🌹 تنها تبسّم! ✋🏻 من امّ سلمه هستم و افتخار خدمتگزارى فاطمه زهرا عليهاالسلام را داشته، از او درس فراوان آموخته ام. 🌖 از «اسماء بنت عميس» كه او نيز مدتى خادمه ى فاطمه بود، شنيده ام كه روزى فاطمه عليهاالسلام به او حرف بسيار متين و موقر مى زند: - من از اين كار مردم مدينه كه زنان خود را بعد از وفات به صورتى ناخوشايند و دور از شأن اسلامى، تشييع و تدفين مى كنند، ناخرسندم، چون با تنها پارچه اى كه روى وى مى افكنند، حجم بدنش نمايان مى شود. ⚰ اسما نيز به بانو مى گويد، در حبشه چيزى ديده است كه توسط آن جنازه‌ى اموات را حمل مى نمايند و چون از شاخه هاى درخت نخل چنين تابوتى را مى سازد، فاطمه زهرا عليهاالسلام آن را پسنديده لبخند مى زند، و به زبان اشاره مى فهماند كه مرا نيز پس از رفتنم با آن بپوشانيد و بعد تشييع نماييد! 🌹اين تنها تبسم فاطمه عليهاالسلام پس از وفات پدر گرامى اش بود. طى هفتاد و پنج روزى كه پس از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله زنده بود، هرگز كسى او را متبسم و خندان نديد تا از دنيا رحلت فرمود! 🕯 اما از آنچه در روز رحلت بانويم مشاهده نمودم، گوشه اى را باز مى گويم: ⛅️ حضرت زهرا عليهاالسلام بيمار شده بود. يك روز، وضع و حالش بهتر از روزهاى گذشته شد. بسيار خوشحال شدم كه بانو صحت و سلامت خود را بازيافته است. وقتى كه مرا نزد خود خواند، ديدم چهره اش بسيار روشن از سابق شده است. - اى ام سلمه! جبرئيل براى پدرم كافورى از بهشت آورد و او آن را سه قسمت نمود. يك ثلث آن را براى خود نگه داشت كه در روز رحلتش على عليه السلام او را با آن غسل داد. قسمتى را هم به على عليه السلام داد و يك سوم آن را نيز براى من باقى گذارد. كافور را برايم بياور! 🌸 محل آن را نشانم داد و يافتمش، چنان بوى دل انگيزى داشت كه هيچ عطر و بويى قابل قياس با آن نبود! كافور بهشتى را به دست مباركش دادم. - عزيزم، آبى بياور تا غسل نمايم! 💧ظرف آبى خدمتش بردم. غسلى نيكو كرد كه بهتر از آن هرگز نديده بودم. 🛏 لباس هاى تازه اى كه مهيا كرده بود، طلبيد و آنها را پوشيد. تا جامه هايش را بپوشد، بسترش را به درخواست او در وسط اتاق پهن كردم. - اى ام سلمه! من هم اكنون از دار دنيا به ديار جاودان خواهم رفت؛ كسى روى مرا نگشايد! 🌹فاطمه عليهاالسلام بر روى بسترش رو به قبله دراز كشيد. دستش را زير سرش نهاد و پارچه تميزى روى خود كشيد. 🌷 دقايقى بعد كه على عليه السلام به خانه آمد، سراغ بانو را گرفت و قبل از اين كه پاسخى بگيرد بر بالاى بستر حضرت فاطمه عليهاالسلام حاضر شد. 🕊 هر چند لحظات سخت و دردناكى بود، اما براى آن پرنده‌ى سبكبال، براى زهرايى كه به ملكوت اعلى پر كشيده، زمانى پر از شادى ديدار بود. چرا كه او به ابديت پيوسته، به ديدار خدايش و پدرش شتافته بود. ❤️‍🔥 بزودى صداى «زينبين» زجر كشيده و «حسنين» داغديده و على شكسته قلب، با بوى كافور به هم آميخت، و تار و پودى شد كه با دستان احساس دوستان خدا بافته شد، تا هزاران فرشته، روح قدسى فاطمه عليهاالسلام را بر اين فرش احساس تا عرش الهى تشييع نمايند. 📗 ستاره دنباله دار امامت، احمد ملتزمى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq