مقتل امام حسین علیه السلام (۷) (روضه های اسارت -مسیر کوفه و شام-) فرازی از خطبه جانسوز امام سجاد علیه السلام در جمع مردم کوفه: إنَّ زَينَ العابِدينَ عليه السلام أومَأَ إلَى النّاسِ أنِ اسكُتوا ، فَسَكَتوا ، فَقامَ قائِما ، فَحَمِدَ اللّه َ و أثنى عَلَيهِ ، و ذَكَرَ النَّبِيَّ بِما هُوَ أهلُهُ فَصَلّى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ : أيُّهَا النّاسُ ! مَن عَرَفَني فَقَد عَرَفَني ، و مَن لَم يَعرِفني فَأَنَا اُعَرِّفُهُ بِنَفسي : أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ ، أنَا ابنُ المَذبوحِ بِشَطِّ الفُراتِ مِن غَيرِ ذَحلٍ و لا تِراتٍ ، أنَا ابنُ مَنِ انتُهِكَ حَريمُهُ و سُلِبَ نَعيمُهُ وَ انتُهِبَ مالُهُ و سُبِيَ عِيالُهُ ، أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا و كَفى بِذلِكَ فَخرا . أيُّهَا النّاسُ ! ناشَدتُكُمُ اللّه َ ، هَل تَعلَمونَ أنَّكُم كَتَبتُم إلى أبي و خَدَعتُموهُ ، و أعطَيتُموهُ مِن أنفُسِكُمُ العَهدَ وَ الميثاقَ وَ البَيعَةَ و قاتَلتُموهُ و خَذَلتُموهُ ؟ ! فَتَبّا لِما قَدَّمتُم لِأَنفُسِكُم و سوءا لِرَأيِكُم ، بِأَيَّةِ عَينٍ تَنظُرونَ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذ يَقولُ لَكُم : قَتَلتُم عِترَتي وَ انتَهَكتُم حُرمَتي فَلَستُم مِن اُمَّتي ؟ ! قالَ الرّاوي : فَارتَفَعَت أصواتُ النّاسِ مِن كُلِّ ناحِيَةٍ. فَقالوا بِأَجمَعِهِم : نَحنُ كُلُّنا يَابنَ رَسولِ اللّه ِ سامِعونَ مُطيعونَ ، حافِظونَ لِذِمامِكَ غَيرَ زاهِدينَ فيكَ و لا راغِبينَ عَنكَ. فَقالَ عليه السلام : هَيهاتَ هَيهاتَ ! أيُّهَا الغَدَرَةُ المَكَرَةُ، فَإِنَّ الجُرحَ لَمّا يَندَمِل ، قُتِلَ أبي صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ بِالأَمسِ و أهلُ بَيتِهِ مَعَهُ ، و لَم يُنسِني ثُكلَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله و ثُكلَ أبي و بَني أبي ، و وَجدُهُ بَينَ لَهَواتي ، و مَرارَتُهُ بَينَ حَناجِري وحَلقي ، و غُصَصُهُ تَجري في فِراشِ صَدري ، و مَسأَلَتي أن لا تَكونوا لَنا و لا عَلَينا. منبع: الملهوف : ص ١٩٩ ، الاحتجاج : ج ٢ ص ١١٧ ح ١٧١ ترجمه: امام زين العابدين عليه السلام به مردم اشاره كرد كه : «ساكت شويد» . آنان ساكت شدند . امام عليه السلام برخاست و پس از حمد و ثناى خداوند و ياد كرد پيامبر صلى الله عليه و آله ـ آن گونه كه سزامندش بود ـ و درود فرستادن بر او فرمود : «اى مردم! هر كس مرا مى شناسد ، كه مى شناسد . هر كس مرا نمى شناسد ، خودم را به او مى شناسانم . من ، على بن الحسين بن على بن ابى طالب هستم . من پسر كسى هستم كه در رود فرات ، بدون آن كه كسى از شما را كشته باشد و خونى ريخته باشد ، سر بُريده شد . من پسر كسى هستم كه حريمش هتك شد و نعمتش سلب گرديد و مالش به غارت رفت و خانواده اش اسير شدند . من پسر كسى هستم كه او را در ميان گرفتند و پس از مدّتى كشتند و اين براى افتخار من ، كافى است . اى مردم! شما را به خدا سوگند مى دهم ، آيا مى دانيد كه شما به پدرم نامه نوشتيد و به او نيرنگ زديد و از سوى خود با او عهد و پيمان بستيد و دست بيعت به او داديد و سپس با او جنگيديد و او را وا نهاديد؟! نابود باد آنچه براى خود ، پيش فرستاده ايد و بدا به رأيتان ! با چه چشمى به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى نگريد ، آن گاه كه به شما مى گويد : خاندانم را كُشتيد و حرمتم را هتك كرديد . پس شما از امّت من نيستيد. صداى مردم از هر سو بلند شد. آنان ، همگى گفتند : اى فرزند پيامبر خدا ! همه ما گوش به فرمان و مطيعيم و عهد تو را پاس مى داريم . نه به آن ، بى رغبتى مى كنيم و نه از آن ، روى مى گردانيم. امام عليه السلام فرمود : «دور باد ، دور باد! اى خيانتكاران مكّار !سوگند كه هنوز زخم ، التيام نيافته است . پدرم ـ كه درودهاى خدا بر او باد ـ و خانواده اش ، همين ديروز كشته شده اند و هنوز از دست رفتن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و پدرم و پسران پدرم را از ياد نبرده ام و اندوهش ميان سينه ام ، و تلخى اش در گلو و حلقم ، و غصّه هايش در تخت سينه ام جارى است و درخواستم اين است كه نه با ما و نه بر ضدّ ما باشيد» . گریز روضه: فرمود: انا ابن من قتل صبرا: بابای مرا به قتل صبر کشتند. قتل صبر یعنی: الف. سر حضرت را در سه مرحله از بدن جدا کردند "ذبح _ حز _ جز " ب. و بقی کالقنفذ: آخرین لحظات آنقدر تیر به بدن حضرت زدند که بدن مثل جوجه تیغی شده بود ج‌ . کان قد اعیا فجعل ینوء و یکبو: آنقدر ناتوان شده بود بر اثر زخم نيزه و شمشير و سنگ ها که به خود می پیچید و دست و پا می زد... ______________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala