#متن_روضه :
أَيْنَ الطَّالِبُ
بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاءَ ؟
نام کربلا که میاد ، دلت میلرزه ، میگی حسین حسین .. نیمه ی این ماه ، روز شهادت بی بی زینب کبرای (سلام الله علیها ) ست
همان زینبی که روز یازدهم ، از این طرف میدوید ، از اون طرف میدوید .. بچه ها رو جمع میکرد ، رقیه رو بغل میکرد ، سکینه رو کمک میکرد ، دستِ رباب رو میگرفت ... یکی یکی بچه ها و زنها رو سوار کرد ، نوبت خودش شد ، دید کسی نیست کمکش کنه ... زین العابدین (ع) نگاه میکرد ، می دید ، عمه جانش غریبه ، غریبه غریبه ...
زینبی که وقتی میخواست سوار بشه ، علی اکبر می اومد ، اباالفضل می اومد ، زانو می زدند ، زیر بغلاشو میگرفتند ، الان نگاه میکنه ، بدن های پاره پاره ... اومد کنار بدن بی سرِ برادرش حسین ..
#حسین_جان :
به شام و کوفه ام ببین
چه ظالمانه می برند
نمی روم ولی مرا
به تازیانه می برند ..
شاید سخت ترین ساعات بی بی زینب (س) همین ساعت بود ، که میخواست از بدن برادرش جدا بشه ، اما به این راحتی جدا نمیشد ... یا بقیه الله .. اونقدر عمه جانتون رو با تازیانه زدند ، زدند ؟؟
من نمیگم زدم ، حضرت سکینه (س) ، وقتی اومد کنار بدن بی سر بابا ، یک: صدا زد بابا بابا بابا .. بلند شو ببین دارند عمه ام رو میزنند .. میزنند ، میزنند ...
کوفیا بدند ، بابا بابا
عمه رو زدند ، بابا ..
اگه با امام زمان (عج) کار داری بگو آقا ، به اون لحظه ای که عمه جانتان ، زیر تازیانه میگفت : حسین ، حسین ، حسین ..
به اون لحظه ای که مادرتان فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) ، زیر تازیانه میگفت علی ، علی ، علی ...
حرفاتو با امام زمان (عج) بزن ... اما کربلا ، بدن بی سر بود ، کربلا دستای عباس ، قلم شده بود ، کربلا بدن علی اکبر ، اِرباً اِربا بود ... ناله داری بگم یا نه ؟
اما مدینه می دید ، فاطمه رو میزنند ... جلوی چشمای امیرالمومنین (ع) میزدند ... حالا داد بزن ، بگو آی مظلوم علی علی علی ...
اشک چشمتو پاک نکن ، با این اشک ها کار داریم ...
#مسجد_مقدس_جمکران
۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۰
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش