📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
#هوالعشق #معجزه_زندگی_من #قسمت_چهل_پنجم . . . بعد نماز هر کاری کردم دیگه خوابم نبرد شروع کردم کتاب خ
. . . امشب هم مثلِ شب های گذشته حسو حال خوبی داشتم به زینب گفتم احتمالا منم برم کربلا کلی خوشحال شد اخره شب که برگشتیم خونه یادم افتاد میخواستم خوابمو برای حسین تعریف کنم رفتم جلو دراتاقش _داداشییی اجازه هست؟ حسین_بیاتو حلمایی _حالا که نمیخوای بخوابی؟ حسین_نه خواهری _خو من چند وقت پیش یه خوابی دیدم فکرکنم شبای اول محرم بود دوباره دیشب همون خوابو دیدم دمه سحر حسین_چی بود خوابت؟ _یجایه ناااشنا گم شده بودم تنها بودم اما یه صداهایی بهم میگفت اینجا کسی گم نمیشه آروم میشدم میرفتم سمت نور تو خواب میدونستم اسم اون مکان چیه اما بیدار که شدم هر چقدر فکرکردم اسمشو یادم نیومد😢 حسین_چقدر عجیب شاید اونجا همونجایی که قراره بریم😍 _کربلا؟ حسین_اره با توضیحاتی که دادی من تصورم اینه سمت نور.. جایی که کسی گم نمیشه... آرامش.. همه اینا اونم دقیقا تو زمانی که تو میری هیت و داری اماده سفرمیشی... انشاالله خیره خواهرجان😍❤️ حلما_نمیدونم شاید همینطوره.. دقیقا چه روزی قراره بریم؟ حسین_هفته بعد این موقه اونجایم. زمان دقیق حرکتو هنوز نگفتن ولی کمتر از ۷روز دیگه رااهی میشیم حلما_وای چه خووب😍 من کم کم وسیله هامو جمع کنم برم دیگه کاری نداره باهام؟ حسین_نه خواهری شبت اروم😘 حلما_شبت بخیر❤️ . . . این سفر همه فکرمو مشغول کرده من معمولا خیلی سفر های مذهبی دوست ندارم ولی برای این سفر حس خیلی خوبه دارم و بشدت مشتاقشم چند روزی بود از فضای مجاری غافل بودم برم یه سر تلگرام ببینم چه خبر... بچه ها کلی سراغمو گرفته بودن و گله کردن ازم که نیستی و کم پیدایی برام جالب بود که سراغ سپیده رو از من میگرفتن انگار یه مدته خبری ازش ندارن راستش نگران شدم یهو یه حس بدی بهم دست داد با وجود همه ی اتفاق هایی که افتاده تصمیم گرفتم یه زنگ بهش بزنم ولی گوشیش خاموش بود بیشتر نگران شدم یعنی چی شده؟ از کارای گذشتش به باباش گفتن؟ چقدر به این دختر گفتم تو دوستی هات دقت کن چقدر گفتم نکن این آدم داد میزنه به تو نمیخوره گوش نکرد که نکرد پسره انگار جادوش کرده بود با محبت های دروغیش سپیده رو خر میکرد بعد همه اون اتفاق هایی که افتاد سپیده به جای اینکه آدم بشه بد شد از کنترل خارج شد اووووف فکر کردن به این چیزا هم اعصابم رو خورد میکنه سعی کردم فکرمو با چیزای دیگه مشغول کنم دیر تر دوباره بهش زنگ میزم . . . ادامه دارد... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 نویسنده: ⛔️ http://eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 @ROMANKADEMAZHABI ❤️