دختری25 ساله هستم، پرستارم باخانواده ام زندگی می کنم. دو ماهه مامانم که مثل دختر نوجوان شده من حرص کارای اونو میخورم (رفتارش و پوشش فرق کرده ارایش میکنه و دوستای جوون داره و وقت و بی وقت میره بیرون با اونا توی ماشینش بوی سیگار میده و...) و خب من نمیخوام توی کاراش کنجکاوی کنم و حالم بدتر بشه و اعصابم خورد بشه. باهاش هم حرف میزنم خوشش نمیاد میگد به تو ربطی نداره من بچه نیستم. احساس می‌کنم داره با بابا به طور غیر مستقیم لجبازی میکنه که بگد آره منم هنوز خوشگلم تو نمیبینی بابام هم سه ماهه عوض شده لباساش مثل پسرای ۳۰ ساله کرده توی این دو ماه ۲۵ روز رفته شمال با رفیقاش و ... واقعا خسته شدم کنترل اوضاع از دستم بیرون رفته. مامانم بخاطر پوشش و تغییر رفتارش که میاد دنبالم سرکار خجالت میکشم بگم مامانمه. و اصرار مامان بابام که چرا تو شوهر نمیکنی از دستت راحت بشیم و منم تحت فشارم که چرا خواستگارا رو رد میکنم و همش سرکوفت احساس خفگی دارم و تقریبا هر چند روز میگم کی میشه بمیرم راحت شم از دست کارهای اینا. و منم گیر کردم نمیدونم چیکار کنم برم به بابام بگم مامان چیکار میکنه یه مشکل بزرگتر پیش میاد برم به مادربزرگم بگم مامانم توجه نمیکنه من و مامانم کلا از بچگی رفیق نبودیم و از من خوشش نمی‌اومد چون من قیافه ام شبیه مادر بابامه و از اون اصلا خوشش نمیاد اصلا خوشش نمیاد من باهاش حرف بزنم کلی حرف از بچگی داشتم که بهش بگم که گوش نکرد و همش رو دفن کردم و هیچی ندارم که بهش بگم هیچی و کلا احساس دوست داشتنش هم ندارم حسرت دختر خاله هام رو میخورم که راحت با مامانشون حرف می‌زنند و مامانشون هم توجه میکنه. الان من چیکار کنم ؟؟؟؟ خیلی حس می‌کنم که آینده ی نه چندان دور یک فاجعه رخ می‌ده و آبروی خانواده ما می‌رود. 👇👇 پاسخ 👇👇 سلام وقت بخیر 🖋مطالبی که بیان کردید نشان می دهد از رفتارهای اطرافیان به شدت اذیت می شوید و این مسئله باعث شده زیادی را تحمل کنید. 🔸تحمل این فشارها از افرادی که انسان توقع پشتیبانی و حمایت را از طرف آنها دارد، بسیار سخت است. ما از پدر و مادرهایمان انتظار داریم پشتیبان خوبی برای ما نباشد و در مشکلات ما را یاری نمایند ولی زمانی که کنیم آنها شرایط ما را درک نمی کنند، بسیار اذیت می شویم. 💠 ظاهرا بیشترین مشکل شما در ارتباط با مادرتان است. قبل از اینکه به این مسئله بپردازیم که چطور با مادرتان تعامل داشته باشید، مقداری در مورد شرایطی که مادرتان در آن قرار دارد صحبت کنیم. با توجه به مطالبی که بیان کردید احتمالاً مادر شما تعامل خوبی با پدرتان ندارد و زندگی شیرینی را نداشتند. همچنین در گذشته تعارضاتی بین مادر شما و مادربزرگتان بوده است که آن نیز حل نشده است. بنابراین مادر شما ناراحتی‌های زیادی را تحمل کرده است الان برای رهایی از ناراحتی ها، به رفتارهای غیرمعمول دست زده است. ✅بنابراین به شما توصیه می‌کنیم که: 1️⃣ با مادرتان کنید یعنی در شرایط مختلف، خود را به جای مادرتان قرار دهید. شرایط سخت او را درک کنید و این مسئله را با او در میان بگذارید. به او بگویید که سختی های او را درک می‌کنید. 2️⃣ برای رفع مشکلات مادرتان به او کنید. البته نوع کمک شما نباید طوری باشد که او را احساس کند در کار او دخالت می کنید. 3️⃣ به شدت از او پرهیز کنید. این کار احساس بدی را در ایجاد می کند؛ در عوض سعی کنید خودتان را با او تقویت نمایید. 4️⃣ اگر رابطه شما با مادر یا پدر بهتر شد، حتماً به آنها توصیه کنید برای به یک مراجعه کنند. ❇️نکته پایانی: در مورد ناراحتی هایی که ذهنتان را مشغول کرده و به لحاظ روانی شما را اذیت میکند، پیشنهاد می کنم به یک مراجعه کرده و از او کمک بگیرید تا بتوانید ناراحتی ها را کاهش داده و زندگی لذت‌بخشتری داشته باشید. ✨✨به امید روزهایی بهتر برای شما ✨✨ _________ 📲 سوال از مشاور : @nooronline ☎️ در خواست مشاوره تلفنی : @tellnoorpsy 🚨 کانال مشاوره آنلاین : https://eitaa.com/joinchat/2247295048C66ca24f3e8 🌸 🌼 🌸🌼 🌼🌸🌼