📜 وصيت يكى از شيعيان‌ و آگاهی امام زمان از سر درون 🧔🏻‍♀ بدر؛ غلام احمد بن حسن مى‌گويد: به منطقه «جبل» رفتم و من در آن وقت به امامت قائل نبودم تا اينكه يزيد بن عبد الملك (كه يكى از دوستداران امام حسن عسكرى بود) از دنيا رفت. 📜 در مرض موتش، وصيت كرد كه اسب، شمشير و كمربند مرا به امام من بدهيد. 🗡 لذا من از «اذكوتكين»[١] ترسيدم كه اگر آن چيزها را به او ندهم به من آسيب برساند. از اين رو اسب، شمشير و كمربند را به او سپردم و پيش خود، آنها را هفتصد دينار قيمت كردم اما به كسى چيزى نگفتم. 📜 تا اينكه نامه‌اى به اين مضمون از طرف عراق به من رسيد كه: هفتصد دينار ما را از بابت قيمت اسب، شمشير و كمربند بفرست. [۲] 📚 پی نوشت ها: ۱. «اذكوتكين» يكى از فرماندهان بزرگ، در زمان معتضد عباسى بود. ۲. كافى: ۱/ ۵۲۲، حديث ۱۶. 📚جلوه‌های اعجاز معصومین، نویسنده: راوندی، قطب الدین، جلد ۱، صفحه ۳۵۷. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq