📌
#انتخابات
پیرمرد متین
امسال محل اخذ رأیام در دوره ریاست جمهوری تغییر کرده بود، من که اصلا اهل حرف زدن نیستم، جایی رفته بودم که یک لحظه حرف زدنشان قطع نمیشد، از این همه سروصدا حال خوبی نداشتم، اول صبح این همه حرف و حرف و حرف، آن هم بیهوده.
یک سوال که پرسیده میشد، همه با هم جواب میدادند، دقیقا ۸ نفر پاسخگوی تمام سوالات در لحظه بودند. ولی محل قبلیام اینطور نبود، خیلی آرام و با نظم خاصی بود.
با همین چالش حرف، درگیر بودم و سعی میکردم بر روح و روانم مسلط شوم. از بیحوصلگی سرم را از گوشی بیرون کشیدم تا انتهای راهرو را نگاه کنم و نفسی تازه کنم؛
پیرمردی راستقامت جلوی چشمانم ظاهر شد، اهل سنت بود، با کلاه و لباس مخصوصش.
سلام داد و وارد سالن حوزه انتخابات شد.
همان لحظه، دستگاه احراز، مشکل فنی پیدا کرد، هزار نفر متخصص فنی برایش نظر دادند، سرم سوت میکشید ولی حواسم به آن پیرمرد ریش سفید اهل سنت بود.
آرام، متین و بدون حرف، روی صندلی کنار صندوق نشست و با گوشیاش مشغول صحبت شد.
در این بحبوحه مدام همهمه همکاران بیشتر و کمتر میشد بالاخره مشکل فنی دستگاه رفع شد. مرد اهل سنت کارتش احراز و برگه انتخاب تحویلش داده شد.
پیرمرد به سمت صندوق رای رفت، چند ثانیهای کنار صندوق ایستاد، چیزی زیر لب زمزمه کرد و با ذکر صلوات بر محمد و ال محمد با صدای بلند، برگهاش را در داخل صندوق انداخت و با تشکر از همه از سالن خارج شد...
رفتارش برایم پر از درس بود...
ان شاءالله همان که خیر است بشود...
حکیمه وقاری
جمعه | ۸ تیر ۱۴۰۳ | ساعت ۰۸:۰۰ |
#خراسان_شمالی #بجنورد
ــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷 #راوینا | روایت مردم ایران
@ravina_ir
✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید:
📎
بلـه |
ایتــا