ملایی
#عمومی #حجیت_رأی_اکثریت ؟! نویسنده در این کتاب به بررسی پنج مبنا (حق تعیین سرنوشت، کشف حقیقت، مشرو
یکی از سوال هایی که من رو اذیت می کرد این بود که میزانِ چی؟ رأی ملت است؟ میزان حق و باطل که رأی ملت نیست! رأی اکثریت هم که طبق آیه 116 انعام، حجیت شرعی ندارد پس این که امام خمینی فرمودند میزان رأی ملت است یعنی چی؟ یعنی همون دموکراسی؟ با این که بنا ندارم مطالب کانال کپی پیس باشد ولی قدری مجبورم عین عبارات امام رو (با اندکی شرح مزجی) در 25 خرداد 1358 تقدیم کنم: «... مسائلى است كه حفظ كيان اسلام و حفظ استقلال كشور به آنها بسته است و بعد از اينكه اين مسائل اصلى تحقق پيدا كرد، مسائل ديگرى است كه آن مسائل بايد دنبال بشود ... بايد همه ما تمام همّمان را و تمام قدرتمان را صرف در اين مسائل اصلى بكنيم و بعد از آنكه ايرانِ مستقلى و اسلامِ پياده شده اى داشتيم، دنبال مسائل فرعى برويم [پس استقلال کشور به ویژه در قانونگذاری از اوجبات است] ... طراحان نوكر اجانب طرح ريختند؛ و ريشه هاى فاسد رژيم سابق كارشكنيها كردند. تحريم كردند رفراندم را [رأی گیری برای قانون اساسی را]؛ آتش زدند صندوقهاى بعضى از بلاد را؛ مانع شدند از اينكه رأى بدهند در بعضى از موارد، لكن شكست خوردند، آن هم شكستى كه در تاريخ نظير نداشت! ... روشنفكرانى كه از اسلام بی اطلاع هستند... هر وقت ما خواستيم قانون اساسى جمهورى يا جمهورى دمكراتيك را تدوين كنيم، شما آقايانى كه حقوقدان هستيد، شما آقايان روشنفكر غربى، صلاحيت داريد كه نظر بدهيد [معلوم می شود که از نظر امام جمهوری می تواند اسلامی باشد می تواند دموکراتیک باشد]. لكن ما هر وقت خواستيم قانون اسلامى بنويسيم، خواستيم مسائل اسلام را طرح بكنيم، شما صلاحيت نداريد. شما از اسلام اطلاعى نداريد... شماها از اسلام وحشت داريد. حق هم داريد؛ براى اينكه اسلام درِ استفاده هاى شما را بست! اسلام دوستان شما را از ايران بيرون كرد. اسلام، جنايتكارها [را] كه رفقاى بعض از شما بودند به درك فرستاد! شما وحشت داريد از اسلام و حق داريد وحشت داشته باشيد. [هدف از این رفراندوم چه بود؟] ولى ملت اسلام، ملت ايران، نمی تواند تابع هواى نفس شما باشد؛ نمى تواند قرآن را كنار بگذارد و قانون اساسى غربى را قبول كند [پس رفراندم مظهر اراده ی ملت برای دور کردن دست دشمنان از ایران بوده است] خود ملت ميزان است. مجلس مؤسسان [که بعداً مثل آن به مجلس شورا کشیده شد] اگر اعتبار دارد براى اين است كه مجلس مبعوث از ملت است. خود ملت حق ندارد رأى بدهد، لكن وكيل ملت حق دارد؟! ... پنجاه نفر [یا] ششصد نفر چه حقى دارد براى يك ملت 53 ميليونى رأى بدهد؟ اين حق براى اين است كه شما مى خواهيد رأى بدهيد. رأى شماست. ميزان؛ رأى ملت است. ملت يكوقت خودش رأى می دهد. يكوقت يك عده‏اى را تعيين می کند كه آنها رأى بدهند: آن در مرتبه دوم صحيح است. و الّا مرتبه اول، حق مال خود ملت است. [ کدام ملت؟ منظور از «ملت» در عبارت «میزان رأی ملت است» چیست؟ ] شما خون داديد ... همين ملت، همين مردم محروم دانشگاه، جوانهاى محروم دانشگاه، همين جوانهاى محروم مدرسه فيضيه، همين جوانهاى محروم در ارتش، همين جوانهاى محروم در بازار، همين جوانهاى محروم در كارخانه ‏ها و در كشاورزى، اينها بايد رأى بدهند... ما تا حالا مبتلاى به غرب بوديم ... گرفتاريهاى ما از غرب بود. باز همان گرفتاريها پيش بيايد؟ قانون اساسى را هم آنها بنويسند؟! آنها رأى بدهند؟ غربزده‏ها رأى بدهند؟ ميزان شما هستيد. [ پس هر ننه قمری رأی اش میزان نیست میزان رأی محروم ها و مستضعف هاست همان کسانی که رأی آنها مظهر مخالفت و مقاومت با دشمنان استقلال ایران است] [خب حالا مجلس، آیا از دل اسلام بیرون آمده است؟] ما براى خاطر اينكه اين نق نق ها كم بشود، گفتيم يك مجلسى هم درست بشود. شما اسمش را «مجلس مؤسسان» بگذاريد، اگر خيلى دلتان مى‏خواهد غربى باشيد. اگر خيلى دلتان مى‏خواهد كه مردم را به خودتان متوجه کنید اسمش را بگذاريد «مجلس مؤسسان»؛ و الّا ما با مردم كار داريم.- ما قانون را- قاعده اين بود، قانون را بنويسيم، منتشر كنيم در همه بلاد؛ و همه مردم ببينند؛ بعد به آنها بگوييم اين را مى‏خواهيد يا نه. رفراندم كنيم. ما براى اينكه شماها خيلى دم از «روشنفكرى» مى‏زنيد! يك قدرى هم با شما مسالمت بكنيم. [پس اصلِ تشکیل مجلس برای نوشتن قانون از باب مسامحه و مسالمت است!!] با اينكه هر چه مسالمت كنيم، شما بدتر خواهيد كرد! ...» ادامه دارد...