eitaa logo
قران پویان
441 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
643 ویدیو
597 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
مروري بر ع به امام ع 🛑قسمت سي و هشتم: 💢مراقب باش كه در حين گناه بسراغت نيايد. مراقب باش كه مرگ بين تو و كه منتظر ان بودي، فاصله نيندازد 🔸فَكُنْ مِنْهُ عَلَى حَذَرِ أَنْ يُدْرِكَكَ وَ أَنْتَ عَلَى حَالٍ سَيِّئَةٍ قَدْ كُنْتَ تُحَدِّثُ نَفْسَكَ مِنْهَا بِالتَّوْبَةِ، فَيَحُولَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ ذَلِكَ، فَإِذَا أَنْتَ قَدْ أَهْلَكْتَ نَفْسَكَ. يَا بُنَيَّ أَكْثِرْ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ وَ ذِكْرِ مَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ وَ تُفْضِي بَعْدَ الْمَوْتِ إِلَيْهِ، حَتَّى يَأْتِيَكَ وَ قَدْ أَخَذْتَ مِنْهُ حِذْرَكَ وَ شَدَدْتَ لَهُ أَزْرَكَ، وَ لَا يَأْتِيَكَ بَغْتَةً فَيَبْهَرَك. از اينكه مرگ تو را به هنگام گناه دريابد -گناهى كه با خود مى گفتى از آن توبه مى كنم- بر حذر باش، مرگى كه بين تو و توبه ات مانع گردد، و بدين صورت خود را به هلاكت انداخته باشى. پسرم مرگ را و موقعيتى كه ناگهان در آن مى افتى، و بعد از مرگ به آن مى رسى زياد به ياد آر، تا وقتى مرگ برسد خود را مهيّا، و دامن همت به كمر زده باشى، مباد كه مرگ از راه برسد و تو را مغلوب نمايد. 🖋 ترجمه انصاریان 🌴آن گاه امام(عليه السلام) به نکته مهمى اشاره مى کند که آخرين هشدار در اين بخش از وصيّت نامه اوست مى فرمايد: «بنابراين از اين بترس که مرگ زمانى تو را بگيرد که در حال بدى باشى (حال گناه) در صورتى که تو پيش از فرا رسيدن مرگ با خويشتن گفتگو مى کردى که توبه کنى; ولى مرگ ميان تو و توبه حايل مى شود و اينجاست که تو خويشتن را به هلاکت افکنده اى» امام(عليه السلام) در اين هشدار، فرزندش را به اين حقيقت توجّه مى دهد که تاريخ مرگ در هر حال مبهم و ناپيداست و گاه انسان گرفتار گناهى مى شود و تصميم مى گيرد لحظه اى بعد آن را با آب توبه از صفحه نامه اعمالش بشويد; ولى مرگ ناگهان فرا مى رسد و اين فرصت را از او مى گيرد. همه ما در زندگى خود ديده يا شنيده ايم افرادى را که تصميم به انجام کارهاى خوب يا بدى داشتند ناگهان در همان لحظه از ادامه کار و رسيدن به مقصود باز ماندند. 🌐در حديث معروف مفضل مى خوانيم که امام صادق(عليه السلام) خطاب به مفضل فرمود: اگر سؤال کنى چرا خداوند مدت حيات انسان را مستور داشته و در هر ساعتى که مشغول انجام گناه و ارتکاب معاصى است، ممکن است مرگش فرا رسد، در پاسخ مى گوييم: حکمت آن اين است که با اينکه انسان تاريخ مرگ خود را نمى داند باز هم هر زمان به سراغ گناه مى رود، اگر تاريخ آن را مى دانست و اميد به طول بقاى خود داشت بيشتر پرده درى مى کرد، بنابراين انتظار مرگ در هر حال براى او از اطمينان به بقا بهتر است و اگر اين انتظار در گروهى از مردم اثر نکند در گروه ديگر به يقين مؤثر خواهد بود; دست از گناه مى کشند و به سراغ اعمال صالح مى روند و از اموال نفيس خود براى انفاق به فقرا و مساکين بهره مى گيرند. : 🌴امام(عليه السلام) در ادامه وصيّت نامه اش به فرزند خود هشدار مى دهد و تأکيد مى کند که به ياد مرگ و آماده استقبال از آن باشد. نخست مى فرمايد: «پسرم بسيار به ياد مرگ باش و به ياد آنچه به سوى آن مى روى و پس از در آن قرار مى گيرى به گونه اى که هرگاه مرگ به سراغ تو آيد تو خود را (از هر نظر) آماده ساخته و دامن همت را در برابر آن به کمر بسته باشى. نکند ناگهان بر تو وارد شود و مغلوبت سازد»; 👈اين واقعيّتى روشن است که غالب مردم از آن غافل اند. همه مى دانند براى عمر انسان تاريخ معينى در ظاهر تعيين نشده و هر لحظه و هر زمان بر اثر حوادث بيرونى، فردى يا جمعى يا حوادث درونى (بيمارى هاى ناگهانى) ممکن است انسان از دنيا چشم بپوشد و بسيارند کسانى که اين حقيقت را مى دانند و مى بينند و از آن غافل مى شوند. گاه در لحظاتى که در مجالس يادبود عزيزان از دست رفته شرکت مى کنند، به فکر فرو مى روند و شايد تصميماتى جهت آمادگى براى اين سفر مى گيرند; ولى از مجلس که خارج شدند به دست فراموشى سپرده مى شود. 🌴در خطبه 114 در کلام ديگرى از امام(عليه السلام) نيز خوانديم: «فَبَادِرُوا الْعَمَلَ وَخَافُوا بَغْتَةَ الاَْجَلِ; به انجام اعمال صالح مبادرت ورزيد و از فرارسيدن ناگهانى پايان عمر بترسيد.» 🖋شرح آیت الله مکارم شیرازی @quranpuyan
مروري بر ع به امام ع 🛑قسمت چهل ویکم : شب وروز ترا بي اختيار به نزديك ميكنند. 🔶 رُوَيْداً، يُسْفِرُ الظَّلَامُ كَأَنْ قَدْ وَرَدَتِ الْأَظْعَانُ، يُوشِكُ مَنْ أَسْرَعَ أَنْ يَلْحَقَ. وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ مَنْ كَانَتْ مَطِيَّتُهُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ فَإِنَّهُ يُسَارُ بِهِ وَ إِنْ كَانَ وَاقِفاً، وَ يَقْطَعُ الْمَسَافَةَ وَ إِنْ كَانَ مُقِيماً وَادِعا. مهلت ده، تاريكى بر طرف مى شود، گويى كاروان به منزل رسيده، اميد است آن كه بشتابد به كاروان برسد. پسرم آگاه باش كسى كه مركبش شب و روز است او را با مركب مى برند گرچه ايستاده به نظر آيد، و طى مسافت مى كند هر چند مقيم و آسوده ديده شود. 🖋ترجمه انصاریان 💢آنها که بر شب_وروز سوارند: امام(عليه السلام) در اين بخش از وصيّت نامه بار ديگر به فرزند دلبندش درباره مرگ و پايان عمر هشدار مى دهد و مى فرمايد: «آرام باش (و کمى مهلت بده) که به زودى تاريکى برطرف مى شود (و حقيقت آشکار مى گردد)»; منظور از ظلام (تاريکى) در اينجا جهل به حال دنياست که بعضى از بى خبران آن را گويى پايدار مى پندارند; ولى چيزى نمى گذرد که مرگ با قيافه وحشتناکش، خود را نشان مى دهد. آن گاه امام(ع)، اهل اين جهان را به مسافرانى تشبيه کرده که به سوى سرمنزل مقصود در حرکتند مى فرمايد: «گويا اين مسافران به منزل رسيده اند (و پايان عمر را با چشم خود مى بينند)»; سپس مى افزايد: «نزديک است کسى که سريع حرکت مى کند به منزلگاه (مرگ) برسد»; (يُوشِکُ .مَنْ أَسْرَعَ أَنْ يَلْحَقَ). منظور از «مَنْ أَسْرَعَ» همه انسان ها هستند نه گروه خاصى، زيرا همه با سرعت به سوى سرمنزل نهايى که همان پايان زندگى است مى رسند. 🌴امام(عليه السلام) تشبيه جالبى درباره مردم جهان مى کند و مى فرمايد: «پسرم بدان آن کس که مرکبش شب و روز است او را مى برند و در حرکت است، هرچند خود را ساکن پندارد و پيوسته قطع مسافت مى کند، گرچه ظاهراً ايستاده است و استراحت مى کند» 👈اشاره به اينکه حرکت به سوى پايان عمر حرکتى اجبارى است نه اختيارى; دست تقدير پروردگار همه را بر مرکب راهوار زمان سوار کرده و چه بخواهند يا نخواهند با سرعت آنها را به سوى نقطه پايان مى برد، هرچند غافلان از آن بى خبرند. ↩تعبيرهاى ديگرى در ساير کلمات امام(عليه السلام) در اين زمينه ديده مى شود از جمله مى فرمايد: «أَهْلُ الدُّنْيَا کَرَکْب يُسَارُ بِهِمْ وَهُمْ نِيَامٌ; اهل دنيا همانند سوارانى هستند که مرکبشان را به پيش مى برند و آنها در خوابند». در جاى ديگر مى فرمايد: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ; نفس هاى انسان هر بار گامى به سوى سرآمد زندگى است». 💢ابن ابى الحديد در اينجا داستان جالبى از يکى از اساتيد خود نقل مى کند مى گويد: ابوالفرج محمد بن عباد (رحمه الله) از من خواست که اين وصيّت نامه را براى او بخوانم و در آن روز من جوان کم سن و سالى بودم آن را از حفظ براى او خواندم. هنگامى که به اين بخش از وصيّت نامه رسيدم استادم فريادى کشيد و به زمين افتاد در حالى که کسى بود که به اين زودى تحت تأثير واقع نمى شد. 💢مسافران جهان ديگر! در تعبيرات امام(عليه السلام) در اين فقرات، انسان ها به مسافرانى تشبيه شده اند که بر مرکبى تندرو سوارند و اين مرکب آنها را به سوى منزلگاه نهايى پيش مى برد دو چيز اين سفر مسلم است: بدون اختيار بودن آن و اينکه پايان مقررى دارد. گروهى اين سفر را در حال خواب مى پيمايند و عدّه اى بيدارند و بعضى گاه خواب و گاه بيدار; آنها که بيدارند پس از پياده شدن نعمت ها و برکات فراوانى که در هر ايستگاه موجود است و به آن نياز دارند تهيه مى کنند و آنها که در خوابند و يا موقعيت خود را نمى دانند به مفهوم «اَلنّاسُ نِيامٌ إذا ماتُوا انْتَبِهُوا» دست خالى به مقصد مى رسند. انبيا و رسولان الهى مأمورانى هستند که پيوسته در مسير راه به مسافران هشدار مى دهند و بر خواب آلودگان فرياد مى زنند که برخيزيد و از توقفگاه هاى وسط راه. آنچه نياز داريد برگيريد، چرا که وقتى به مقصد رسيديد در آنجا تهيه وسائل مورد نياز ابداً امکان ندارد و از آن مهم تر اينکه بازگشت در اين مسير نيز ممکن نيست. گروهى اين سخنان را باور مى کنند و از جان و دل مى پذيرند و گروهى انکار مى کنند يا ناباورانه به آن گوش مى دهند و هنگامى که به مقصد رسيدند به واقعيّت تمام آن سخنان پى مى برند و فرياد واحسرتاه سر مى دهند و نعره (يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَلا نُکَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنين) از آنها شنيده مى شود; ولى چه سود؟ 🖋شرح آیت الله مکارم شیرازی @quranpuyan
⁉ در اين 40 سال، چقدر از ويژگيها و روش و فاصله گرفتيم؟! و چقدر به و نزديك شديم؟ 🛑قسمت هشتم: ⭕️ويژگيهاي ديگر استبداد: ستمگران متظاهر به دين، پرورش جامعه ، نصب به مردم ✅"امام حسين ع در ادامه فرمودند: این‌ها قدرت را به دست گیرند و چنین روزگار تلخی و سیاهی برای مردم به وجود می‌آورند که کسی نمی‌تواند دفاعی داشته باشد. «فَمِنْ بَیْنِ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ ذِی سَطْوَهٍ عَلَى الضَّعَفَهِ شَدِیدٍ مُطَاعٍ لَایَعْرِفُ الْمُبْدِئَ وَ الْمُعِیدَ»» آن‌چه که در جامعه هست، حکمرانانی جبار و ستمگر که و شدت عمل‌شان فقط در برابر است. ❌«فَیَا عَجَباً! وَ مَا لِی لَاأَعْجَبُ » امام حسین(ع) اظهار شگفتی می‌کنند! چه شگفت‌آور است! و باید از این وضع شگفت‌زده بود! در تعجبم از این زمان و زمانه!‌ در شگفتی‌ام از این روز و روزگار و این وضع مردم! حضرت فرمودند: «وَ الْأَرْضُ مِنْ غَاشٍّ غَشُومٍ» زمین را که ستمگر گرفتند («غشّ در معامله» یعنی فریب دادن و «غشوم» هم یعنی ستمگر). که ظاهرشان ستم را نشان نمی‌دهد و خیلی هم ادعای اخلاق و دیانت و عدالت دارند! این یک. دو: «وَ مُتَصَدِّقٍ ظَلُومٍ» متصدّق کسی ا‌ست که به دیگری جیره و صدقه می‌دهد. ⭕حضرت می‌فرمایند: این‌ها که قدرت را به دست گرفته‌اند، حکمرانانی هستند که مردم را جیره‌خوار و خود قرار دادند و البته ستمکار هم هستند یعنی حق مردم را رعایت نمی‌کنند و در حد بخور و نمیر، چیزی به مردم می‌دهند. جامعه‌ی اسلامی را جامعه‌ی و پرورش دادند. مردم را متکدی کردند و هرکجا بروی، آثار این تکدی‌گری و گدایی و صدقه‌خواری را می‌بینید و ظلوم و جفاکار هم در حق مردم هستند. این دو. سوم: «وَ عَامِلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ بِهِمْ غَیْرِ رَحِیمٍ» انسان‌های سنگدل و مأمورانی بر مردم مسلط می‌شوند که بر انسان‌های باایمان رحمی ندارند و دست‌شان به هر جنایتی باز می‌شود. نه از مردم، دل آن‌ها تکان می‌خورد و نه از و بی‌عدالتی در حق مردم شفقتی پیدا می‌کنند. حضرت می‌فرمایند: این وضع چه شگفت‌آور است! آن فریب که توأم با ستم است، آن جیره‌هایی که صدقه است و به مردم می‌دهند، آن‌هم همراه با ظلم و ستم است و آن قساوت‌هایی که در حق مردم می‌کنند که ستم و ظلم عریان و آشکارست. ✅ آن‌ها به سلطه رسیدند، مردم را گرفتند، جلوی را گرفتند. راه‌های تنفس در طول زمان متفاوت است. در هر زمانی، راهی برای تنفس است. الان در زمان ما راه تنفس مردم، وسایل ارتباط جمعی و . آن‌ها مسلط شدند،‌ گریبان را گرفتند. ⁉⁉چرا جامعه‌ی اسلامی به این‌جا رسیده است؟ حضرت فرمودند نقش خودشان را درست ایفا نکردند و جامعه به میدان نیامدند. چرا علماء به صحنه نیامدند؟ 🔸حضرت فرمودند: «سَلَّطَهُمْ عَلَى ذَلِکَ فرَارُکُمْ مِنَ الْمَوْتِ وَ إِعْجَابُکُمْ بِالْحَیَاهِ الَّتِی هِیَ مُفَارِقَتُکُمْ» علمای دین! این سلطه، نتیجه‌ی این ا‌ست که شما آدم‌های بزدل و هستید و از فرار می‌کنید. 😔شما حاضر نیستید هزینه‌ی با حاکمان جور را بدهید. چون می‌ترسید اگر چنگ‌ به چنگ آن‌ها بیاندازید و درگیر شوید، سرتان را زیر آب کنند و البته هم می‌توانند و چقدر هم این کار را کرده‌اند ولی شما نباید از مرگ بترسید." 🖊استاد سروش محلاتي- شرح خطبه امام حسين (ع) در منا. @quranpuyan
🔴 وعده هاي فراموش شده بنيانگذار 🔸«در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت داشته باشد، پیش قاضی می‌رود و قاضی او را احضار می‌کند و او هم حاضر می‌شود.» 🔸هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، را کند و به او انتقاد کند و او باید بدهد 🔹« مقامات جمهوری اسلامی به دست مردم است. برخلاف نظام سلطنتی مقامات نیست، طول مسئولیت هر یك از مقامات محدود و موقت است.» 🔹🔸ما می‌خواهیم که خودمان آزاد باشیم، خودمان مستقل باشیم، مملکتمان را اداره کنیم. این ابهامی در آن هست که ما می‌خواهیم خودمان اداره کنیم، به دست شماها اداره بشود؟! ابهامی در این نیست. 👈👈آیا حق ندارند اهالی یک مملکتی، آرام این حرف را بزنند که ما نمی‌خواهیم ایشان را؟! 🔹«حکومت اسلامی یک حکومت مبتنی بر و است.» 🔸«اما شكل حكومت ما است، جمهوری به معنای اینكه متكی به آرای اكثریت است.» 🔹«باید مردم را برای انتخابات گذاریم، و نباید کاری بکنیم که فردی بر مردم شود. با جمهور مردم است.» 🔸برنامه ما این است كه رجوع كنیم به ، به آراي مردم. 🔸«قانون این است. عقل این است. حقوق بشر این است که هر آدمی باید به دست خودش باشد.» 🔹«باید دست مردم باشد. این یك مسئله عقلی است. هر عاقلی این مطلب را قبول دارد كه مقدرات هركسی باید دست خودش باشد.» 🔹« را نمی‌توان حکومت اسلامی خواند… رژیم اسلامی با جمع نمی‌شود.» 🔸«ما حکومتی را می‌خواهیم که برای اینکه یک دسته می‌گویند بر فلان کس، آنها را .» 🔹«جامعۀ آیندۀ ما جامعۀ آزادی خواهد بود. همۀ نهادهای و و همچنین استثمار از میان خواهد رفت.» 🔹«حكومت اسلامی بر حقوقِ بشر و ملاحظه‌ی آن است. هیچ سازمانی و حكومتی به‌اندازه‌ی اسلام ملاحظه‌ی را نكرده است. آزادی و به‌تمام معنا در حكومت اسلامی است، شخص اوّل حكومت اسلامی با آخرین فرد مساوی است در امور.» 🔸«اسلام، هم را محترم مى شمارد و هم عمل مىكند. حقّى را از هیچ‌كس نمىگیرد. را از هیچ‌كس نمىگیرد.» 🔹« ما می‌خواهیم به ۱۴۰۰ سال پیش برگردیم. همۀ را هم با آغوش باز قبول داریم.» 🔹« در نشر همه‌ی حقایق و واقعیات آزادند.» 🔹«من چنین چیزی نگفته‌ام كه متكفل حكومت خواهند شد. روحانیون شغلشان چیز دیگری است.» 📚امام خميني ، صحیفه نور. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
❇️از آمدن بترسيد و ايمان آوريد 💠‏يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرْكُمْ إِلی‌ أَجَلٍ مُسَمًّی إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذا جاءَ لا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۴/نوح) 🌱‏(اگر چنين كنيد) خداوند بخشی از گناهانتان را می‌بخشد و عمر شما را تا زمان تعيين شده به عقب می‌اندازد (و از مرگهای قهرآميز شما را دور می‌دارد) امّا اجل معيّن شده (از سوی) خدا، هنگامی كه فرارسد تأخير بردار نيست. اگر می‌دانستيد. 🔹‏انسان دارای دو اجل است: ‏اجلی كه با عبادت و تقوا به تأخير و با گناه و خلاف جلو می‌افتد. ‏اجل نهايی كه قابل تغيير نيست و نامش‌ «أَجَلٍ مُسَمًّی» است. 👈‏امام صادق عليه السلام فرمودند: «يعيش الناس باحسانهم اكثر مما يعيشون باعمارهم و يموتون بذنوبهم اكثر مما يموتون بآجالهم» بيشتر عمر مردم بخاطر احسان و بيشتر مرگ ها بخاطر گناهان است و كمتر كسی است كه عمر يا مرگش به طور طبيعی باشد. ‏🔹گناهان گذشته، با ايمان آوردن بخشيده می‌شود. أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ‌ ... يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ‌ ‏🔹تنها بخشی از گناهان كه حق اللّه است، قابل بخشش است. «مِنْ ذُنُوبِكُمْ» (ولی حق الناس را بايد صاحب حق ببخشد.) 🔹ايمان و عمل صالح، سبب طول عمر و دفع بلا می‌شود. «يُؤَخِّرْكُمْ إِلی‌ أَجَلٍ» 🔹علاقه به زندگی و كاميابی، خواسته‌ای طبيعی است كه پاداش خوبی‌ها قرار گرفته است. «يُؤَخِّرْكُمْ إِلی‌ أَجَلٍ» 🔹عمر را نهايت و پايانی است و قابل تغيير نيست. «إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذا جاءَ لا يُؤَخَّرُ» 🔹از آمدن مرگ بترسيد و ايمان آوريد. أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ‌ ... إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذا جاءَ لا يُؤَخَّرُ ‏🔹انسان رابطه ميان ايمان وعمل صالح با طول عمر را نمی‌داند. «لَوْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» 📚‏تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ترس از ، در واقع ترس از كيفر كارهای خودماست 💠وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ 🌱و آنان، به سبب آن چیزی که (برای آخرتشان) پیش فرستاده‌اند، هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد، و خدا از وضعیت ستمگران به‌خوبی آگاه است. بقره - ۹۵ 🔹(بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ) اين جمله كنايه از عمل است، از اين جهت كه بيشتر اعمال ظاهری انسان، با دست انجام ميشود، و انسان بعد از انجام، آن را بهر كس كه بدردش بخورد، و يا از او بخواهد، تقديم ميدارد، پس در اين جمله دو عنايت است اول اينكه تقديم را بدستها نسبت داده، نه صاحبان دست، دوم اينكه هر فعلی را عمل دانسته. ‏و سخن كوتاه آنكه: اعمال انسان و مخصوصا آن اعمالی كه بطور مستمر انجام ميدهد، بهترين دليل است بر آنچه كه در دل پنهان كرده، اعمال زشت و افعال خبيث جز از باطنی خبيث‌ حكايت نميكند، باطنی كه هرگز ميل ديدار خدا و وارد شدن بخانه اولياء او را ندارد. 🔹ترس از مرگ، در واقع ترس از كيفر كارهای خودماست. «بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ» ‏ 🔹مدّعيان دروغگو و متوقّعان نابجا، ظالمند. «وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ»* ‏ 🔹خودتان می‌دانيد كه چه كرده‌ايد، خداوند نيز كه از آنها با خبر است، پس اين همه ادّعا برای چه؟! «وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ» 📚تفاسیر المیزان و نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ همچون ‌ است 💠أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ "بقره/"243 🌱آيا ننگريستي به [حال] كساني كه هزاران نفر بودند [و مي‌توانستند به خوبي در برابر دشمن مقاومت كنند ولي] از ترس مرگ از ديارشان خارج شدند [فرار كردند و سرزمين خود را به دشمن سپردند]. پس خدا بديشان گفت بميريد [به زبوني و بی عزّت و آبرو]. سپس [با عبرت‌گيري از شكست و تصميم به جبران] زنده‌شان كرد. بي‌گمان خدا بر مردم [در صورت احراز شايستگي] صاحب فضل [=برتري بخش و فزون نعمت] است،اما بيشتر مردم شكر [اين نعمت را] نمي‌گزارند. 🔹اين آيه ناظر به دوراني از تاريخ بني‌اسرائيل است كه به دليل اختلافات گستردة دروني دچار ضعف و ذلّت شده و با وجود جمعيت بسيار، در برابر دشمن صحنه را خالي كردند. قوم بني‌اسرائيل پس از خروج از مصر، به رهبري موسي، به سوي فلسطين [سرزمين موعود خود] حركت كردند، اما به دليل ترس از قوم نيرومندي كه در آنجا مي‌زيستند، حاضر به خطرپذيري نشدند و درنتيجه، چهل سال در صحراي سينا سرگردان ماندند، اين قوم سرانجام در زمان پيامبر جانشين موسي [يوشع بن‌نون] با جنگ‌هايي طولاني به آن سرزمين وارد شدند و در آن قرن‌ها اسكان يافتند. اوج اقتدار بني‌اسرائيل در دوران سليمان بود كه پس از آن [به دليل اختلافات گستردة ميان 12 شعبة بني‌اسرائيل و جنگهاي داخلي] سرزمينشان تجزيه شد و با هجوم همسايگان نيرومند از سرزمين‌هاي آباد و خرّم فلسطين به نامساعدترين مناطق رانده شدند. در تاريخ اين قوم از چنين اُفت و خيزها و ذلّت و عزّت‌ها فراوان ديده مي‌شود كه اين آيه و آيات بعدي ناظر به دوران پيش از قدرت يافتن داوود و سليمان است. 🔹امام علي(ع) در وصف سرنوشت نسل ابراهيم، از فرزندان اسماعيل و اسحق و فرزندان يعقوب [بني‌اسرائيل] به روشني اين سير تاريخي را شرح داده است [خطبة 192 نهج‌البلاغه موسوم به قاصعه، بند 93 به بعد در عبرت‌گيري از تاريخ اُمت‌ها]. 🔹اين فرمان مرگ، نه مرگي جسمي، بلكه مرگي روحي و خاموشي چراغ سربلندي و استقلال و عزّت يك ملت است. مرگ و حيات جوامع انساني فراتر از عمر كوتاه افراد آن است و مي‌تواند فروتر يا فزون‌تر از آنها، قرنها دوام داشته باشد. همچنانكه حيات يك انسان فراتر از ميليون‌ها سلولي است كه در هر ساعت در بدن او مي‌ميرند و زنده مي‌شوند. مرگ و حيات جسمي يك فرد را از ضربان قلب و تنفس او تشخيص مي‌دهند. اين معناي حقيقي حيات است، اما زنده بودن و «دل»دار و صاحب «نفس» بودن معناي مجازي دارد. 🔹قرآن از كسي سخن مي‌گويد كه از نظر آگاهي مُرده بود و با نور هدايت زنده شد و شيوة زندگي با مردم را آموخت [انعام 122 ]. و اصلا قرآن هدايتگر و هشدار دهندة كسي است كه زنده باشد [ياسين 70- لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ ....]. 🔹امام علي(ع) نيز در نبرد صفّين هنگامي كه سپاه معاويه بر آب فرات تسلط يافته و آن را به روي اصحاب او بسته بود و رجز رويارويي مي‌خواند، به اصحابش فرمود: «شما را به سفرة جنگ دعوت كرده‌اند؛ يا بايد تن به ذلّت و عقب‌نشيني از موقعيت خود بدهيد، يا شمشيرها را از خون متجاوزين سيراب كنيد تا از آب سيراب شويد. پس بدانيد در زنده ماندن ذليلانه‌تان مرگ است و در مرگ پيروزمندانه‌تان حيات!» [خطبة ۵۱] 👈 همين سخن را امام حسين در برابر سپاه ابن‌سعد به يارانش فرمود: «من مرگ را جز سعادت، و زندگي با اين ستمكاران را جز ملالت و واماندگي نمي‌بينم». 🍃اين ابيات از ديوان شمس بيانگر چنان روحيه‌اي است: بميريد بميريد در اين عشق بميريد           در اين عشق چو مُرديد همه روح پذيريد بميريد بميريد وزين مرگ مترسيد           كز ايـن خاك برآييـد سمـاوات بگيـريد بميريد بميريد وزيـن نفـس ببُريـد           كه‌زين‌نفس‌چوبندست‌وشما‌‌همچو‌اسيريد يكي تيشه بگيريد پي حفره زندان           چو زنـدان بشكستيـد همه شـاه و اميريـد بميريـد بميريد بـه پيش شـه زيبـا           برِ شـاه چـو مُرديـد همه شـاه و شهيـريد بميريـد بميريد از اين ابـر برآييـد           چـو زيـن ابـر برآييـد همـه بـدر منيريـد 🔹اين زنده كردن نيز همانند مرگ آن قوم، نه زنده شدن مردگانِ به جسم، بلكه زنده شدن جامعة افسرده و مغلوب به روح آزادي‌طلبي و استقلال و رهايي از سلطة ستمگران بود. 📚تفسیر آقاے بازرگان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️حفظ تا لحظه 💠إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْ‌ءُ الْأَرْضِ ذَهَباً وَ لَوِ افْتَدى‌ بِهِ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ‌ «91 ال عمران» 🌱همانا كسانى كه كفر ورزيدند و در حال كفر (بدون توبه) مردند، اگر چه زمين را پر از طلا كرده و به عنوان فديه و باز خريد (از عذاب) بدهند، هرگز از هيچ يك از آنان پذيرفته نمى‌شود. آنان را عذابى دردناك است و برايشان هيچ ياورى نيست. 👈دنيا و آخرت تفاوت‌هايى دارند، از جمله:🔻 1⃣ غم واندوه در دنيا از انسان به ديگران سرايت مى‌كند، ولى در آخرت چنين نيست. 2⃣ در دنيا، انسان مى‌تواند با عذر يا كفّاره يا دروغ يا حيله يا توبه يا ناله مشكلش را حل كند، امّا در آخرت چنين نيست. 3⃣ تلخى‌هاى دنيا قابل تخفيف است و اگر انسان با آن انس گرفت، از تلخى آن كاسته مى‌شود، ولى در آخرت چنين نيست. 🔹كافر مردن، بزرگ‌ترين خطر است، «ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ» و در حال تسليم خدا مردن، آرزوى پيامبران است، چنانكه حضرت يوسف فرمود «تَوَفَّنِي مُسْلِماً» 🔹در قيامت، مال دنيا بى‌ارزش است و ذرّه‌اى كارآيى ندارد. گرچه از جنس طلا و مقدار آن به اندازه‌ى ظرفيّت زمين باشد، باز هم پشيزى ارزش ندارد. «مِلْ‌ءُ الْأَرْضِ ذَهَباً» 🔹ايمان، ارزشى فراتر از تمام مادّيات دارد. در قيامت تنها ايمان است كه مى‌تواند انسان را نجات دهد. «مِلْ‌ءُ الْأَرْضِ ذَهَباً» 🔹مرگ در حال كفر، زمينه‌ى شفاعت را از بين مى‌برد. «ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ نه تنها فدیه و انفاق به حال آنها سودی ندارد بلکه شفاعت شفاعت کنندگان نیز شامل حال آنها نمی‌شود زیرا شفاعت شرایطی دارد که یکی از مهمترین آنها ایمان به خداست و اصولا شفاعت به اذن خدا است. 