️✅ 📄 نقادی مبناگروی 🔻 بازخوانی مبناگروی حداکثری از منظر شهید صدر ✴️ ، دردهه پنجاه میلادی قرن بیستم، سرمقاله¬ هایی باعنوان «رسالتنا» در مجله «الأضواء» به چاپ می رساند که عمدتاً از سوی علمای نجف تولید و بازخوانی می شد. او در ابتدای این سرمقاله ها، شرط اساسی برای موفقیت هر نهضتی و ازجمله نهضت برآمده از مکتب اصیل اسلامی را، از سوی افراد جامعه وایمان عموم جامعه به مکتب بر می شمارد و مسئله چالش برانگیز برای امت اسلام را، عامل دوم یعنی فقدان فهم و درک جامع و کامل ازمکتب را برمی شمارد و راه تحقق کامل اهداف نهضت اسلامی را فهمی فراگیر ازمکتب اسلام برمی‌شمارد. 🔹 ایشان در یکی ازاین مقالات به چالش از سوی برخی متفکرین جهان اسلام درمواجهه با تفکر مدرن می پردازد. @Rushdisu 🔹 شهید صدرمی پذیرد که مدرنیته و تمدن غرب، با تمامی افکار و مفاهیم و هویت فرهنگی که دارد، دارای مبنایی فکری به نام دموکراسی،آزادی های اساسی فکری و دینی و سیاسی و اقتصادی و به طور کلی چارچوب اساسی فلسفی درنگریستن پیرامون زندگی، هستی و جامعه است به گونه ای که این چارچوب فکری و فلسفی، نقشی اساسی در تعیین گرایش وجهت گیری علوم انسانی و اجتماعی مدرن ایفا کرده است. 🔹 از این جهت به باورشهید صدر، تأثیر مبادی نظری و فلسفی مدرنیته، تأثیری غیرقابل انکار بر قواعد و نظریه های اقتصاد مدرن، روان شناسی و جامعه شناسی گذاشته و همگی در خدمت رسالت اجتماعی تمدن غربی قرار گرفته است. این داستان در موردتفکر دنیای شرق و تمدن مارکسیستی نیزبه باور ایشان صادق است. 🔹 امااین پیوند محکم دراندیشه شهید صدر، حاوی دلالت های مفهومی و تحلیلی خاص خود است. دراین تبیین و تدقیق است که مسیری که شهیدصدر پیش روی نسل حاضر باز می کند، از برخی جریان های فکری غرب ستیز و انتقادی دنیای مدرن در سنت اسلامی فاصله می گیرد و باتأکید بر فهم هوشمندانه و عالمانه ازهرگونه افراط وتفریط در مواجهه باافکار دنیای مدرن پرهیز می دهد. 🔹 این تبیین نیازمندتدقیق (یا هر عنوان دیگری شبیه این همچون اصول با قواعد یا فلسفه با علم در معنای مطلق خود) وبه ادبیات شهید صدر «زیربنا» با «روبنا» است. آنچه در دنیای مدرن رقم خورده،به باور شهید صدر آن بوده است که افکار و نظریه های شکل گرفته در تمدن مدرن، تابع معیارهای نظری و مبنایی مدرنیته است و از مخالفت با آن مبنا پرهیز دارد؛ حال ممکن است برآمده ازآن معیارهای نظری و مبنایی باشد یا نباشد. به واقع تعیین میزان ارتباط میان چارچوب مبنایی نظری مدرنیته با افکار ومحصولات دنیای مدرن تابع فهم رابطه تولیدی میان مبانی و مبادی نظری با نظریه ها واندیشه های غربی است. 🔹 شهید صدر در مقاله پنجم از کتاب «رسالتنا» با نقد مواجهه برخی پژوهشگران اسلامی با افکار نظریه پردازان علوم انسانی و اجتماعی مدرن با مبناگروی خارج از اعتدال و دقت بیان می کنندکه اولین نکته دراین مواجهه بایدقبل از هر چیزفهم میزان ارتباط نظریه های علوم انسانی واجتماعی مدرن با مبنای و مبادی نظری قابل خدشه مدرنیته است. در پرتو این توجه است که داوری در مورد امکان استفاده ازاین اندیشه ها و تلائم با معرفت دینی مطرح می گردد. 🔹 مسیری که برخی پژوهشگران در جهان اسلام معاصر در مواجهه با نظریه های علوم اجتماعی مدرن درپیش گرفته اند که چون آن نظریه از آن مبنای نادرست غربی استنتاج شده است، پس غلط است، به باور شهید صدر مسیر صحیحی نیست زیرا: «استنباط یک اندیشه از یک مبنا در عرصه های نظری معنایش این نیست که آن اندیشه ازآن مبنای خاص نتیجه شده و هر سرنوشتی که آن مبنا دارد، آن اندیشه هم داشته باشد؛ بلکه معنایش آن است که آن اندیشه به گونه ای قالب ریزی شده است که با آن مبنا تضاد نداشته باشد، خواه آن اندیشه ازآن مبنا به طور مستقیم یا غیرمستقیم گرفته شده باشد. آن مبنا هرچند نادرست است ولی ضرورت ندارد که هر اندیشه ای که بایک مبنای غلط تضاد نداشته باشد، خطا باشد». @Rushdisu 🔶 بینشی که شهیدصدر، در فرازی از کتاب «رسالتنا» دراختیار ماقرار می دهد، حاوی بازخوانی مهم ازسویی درفرآیند شناخت تمدن غرب وتحلیل علوم انسانی واجتماعی معاصر و ازسوی دیگر درمرحله ساخت تمدن اسلامی وتولید علوم انسانی اسلامی است. تحلیل مبناگرایانه خطی در تحلیل نظریه های مدرن و بعدتلاش برای ساخت نظریه اسلامی در مورد حیات اجتماعی انسان ازمبادی و مبانی فلسفی به گونه خطی وگاه بافهم یک سویه و مستقل از واقعیت، امری است که نهضت رابا چالش و رکون مواجه کرده است. ✍ پژوهشگر مرکز رشد ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu