🌹 داستانی خواندنی از جود و سخاوت امام حسن (عليه السلام) 🏜 يك روز و امام حسين (علیهم السلام) و عبدالله بن جعفر - شوهر حضرت زينب (عليها السلام) - با هم به طرف مكه حركت كردند. ⛺️ در اثناء راه گرسنه و تشنه شدند و سنگينى بار هم به آن ها رنج تشنگى را افزود به يك خيمه عرب بيابانى متوجه شدند. 🍶🍪 به طرف او رفته پيرزنى را ديدند از او آب و طعام خواستند آن پيرزن كريمه آن چه داشت آورد كه آخرين درجه بخشش اين است كه هر چه دارى براى مهمان گذارى. 🐐 پيرزن گوسفندى بيشتر نداشت، اول شيرش را به آن ها داد سپس همان گوسفند كه اسباب معيشت او و شوهرش بود كشت و طعامى حاضر كرد براى فرزندان دختر پيغمبر (صلى الله عليه و آله) آورد! 🏜 طعام خوردند و رفتند. ✋🏻 در ميان عرب اگر كسى مهمان عربى شد و پس از غذا خوردن گفت تو هم منزل ما بيا و عوض آن را بگير يا خواست به او پولى بدهد اين است كه پدر ميزبان را كشته سخت بر او حمله مى كند، بدين جهت امام (عليه السلام) فرمود: 🔅«اى امه الله من يكى از قريش هستم كه به حج خانه خدا مى روم انشاء الله اگر مراجعه كردم ميل داريم شما هم در مدينه به ديدن ما بيائى». 👳🏽‍♂ شوهر آمد گفت عجبا گوسفند را براى كسانى كه نمى شناختى كشتى؟! ☝️🏻 زن گفت: چرا، گفتند ما از قريش هستيم! 🕋 امام حسن علیه السلام آن گاه از مكه برگشت... 🏜 آن زن و شوهر بيابانى كه تنها وسيله زندگى آن ها يك گوسفند بود در اثر نيامدن باران در سختى معيشت به عسرت افتاده به طرف مدينه حركت كردند و سراغ خاندان قريش را گرفته آن جا رفتند. 🌴 در كوچه هاى مدينه مى رفتند به امام حسن (عليه السلام) برخوردند امام حسن او را شناخت نزد او رفت و اين ضرب المثل را گفت: 🔅«فقد خل وفاء الدين و المعروف فى ذمه الاحرار دين»؛ 🔅فرمود جوان مردان گفتار خود را از دين مى دانند كه بدان وفا مى كنند (و اين كنايه از دعوت آن ها بود). 🌹امام حسن (عليه السلام) امر كرد او را پيش خواندند فرمود: اى زن مرا مى شناسى؟ ✋🏻 زن گفت: نه! 🌹 فرمود من يكى از مهمانان توام! ✋🏻 پيرزن گفت نمی شناسم! 🌹امام حسن (عليه السلام) فرمود: اگر تو مرا نمى شناسى من تو را مى شناسم... 👤 امر كرد غلامش نزديك آمد فرمود: 🔅از صدقات موجوده يك هزار گوسفند خريدارى كن و با هزار دينار به اين زن و شوهر بده سپس فرمود آن ها را نزد امام حسين (عليه السلام) راهنمائى كردند... 🌷 سيدالشهداء (عليه السلام) مقدارى از مالخود به او بخشيد... 👤 آنگاه او را به عبدالله بن جعفر راهنمائى كردند او هم دستور داد دو برابر يعنى دو هزار گوسفند و دو هزار دينار به او دادند... ⛺️ اين عرب بيابانى متمول و توانگر شد برگشت به خيمه خود. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. زندگانى حضرت مجتبى (عليه السلام)، ص ۴۱۲، اقتباس از كتاب احياء العلوم غزالى، ج ۳، ص ۱۷۳ و دائره المعارف بستانى، ج ۷، ص ۳۹. 📗 داستانهاى شيرين و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم (عليهم السلام )، على گلستانى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq