🌟 کراماتی از حضرت (س) - {۱۱} 🦋 لطف کریمانه 👮🏻‍♂️اوایل جوونیم بود که به عنوان خادم رسمی حرم استخدام شدم. 🚌‌خونه و زندگیم توی روستا بود. هر چی داشتم فروختم و جمع کردم اومدم توی قم یه خونه کوچیک خریدم. هیچ پولی برام نمونده بود و منتظر بودم کم کم با حقوقم به زندگیم سر و سامون بدم. 📞 همون روزای اول چند تا از فامیلها گفتن که می خوان بیان قم به دیدنمون و خونه مبارکی. 🧕🏻👮🏻‍♂️با خانمم حسابی نگران بودیم که مبادا آبرومون جلوی مهمونا بره! 🌄 صبح به خانمم گفتم حالا ناهار یه چیزی درست کن بعدشم خدا بزرگه. 🕌 رفتم حرم و قبل از این که مشغول کار بشم رفتم توی ایوون طلا نشستم و به خانم گفتم: ✋🏻 «خانوم من خادم شمام و تو این شهر غریبم. کسی رو نمی شناسم که ازش کمک بخوام. خودت به دادم برس و آبرومو جلوی مهمونام حفظ کن!» 👣 پا شدم برم سمت ضریح که یه سید با ابهتی اومد سمتم. بهش سلام کردم. دستم رو گرفت و مبلغ قابل توجهی پول گذاشت کف دستم. تا به خودم بیام و بفهمم چی به چیه؟! ازم دورشد و رفت بیرون!! 🕌 تنها کاری که تونستم بکنم این بود که خودمو رسوندم به ضریح و از خانوم تشکر کردم. 🛍️ بعد از شیفت رفتم بازار و کلی خرید کردم. با همون پول مدتها زندگی مونو گذروندیم... 📱 منبع: کانال معارفی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq