است وطماع؛دروغ زن؛فضول وتخریب گراست وهرچه که وزیرکه عقل است ،گوید شهوت هوای مخالفت باآن کند وهمیشه طالب آن است که راه روح رازده واورا محکوم حکم خود کند.
شرح:درعقل فطرتا اینجورقرار داده شده که دائم درفکراینست که یک شرایطی رابرای روح بوجود بیاوردکه اوبتواندراحت تر شکوفاشود.
فطرت قوه ی شهوت اینست که که دایم باعقل مخالفت داشته باشد.وفطرتش اینجور قرار داده شده است.
شاید این سوال پیش بیاید که چراخداوند تبارک وتعالی شرایط قوه ی شهوت را اینجورقرارداده؟مادرعالم کثرت هستیم ولازمه ی عالم کثرت اینست که قوه ای وجود داشته باشد که بدن مارا دراین عالم حفظ کند.یعنی آن حالت فطری قوه ی شهوت؛لازمه ی بدن ماست تابتواند دراین عالم رشد ونمو داشته باشد وبه گونه های مختلف از خوردنیها وآشامیدنیهااستفاده کند.
اگرقوه ی شهوت ومثلا میل به خوردن غذانباشد انسان زنده نمی ماند.
پس شرایط فطری که خداوند دراین قوه قرار داده بخاطر دوام جسم دراین عالم است.
خلاصه ی کتاب
۳-غضب:به شحنگی آن شهرمنصوب است وتندوتیز وبی باک وشریر است.همه ی کشتن وبستن وزدن شکستن وظلم وعداوت وبغض راطالب است.ودرصدد آنست که پادشاه راکه روح است فریب دهد تابه آنچه اواشاره نماید عمل کندوفرمان عقل رااطاعت ننماید.
شرح:مرتبه ی طبیعی قوه ی غضب اینست که همیشه به گونه های مختلف از ساختار بدن محافظت کند.یعنی نمیخواهد هیچکس هیچ آسیبی به اوبرساند .اگر کسی بخواهد تعدی کند از آن دفاع می کند واین حالت فطری قوه ی غضب است.
او فقط میخواهد دفاع کند وکاری ندارد که به روح یا سایر قوا آسیبی می رساند یانه و برایش مهم نیست که دفاعش درچه شرایطی باشد فقط می خواهد دفاع رابه نحوعالی انجام دهد.
خلاصه ی کتاب
وهم:شغل آن مکر ،خدعه،تلبیس،خیانت وفتنه است.او می خواهد سلطان مملکت بدن،مطیع ومنقاد اوشودتابه هرچه فرمان دهد از فریفتن وشیطنت وافساد ومکر،اطاعت نماید.
شرح: کاری که قوه ی وهم انجام می دهدتوجه به جزییات است وهمیشه درحال فراراست از وظایفی که به عهده اش گذاشته شده ودنبال راه چاره می گردد.وقتی مکرو حیله دروجود ادم تجلی پیدامی کند ،نتیجه ی عملکرد قوه ی وهم است.
✍ادامه دارد....
#جهادتبیین
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوم
#بخش_سوم
حالات فطری قوا گفته شد؛حالا این سوال پیش می آید که چرا خداوند تبارک وتعالی قوارا بااین شرایط قرارداده که انسان در نتیجه ی عملکرد قوا بخواهد به بهشت یاجهنم برود.
خب جواب اینست که اگر حالت طبیعیش رابخواهیم درنظربگیریم ؛همین که جسم می خواهد دراین عالم کثرت حضور داشته باشد ؛نیاز به ابزار دارد.یعنی آن ظهورات باید توسط یک سری ابزار دراین عالم جلوه داده شوند.خودبخود که این کار انجام نمیگیرد ،خداوند تبارک وتعالی ظهورات رابه وسیله ی این اسباب(قوا)دراین عالم جاری می کند.
جواب بعدی اینست که خداوند تبارک وتعالی می خواهد اسماءخود را دراین عالم ظاهرکند ونیاز است که دریک تب وتابی بیفتد تااینکه اسماءخوب ظاهرشود.
فرشتگان اسماءالهی را به نحوعالی درعالم بروز می دهند ؛منتهی خداوند انسان راخلق کرده که اسماءرا بااختیار خودش وبااین شرایط در عالم ظاهر کند.
وبرای اینکه اسماء دروجود انسان ظاهر شود ؛نیاز است که تمام شرایط موافق ومخالف در وجود آدم جمع باشد تا این حالت اتفاق بیفتد.
قوایی که درموردشان صحبت شد ؛از ابتدا دروجودهمه ی انسانها هست (انسان سالم)ولی برای ظاهرشدن اسماء؛باید مراتب دیگری در وجود آدم تجلی پیداکند تااسماءالهی خودشان رانشان بدهند.
پس بنابراین وجود قوا،بااین شرایط دروجود انسان ضروری است.وحتما باید باشد.هرکدام از اینهاکه نباشد ،انسان یک نقصی دارد.
آدم باید به این نکته توجه داشته باشد.
خیلیها می گویند :مااین مسیری که می خواهیم برویم؛باید قوه ی شهوت را در درونمان ازبین ببریم .
فکر می کنند اگر آن قوه ازبین برود ؛آن چیزی که مدنظر خداوند تبارک وتعالی است ؛محقق می شود.درصورتی که اینطور نیست .یاهرکدام از قوای دیگررا که بخواهند از بین ببرند.
بعضی ها می گفتند برای اینکه قوه ی غضب وشهوت یاهرکدام از اینها تجلی پیدانکند ؛می روند به جایی که هیچکس نباشد تا اسماءظهور پیداکند وبه حالتی که مدنظر خداوند است برسند.درصورتی که اینطور نیست.
بایدهمه ی قوا باشند وبه نحو احسن ظهور کنند.منتهی با شرایط؛شرایطی که آن مراتب بالا شکوفا شوند وقوا را تحت اختیاروفرمان خودشان بگیرند وآنهاراازپراکندگی دربیاورند.
اگر در وجود خودمان هم نگاه کنیم ،می بینیم اگربعضی وقتها تحت این تعالیم قرار نگیریم ؛همه چیز در وجودمان پراکنده است.
فکروخیالهای گوناگون در مورد هرچیزی به ذهنمان می رسد ومی خواهیم در مورد آنهافکر کنیم وقوای مختلف هم درآن دخالت می کنند.وآن موقع می بینیم ؛دوسه تا قوه دست به دست هم داده ودارند چه کارهایی انجام می دهند.
پس بنابراین آدم اهمیت وجود قواراباید متوجه باشد وبداند چه کارهایی انجام می دهند.وبداند باید به کتابهای اخلاقی توجه کند تا بتواند دراین مسیر قراربگیرد.
✍ادامه دارد....
#جهادتبیین
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوم
#بخش_چهارم
فصل دوم:لذت والم قوای چهارگانه
(برای قوای ما،چه چیزهایی خوب است وچه چیزهایی خوب نیست)
خلاصه ی کتاب
🌸۱-عقل:چون مقتضای عقل وسبب ایجادآن ،معرفت حقایق اشیاءاست؛لذت آن ،علم ومعرفت والم آن درجهل وحیرت است.
شرح:وقتی نگاه می کنیم می بینیم ،عقل وقتی به معارفی می رسد ؛درآن بهجتی به وجود می آیدواگر معارف نباشد ؛درآدم یک کسلی بوجود می آید؛بخاطراینکه آن روشناییهادر وجودمان اتفاق نیفتاده است.
انسان نیاز به معارف داردوهرکس از هرجهتی که به آن توجه می کند ؛باید آن راکسب کند.
بعضی هاهستند که فقط می خواهند علوم دنیاراکسب کنندولذتشان هم درهمین است ودرهمین حد فعالیت می کنند.یابعضی هامی خواهند علوم معنوی راکسب کنندکه آن هم لذت خاص خودش رادارد.
خلاصه ی کتاب
۲-غضب:مقتضای غضب قهراست وانتقام؛لذتش درعلیه وتسلط است و المش (رنج)در مغلوبیت .
شرح:درغضب،آدم ازاینکه به چیزی یاکسی غلبه کند،لذت خاصی می برد.ووقتی هم که مغلوب می شود ،آدم گرفته می شود ویک حالت بدی به آدم دست می دهدکه البته این درجاهای مختلف فرق می کند.
اگر انسان در زمانی که عملی راتحت فرمان خداوند انجام می دهد؛مغلوب شود؛هرچندکه درظاهربرایش خوب نیست اما ازنظرمعنوی بسیار ازآن سختی لذت می برد.
خلاصه ی کتاب
۳-شهوت:شهوت چون خلق شده برای تحصیل غذا وسایرآنچه،قوام بدن است؛لذتش دررسیدن به آنهاورنج والمش درحرمان وممنوعیت ازآنهاست.
شرح:درشهوت هم آدم دوست دارد درخوردنیهاو....که شرایط خاص خودش رادارد؛قراربگیرد.اگربه آنهابرسد بسیارلذت می بردواگر از ان لذات دورباشد ؛گرفتگی برایش بوجود می آید وانسان ازنظر ظاهری اذیت می شود.
خلاصه ی کتاب
۴-وهمیه:چون ادراک جزئیات می کند؛لذتش دردرک جزیی است والمش درغیرآنهاست.
شرح:وهم اگر درجزئیات سیرکند؛آدم بسیارلذت می بردویک بهجتی برای جسم وبرای آن قوه بوجود می آید .واگر درآن جزئیات نباشد آدم گرفته است.
مثلا آدم گاهی در ذهن خودش باکسی دعوا می کند،قوه ی وهم به نحو عالی میدان داری می کندوآدم را به آنجایی می برد که نباید برودوخیلی هم لذت می برد.قوه ی وهم همه ی این کارهارا به نحوعالی انجام می دهد؛چه ازنظرشرعی درست باشدوچه درست نباشد.
✍لدامه دارد....
#جهادتبیین
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوم
#بخش_پنجم
🌸نکته:انسان درقوه ی عاقله ولذات عقلیه ،شریک ملائک قدسیه است.ولی درقوای غضبیه وشهویه بهیمیه ولذات جسمیه شبیه حیوانات وشیاطین است.
نکته:ابتدا لذات شهوت وغضب ووهم درانسان می باشد.وپس ازکسب معرفت وتزکیه،لذات برای قوه ی عقل به وجود می آید.
شرح:ابتدا لذات برای این سه قوه است وبعد کم کم لذات درقوه ی عقل پیدا می شود.لذات این سه قوه شبیه حیوانات ولذات قوه ی عقل ،شبیه فرشتگان است.
نکته:اگر تسلط واستیلاازبرای قوه ی عقل باشد،پیوسته درصدد تحصیل معرفت الهیه وکسب ملکات ملکیه است وچنین انسانی فقط وفقط درفکرعبادت پروردگار واطاعت ازفرامین رسول اکرم وطلب راه سعادت ووصول به مرتبه ی قرب حضرت آفریدگار می باشد.
شرح:صحبتهایی که درمورد قوا گفته شد به صورت کلی می باشدباید ببینیم که در درون خودمان چگونه به آنهانگاه کنیم.
باید به قوا طوری نگاه کنیم که انگار اینها،چهارنفر هستند با لشگریانشان .
وهرکدام را درمقابل خود قراردهیم وباتوجه به شناختی که از آنها پیداکرده ایم درموردشان فکر کنیم.
باتوجه به لذت ورنجشان ،ببینیم چه چیزی باید برایشان مهیاکنیم ،تابوسیله ی این قوا به آن چیزی که مدنظر خداوند تبارک وتعالی است برسیم.
هرکدام از آنها شاخه های مختلفی دارند که بعدا راجع به آنهاصحبت می شود اما الان باید بدانیم،توجهی که به این قواداریم ؛بخاطر اینست که می خواهیم درمسیر معرفت قراربگیریم.
ماباید به این ابزارهایی که داریم،شکل وحالت بدهیم .شکل وحالت دادنشان ،همین احکامیست که خدا ازطریق پیغمبر وآل پیغمبربرای ماقرارداده وماباید ازآنها استفاده کنیم وبه کار ببندیم تادرظهورخیلی خوبی قراربگیریم.
حالا برای اینکه اینها در دایره وقالب خودشان قراربگیرند ؛باید هرکدامشان اعترافاتی داشته باشندیعنی بدانند که این شکل وحالتی که دارند مختص خودشان نیست وکس دیگری به آنهاداده است.
آدم توجه میکند به اینکه ،از طریق اذکار یا لااله الاالله می شود اعتراف کرد.
ازطریق اذکار آدم به عقل رجوع می کند وآن اعتراف را از طریق لااله الاالله درآن جاری می کند.ودر واقع آن رامعترف می شود.
یعنی به نفسش تلقین می کند که تو چنین شرایطی داری وباید اعتراف داشته باشی.
باچنین اعترافاتی ؛قوای انسان کم کم شکل وحالت خودرا پیدامی کنند ودایره ای که باید باشند؛قرار می گیرند.
بعداز اعتراف،دوباره توجه می کنند وسکوت می کنند ومی فهمند که دیگری هست که به آنهامی گوید چیزی که شمادارید متعلق به خودتان نیست ومتعلق به خداوند تبارک وتعالی است واوست که شمارا اداره می کند .
باچنین ذهنیتی اگر به قوا تلقین بکنیم ،ان شاءالله بعد از مدتی شکل گرفته واز حالت پراکندگی در می آیند
✍.ادامه دارد.......
#شرحی_بر_معراج_السعاده
#جهاد_تبیین
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوم
#بخش_ششم
🌸سوال:وقتی هنوز صفات وحالات قوا برای ما تجزیه وتحلیل نشده؛چنین ذکر واعترافی
برای آنها چه سودی خواهدداشت؟
جواب :شاید الان آدم متوجه نشود ولی بعدها متوجه می شود که قوایش یک قالبی پیداکرده اند ،وقتی آن قالب راپیداکردند ،هرچیزی هم که به آن قالب اضافه شود ،طبق همان قالب اضافه می شودو عملکرد وظهورات هم طبق همان قالب انجام می گیرد وآدم را از آن حالت پراکندگی درمی آورد ودرحالت جمع وارد می کند
وحالت خوبی در درون ادم بوجود می آید و آرام آرام آدم رابه سمتی می برد که برای مراتبش ،سکوت حاصل می شود.ووقتی آن سکوت حاصل شد ،
آدم فراغتی پیدامی کند تاآن معارف دروجود آدم به نحو احسن جاری شودوباعث آن شکوفایی هایی که مدنظر خداوند تبارک وتعالی است ،بشود.
خلاصه ی کتاب
فصل سوم :قوای چهارگانه سرمنشانیکی ها وبدی ها
خیرات ونیکی های قوه ی عاقله درحال تسلط وغلبه ی آن است وبدیها وشرور آن درحالت زبونی وعجزآن درزمانی که تحت تسلط سایرقواست.
ولی آن سه قوه ی دیگر برعکس این هستند.زیراکه آثار خیرونیکی های آنهادرحالت ذلت وانکسار وعجزایشان درنزد عقل است وشرور وآفات ایشان دروقت غلبه واستیلای آنهابرقوه ی عاقله است.
شرایطی که قوا باید دروجود ما داشته باشندچیست؟
اگر آن سه قوه ،تحت سلطه ی قوه ی عقل باشند ،او شرایط راآماده می کند برای آنکه معارف دروجود آدم جاری بشود،اگر صحبت از معارف می کنیم بخاطر آنست که هدف ما کسب معارف است .شاید بعضیهابگویند کسانی هستند که آن سه قوه راتحت اختیار خود گرفتند ولی آدم معنوی نشدند .خب اینهم می تواند باشدچون آنها نیتشان کسب معارف نبوده و فقط می خواستند درحد همین علومی که درعالم جاریست،رشد کنندودرواقع برای خودشان یک محدودیتی قائل شدند وبیشتر از آن نمی خواهند بالابروند .
حالا اگر آن سه قوه ،برعقل مسلط شوند وعقل در مقابل آنها خواروزبون شود ،آدم از همه نظر بد می شود ؛چه آن آدمی که می خواهد زندگی معنوی داشته باشد وچه آنکه می خواهد زندگی انسانی داشته باشد ؛اوهم از حالت انسانی درآمده وبه سمت حیوانیت می رود.
همان طور که انسانهایی را می بینیم که سه قوه ی آنها برعقلشان مسلط بوده مثل صدام وهیتلر وشمرو یزید و چه ظهوراتی درعالم ایجاد شد.
پس بنابراین افرادی هم که درمسیر درست قرارگرفتند مثل ائمه ی اطهار علیهم السلام وعلمای بزرگ ؛قوه ی عقلشان به نحو عالی برقوای دیگرشان چیره بود وچه ظهورات عالی در این عالم به جاگذاشتند.
✍.... ادامه دارد
#شرحی_بر_معراج_السعاده
#جهادتبیین
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_دوم
#بخش_هفتم
خلاصه ی کتاب
🌸فصل چهارم:نیروی عقل ادراک کلیات می کند وقوه ی وهم ادراک جزئیات.
شان قوه ی عقلیه ووهمیه،ادراک امور است ولیکن اولی ادراک کلیات رامی کند ودومی ،تصورجزئیات را.
وچون هرفعلی که ازبدن صادرمی شودافعال جزئیه است ،پس مبدا تحریک بدن درجزئیات افعال به تفکر ورویه ی قوه وهمیه است واز این جهت آن راعقل عملی وقوه ی عامله می نامند.واولی راعقل نظری وقوه ی عاقله.
شرح:ظهوراتی که از آدم دراین عالم ظاهر می شود ازقوه ی عقل فرمان می گیرد.
و قوه ی وهم یاهمان عامله ،آن رابه اجرادرمی آورد.
اگر آدم یک اطلاعات این چنینی داشته باشد آنموقع درشکوفایی مراتب بالاتر ،اینهابرای آدم خیلی کارساز خواهد بود.
خلاصه ی کتاب:شان قوه ی غضبیه وشهویه ،تحریک بدن است واین دو مبداحرکتند.
اماغضبیه مبدا حرکت بدن است به سوی رفع امور غیرملائمه(ناملایم) ازبدن .وشهویه مبدا حرکت آن است به سوی تحصیل امورملائمه .
شرح :یعنی قوه ی غضب دنبال اینست که آفتی به بدن نرسد وشهویه میخواهد باکسب چیزهایی ؛بدن راسرپا نگه دارد.
تهذیب(پاکسازی):از تهذیب قوه هاچه چیزهایی حاصل می شودوچه اتفاقهایی میفتد؟
خلاصه ی کتاب
تهذیب عاقله:از تهذیب این قوه،صفت حکمت حاصل می شودوآن عبارت است از شناختن حقایق موجودات به طریقی که هست.
شرح:چراقوه ی عاقله باید تهذیب بشود؟
باید یک فکر وتاملی داشته باشیم که قوه ی عاقله چه چیزی دارد که باید تهذیب شود؟از چه چیزی باید مبرا شود تاآن صفت حکمت درآدم حاصل شود.
آدم اگریک توجهی به این داشته باشد می بیند که عقل آدم باید ازچیزهایی که زائد هست پاک شودتا بتواند به چیزی که برای آن خلق شده ،توجه پیداکندو در این صورت صفت حکمت حاصل می شود.
سوال:فرق دانشمندان باعلما چیست؟دانشمندان عقلشان راتهذیب کردند که آن شکوفائی علمی برایشان حاصل شود ولی علما آن راتهذیب کردند که آن شکوفائی مراتب بالابرایشان اتفاق بیفتد واگر آن حکمت وجود نداشته باشد ،شکوفائی حاصل نمی شود.چه بخواهد علوم ظاهری برای آدم حاصل بشود وچه بخواهد آن شکوفائی مراتب بالا برای آدم اتفاق بیفتد.
پس چه برای کسب علوم ظاهری وچه علوم معنوی ،باید قوه ی عاقله را پاکسازی کرد.وآنهایی که تهذیب قوه ی عاقله نمی کنند نه علوم ظاهری نه معارف،برایشان شکوفا نمی شود.
اگر چنین حکمتی دروجود آدم اتفاق بیفتد ،حقایق اشیاءبرای آدم مشخص می شود.
دانشمندی که به علوم ظاهری توجه دارد ؛می فهمد که آن اشیاءچه کارهایی انجام می دهند یا ساختارشان چیست؟ولی فقط در همین حد درک می کند.
ولی کسی که سیر معنوی دارد ؛دایره ی شناختش خیلی فراتر از اولیست.
از تهذیب قوه ی عامله ،عدالت حاصل می شود که آن هم مطیع بودن قوه ی عامله ازبرای قوه ی عاقله است.
اگرعدالت دروجود آدم حاصل نشود ،قوه ی وهم تحت تسلط عاقله قرار نمی گیرد.
از تهذیب قوه ی غضبیه ،شجاعت حاصل می شودوآن هم انقیاد وفرمانبرداری قوه ی غضبیه از عاقله است.
از تهذیب قوه ی شهویه ،عفت حاصل می شود که آن هم مطیع بودن شهویه ازبرای عاقله است.
حالا تمامی این تهذیبها که انجام بگیرد ؛مقدماتیست که دروجود آدم باید انجام بگیرد ؛تا آدم بتواند یک درون جمعی داشته باشدواز پراکندگی خارج شود .
ووقتی هم که این حالت برای آدم اتفاق نیفتد ،آن موقع آن شکوفایی هابرای آدم ظاهر نخواهدشد .
باید روی اینها تمرین داشته باشیم تا آنچه مدنظر خداوند هست برای آدم حاصل بشود.
الحمدلله رب العالمین
پایان جلسه دوم
#شرحی_بر_معراج_السعاده
#جهادتبیین
🇮🇷@merajosaade786