📚تفاسير نور و نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️همه شما با چشيدن *،* جديد را اغاز مي كنيد 💠كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ  ال عمران:185 🌱هر كس چشندة مرگ است و جز اين نيست كه پاداش شما در روز قيامت تمام و كمال داده مي‌شود، 🔹«ذَآئِقَه» همان حس چشايي است كه در مقايسه با خوردن، فقط بر چشيدن مزة غذا دلالت مي‌كند. در قرآن اين كلمه همواره به صورت مجازي آمده است. مثل چشيدن: عذاب [بيشترين كاربرد]، رحمت، نعمت، وبال امر [نتيجة كار بد]، سوء، موت، اما عبارت: «كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَهُ الْمَوْت» علاوه بر اين آيه، در آيات 35 انبياء (21:35) و 57 عنكبوت (29:57) آمده است، البته با نتيجه‌گيري متفاوت؛ در اين آيه به پاداش اخروی، در سورة انبياء به ابتلاي انسان در خير و شر، و در سورة عنكبوت به بازگشت به سوي خدا اشاره شده است. 🔹مرگ گرچه از ديد مردمان دنيانگر پايان حيات آدمي و به عدم رهسپار شدن است، اما در ، مرگ نخستين چشيدن بعدي و پيش درآمدي است از حيات گسترده‌تر انسان در ابعاد و عالمي بسيار فراتر. خدا خالق مرگ و حيات است [مُلك 2 (67:2) ] پس مرگ انتقالي به عالمي ديگر با چشيدن مزة آن [گام اول] است. 📚تفسير بازرگان 🔹امام صادق عليه السلام درباره‌ى‌ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» فرمودند: همه‌ى اهل زمين و آسمان مى‌ميرند و فقط فرشته مرگ (ملك‌الموت) و فرشتگان حاملان عرش و جبرئيل و ميكائيل باقى مى‌مانند، سپس ملك الموت مأمور مى‌شود كه روح آنان را نيز بگيرد و تنها خود باقى مى‌ماند و خداوند به او خطاب مى‌كند كه بمير، او نيز مى‌ميرد. 📚كافى، ج 3، ص 256. ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇جامعه اسلامی و رعایت 👇 آن است که : 👈 آن را از زشت گویی بازداری؛ ↩️ به گفتار نیک و ادب عادت دهی؛ 👈 از گشودن زبان جز به هنگام نیاز و تحصیل منفعت دین و دنیا خودداری نمایی؛ ↩️ از و گویی که جز زیان دربر ندارد، دوری کنی؛ 👈 بدانی که ، گواه عقل و اندیشه توست؛ ↩️ و آراسته شدن به زیور عقل، در خوش زبانی آشکار می شود. 🌱🖌از بند سوم رساله حقوق امام (ع) اين است كه تنها به سخن نيكو و پسنديده عادت داده شود. چنين سخني است كه براي فرد سود دنيايي و ديني دارد. اما سخن ناپسند و ناروا تنها زيانبار است و هم به دين انسان لطمه مي‌زند و هم به دنيای او. هم باعث اختلاف و نزاع و تفرقه مي‌گردد و هم حيثيت فرد و جامعه و ملت را لكه‌دار مي‌سازد. 🌴پيامبرخدا(ص) مي‌فرمايد: «مردگان را ندهيد؛ زيرا آنان به آنچه از پيش فرستاده بودند رسيدند» (نهج‌الفصاحه، پيشين، ص341) و مي‌فرمايد: «مردگان را دشنام ندهيد تا زندگان را اذيت كنيد» (همان) ⚔در جنگ صفين خبر به امام علي(ع) رسيد كه حجرابن عدي و عمرو ابن حمق خزايي نسبت به لشكر معاويه لعن و نفرين و ناسزا مي‌گويند. امام(ع) براي آنان پيام فرستاد و دستور داد كه از اين كار دست بكشند و نزد او بيايند. چون آن دو نزد حضرت آمدند، عرض كردند: مگر ما بر حق نيستيم؟ حضرت فرمود: چرا، هستيم. عرض كردند: آيا آنان بر باطل نيستند؟ فرمود: چرا، هستند. عرض كردند: پس چرا ما را از و نسبت به آنان باز مي‌داري؟ 👈👈حضرت فرمود: دوست ندارم كه شما و باشيد» (بحار الانوار، ج32، ص399) آن حضرت وقتي شنيد كه جمعي از يارانش به شاميان دشنام مي‌دهند مي‌فرمايد: «من خوش ندارم كه شما دهنده باشيد. اگر شما اعمال آنان را توصيف كنيد و حالشان را بازگو نماييد گفتارتان صواب‌تر، و عذرتان پذيرفته‌تر خوهد بود. بهتر است به جاي ناسزا گفتن، بگوييد: خداوندا، خون‌هاي ما و خون‌هاي ايشان را از اينكه بر زمين بريزد حفظ كن، و روابط ميان ما و آنان را اصلاح فرما؛ اين گروه را هدايت نما و از گمراهي نجات ده، تا كسي كه جاهل به حق است آن را بشناسد و كسي كه در گمراهي است از آن باز ايستد» (نهج‌البلاغه، خ206). ❇امام باقر(ع) مي‌فرمايد: 👈👈«بهترين چيزي را كه دوست داريد به شما گفته شود، به مردم بگوييد؛ زيرا خداوند از شخص لعنت كنندة دشنام ده بدگوي از مؤمنان و بددهن نفرت دارد» (بحار الانوار، ح78، ص181). ⭕️اين است كه امام سجاد (ع) مي‌فرمايد و اين دستور دين درباره زبان است كه در رواياتي كه نقل شد و روايات پر شمار ديگر آمده است. اين يك فرهنگ ديني است كه بر آن بسيار تاكيد شده است. 👈 انسان و جامعه‌اي كه از اين فرهنگ فاصله گرفته در واقع از اصل دين فاصله گرفته است. 🔻جامعه و نظامي كه در ان قبح و ناسزاگويي ريخته شده و مسئولان بلند پايه آن از بدترين الفاظ استفاده مي‌كنند و زشت‌ترين و ركيك‌ترين كلمات را به زبان مي‌آورند با فرهنگ زيباي اسلام بسيار فاصله دارد. 🔻بزرگان دين مي‌گويند كه نكنيد و كننده نباشيد، اما عجيب است كه در جامعه‌اي كه خود را مرتبط با اهل بيت بد‌اند و خود را پيرو امام علي و امام سجاد بشمارد، شعار سياسي‌اش تنها « » و شعار مذهبي‌اش تنها « » باشد. 🔻به هر حال، امام سجاد(ع) و ديگر شخصيت‌هاي ديني، زبان را نشان دهنده شخصيت فرد و جامعه مي‌شمارند. مطابق سخن اين بزرگان ،جامعه‌اي ديني و اسلامي است كه در زبانش و نمايان باشد. 🌱جامعه و نظامي اسلامي است كه مسئولانش از بهترين كلمات و واژه‌ها استفاده كنند. ⭕️جامعه و نظامي كه در آن كاربرد الفاظ و و رواج دارد و و ناسزا و لعنت و نفرين بيش از هر چيزي به گوش مي‌رسد، بسيار از اسلام فاصله دارد و به عميق و زيربنايي نيازمند است. 🎙دکتر عبدالرحیم سلیمانی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
چيست؟ ايا ، موجب و فرد ميشود؟ 🛑 قسمت نهم: در قسمتهاي قبل بيان شد كه طبق نظر مشهور فقها، ا موجب ارتداد و در نتيجه بارشدن احكام سنگين فرد مرتد بر وي ميشود. 📌در اين قسمت، به تعريف متفاوت ايت الله منتظري از منكرضروري دين و ارتداد اشاره ميشود. ✳رابطه و ازدين ❓❓سؤال: آيا اگر مسلماني با استدلال، احكام عبادي اسلام را نپذيرد ولي به توحيد و نبوت و معاد و عدل و امامت معتقد باشد ميتوان او را از مسلماني خارج دانست؟ اگرنه، پس اين چه ضروري دين است كه تعطيل آن نميتواند سبب خروج از اسلام تلقي شود؟ ♻️جواب: اگر مقصود از نپذيرفتن، انكار عقيدتي باشد بايد گفت: صرف انكار ضروري اگر مسلتزم از قبيل نبوت نباشد موجب خروج از دين نميباشد و اگر كسي واقعا به اصول دين مذكور در سؤال، معتقد باشد 👈اما به نظر خودش با استدلال به اين تنيجه رسيده است كه امروز انجام عبادات لازم نيست، چنين كسي هرچند تشخيص او باطل و خلاف حق است، اما موجب خروج او از دين نميشود و حتي حكم به فسق او نيز بعيد است. اما اگر ضمن قبول داشتن اصول دين، ضروري بودن عبادات را نيز قبول دارد و با اين حال، آنها را عملاً ترك ميكند، چنين شخصي فقط محكوم به ميباشد؛ و اگر حكمي ضروري باشد و مسلمان با قطع و يقين به ضروري بودن، آن را انكار مينمايد، 👈👈اين انكار كه برگشت به انكارنبوت كرده و نوعي و است، موجب ارتداد و خروج از دين ميباشد. ✳تعريف مراد از ارتدادي كه طبق بعضي از روايات، مجازات آن مقرر گرديده، اين است كه شخص پس از اين كه حقانيت توحيد يا نبوت پيامبر اسلام(ص) و يا برخي از ضروريات ديگر دين براي او ثابت گرديده، از روي عمد و عناد با حق، به و آشكار برخيزد و بخواهد را بر هم زند و اعتقادات ديگران را مورد قرار دهد، كه چه بسا اين امر، كشف از توطئه اي پنهان از سوي مخالفان دين مينمايد. 👈👈 اما كسي كه در مسير عالمانه، براي او نسبت به اصلي از اصول دين يا فرعي از فروع ضروري آن، و ترديد حاصل شده و يا به نتيجه اي ديگر رسيده است، محسوب نشده و حكم ارتداد را ندارد. در اين رابطه ميتوانيد به رساله حقوق اين جانب صفحه 51 مراجعه نماييد. 📚کتاب‌ پاسخ به پرسش های دینی، تاليف ايت الله حسينعلي منتظري کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