🐪🐫 از بصره آمده بودند دیدن امام؛
👥👤عریضه دلشان پر بود از شکایت؛
شکایت از یونس بن عبدالرحمن.
گلایه پشت گلایه؛
اتهام پشت اتهام.
👳🏻♂️ یونس که در خانه امام حاضر بود
حرف ها را میشنید؛
خودش را اما به امر امام، پنهان کرده بود.
👣 بصری ها که رفتند، با اشک و آه آمد خدمت امام؛
میخواست از خودش دفاع کند.
🌹اما شنید که:
⁉️ «یونس! ... فرض کن در دست تو مرواریدی باشد،
مردم امّا بگویند سرگین شتر است!
حرف مردم آیا ضرری دارد؟!...
👳🏻♂️✋🏻 گفت: نه!
🌹
#امام_رضا علیه السلام فرمود:
⁉️ وقتی امام تو از تو راضی باشد حرف مردم چه ارزشی دارد؟!
❤️ حالا قلب
#یونس_بن_عبدالرحمن آرام گرفته بود،
💚 آرامشی از جنس رضایت امام زمانش.
📚 بحارالأنوار جلد ۲، صفحه ۶۵.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔
eitaa.com/partoweshraq
🆔
splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستانک_مهدوی