🌷🕊️⁩🌷⁦🕊️⁩🌷 ✅ دوستان ما صندلی دزد از آب درآمدند! 🔴 بریده ای از خاطرات ناهید یوسفیان، همسر شهید علی امینی از روز پیروزی انقلاب و دلیل رویگردانی از گروه های چپ ⁦◀️⁩ در ماجرای هجوم مردم به پادگان حشمتیه و خلع سلاح آنها من و اعضای دیگر گروهمان هم شرکت کردیم. من، علی، خسرو و فریبرز در کنار مردم کوکتل مولوتف می ساختیم و در سنگری کنار خیابان آنها را به طرف پادگان پرت می کردیم ⁦◀️⁩ پادگان که سقوط کرد، برخی گروه های چپ و مردم شروع به غارت اشیا و اثاث آن کردند. صحنه ی مضحک و در عین حال تاثرآوری پیش آمد. هرکسی را که میدیدی چیزی به غنیمت گرفته بود و در حال فرار. یکی صندلی، یکی گونی برنج، آن یکی میز و پشت سر آن صندلی. من از دیدن این صحنه ها خیلی ناراحت شدم. گروهی که مدعی آزادی خلق و عدالت اجتماعی همگانی بودند، در عمل به دزدی میز و صندلی و برنج و روغن پادگان روی آورده بودند ⁦◀️⁩ همانجا و در همان لحظه دریافتم که میان شعار و تئوری و عمل تا چه اندازه فاصله است. اعضای گروه ما هم مقداری اسلحه دزدیدند و در جای امنی برای روز مبادا پنهان کردند. وقتی عمل بچه ها را با مطالب کتاب های چه گوارا، کاسترو، هوشی مینه و ... مقایسه می کردم، می دیدم چقدر فاصله وجود دارد. آن ها چریک و قهرمان بودند و واقعا برای رهایی خلقشان از سلطه ی امپریالیسم مبارزه می کردند اما دوستان ما صندلی دزد از آب درآمدند @nashremarzoboom https://www.instagram.com/p/CDtisoPJt6W/?igshid=1p1npk5do2l2t