❇️ همچون است 💠أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ "بقره/"243 🌱آيا ننگريستي به [حال] كساني كه هزاران نفر بودند [و مي‌توانستند به خوبي در برابر دشمن مقاومت كنند ولي] از ترس مرگ از ديارشان خارج شدند[فرار كردند و سرزمين خود را به دشمن سپردند]. پس خدا بديشان گفت بميريد[به زبوني و بی عزّت و آبرو]. سپس [با عبرت‌گيري از شكست و تصميم به جبران] زنده‌شان كرد. بي‌گمان خدا بر مردم [در صورت احراز شايستگي] صاحب فضل [=برتري بخش و فزون نعمت] است،اما بيشتر مردم شكر [اين نعمت را] نمي‌گزارند. 🔷✨ اين آيه ناظر به دوراني از تاريخ بني‌اسرائيل است كه به دليل اختلافات گستردة دروني دچار ضعف و ذلّت شده و با وجود جمعيت بسيار، در برابر دشمن صحنه را خالي كردند. قوم بني‌اسرائيل پس از خروج از مصر، به رهبري موسي، به سوي فلسطين [سرزمين موعود خود] حركت كردند، اما به دليل ترس از قوم نيرومندي كه در آنجا مي‌زيستند، حاضر به خطرپذيري نشدند و درنتيجه، چهل سال در صحراي سينا سرگردان ماندند، اين قوم سرانجام در زمان پيامبر جانشين موسي [يوشع بن‌نون] با جنگ‌هايي طولاني به آن سرزمين وارد شدند و در آن قرن‌ها اسكان يافتند. اوج اقتدار بني‌اسرائيل در دوران سليمان بود كه پس از آن [به دليل اختلافات گستردة ميان 12 شعبة بني‌اسرائيل و جنگهاي داخلي] سرزمينشان تجزيه شد و با هجوم همسايگان نيرومند از سرزمين‌هاي آباد و خرّم فلسطين به نامساعدترين مناطق رانده شدند. در تاريخ اين قوم از چنين اُفت و خيزها و ذلّت و عزّت‌ها فراوان ديده مي‌شود كه اين آيه و آيات بعدي ناظر به دوران پيش از قدرت يافتن داوود و سليمان است. 🔷✨امام علي(ع) در وصف سرنوشت نسل ابراهيم، از فرزندان اسماعيل و اسحق و فرزندان يعقوب [بني‌اسرائيل] به روشني اين سير تاريخي را شرح داده است [خطبة 192 نهج‌البلاغه موسوم به قاصعه، بند 93 به بعد در عبرت‌گيري از تاريخ اُمت‌ها]. 🔷✨ اين فرمان مرگ، نه مرگي جسمي، بلكه مرگي روحي و خاموشي چراغ سربلندي و استقلال و عزّت يك ملت است. مرگ و حيات جوامع انساني فراتر از عمر كوتاه افراد آن است و مي‌تواند فروتر يا فزون‌تر از آنها، قرنها دوام داشته باشد. همچنانكه حيات يك انسان فراتر از ميليون‌ها سلولي است كه در هر ساعت در بدن او مي‌ميرند و زنده مي‌شوند. مرگ و حيات جسمي يك فرد را از ضربان قلب و تنفس او تشخيص مي‌دهند. اين معناي حقيقي حيات است، اما زنده بودن و «دل»دار و صاحب «نفس» بودن معناي مجازي دارد. 🔷✨قرآن از كسي سخن مي‌گويد كه از نظر آگاهي مُرده بود و با نور هدايت زنده شد و شيوة زندگي با مردم را آموخت [انعام 122 ]. و اصلا قرآن هدايتگر و هشدار دهندة كسي است كه زنده باشد [ياسين 70- لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ ....]. 🔷✨امام علي(ع) نيز در نبرد صفّين هنگامي كه سپاه معاويه بر آب فرات تسلط يافته و آن را به روي اصحاب او بسته بود و رجز رويارويي مي‌خواند، به اصحابش فرمود: «شما را به سفرة جنگ دعوت كرده‌اند؛ يا بايد تن به ذلّت و عقب‌نشيني از موقعيت خود بدهيد، يا شمشيرها را از خون متجاوزين سيراب كنيد تا از آب سيراب شويد. پس بدانيد در زنده ماندن ذليلانه‌تان مرگ است و در مرگ پيروزمندانه‌تان حيات!» [خطبة 51]. 👈 همين سخن را امام حسين در برابر سپاه ابن‌سعد به يارانش فرمود: «من مرگ را جز سعادت، و زندگي با اين ستمكاران را جز ملالت و واماندگي نمي‌بينم». 🍃🌸 اين ابيات از ديوان شمس بيانگر چنان روحيه‌اي است: بميريد بميريد در اين عشق بميريد در اين عشق چو مُرديد همه روح پذيريد بميريد بميريد وزين مرگ مترسيد كز ايـن خاك برآييـد سمـاوات بگيـريد بميريد بميريد وزيـن نفـس ببُريـد كه‌زين‌نفس‌چوبندست‌وشما‌‌همچو‌اسيريد يكي تيشه بگيريد پي حفره زندان چو زنـدان بشكستيـد همه شـاه و اميريـد بميريـد بميريد بـه پيش شـه زيبـا برِ شـاه چـو مُرديـد همه شـاه و شهيـريد بميريـد بميريد از اين ابـر برآييـد چـو زيـن ابـر برآييـد همـه بـدر منيريـد 🔷✨ اين زنده كردن نيز همانند مرگ آن قوم، نه زنده شدن مردگانِ به جسم، بلكه زنده شدن جامعة افسرده و مغلوب به روح آزادي‌طلبي و استقلال و رهايي از سلطة ستمگران بود. 📚تفسیر آقاے بازرگان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan