eitaa logo
مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع)
2.9هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
167 ویدیو
10 فایل
﷽ ✅ کانال مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام ✔️ نظر، انتقاد و پیشنهاد 🆔 @rushdadmin ✔️ سایت مرکز ↙️ ✅ http://rushd.ir ✔️ کانال بله و تلگرام ↙️ ✅ @Rushdisu ✔️ اینستاگرام ↙️ ✅ instagram.com/Rushd.ir —---------------------
مشاهده در ایتا
دانلود
👆👆 👇👇 🔹وقتی «قانون پاداش دهی عوامل تولید» به گونه ای است که مولدها جریمه و غیرمولدها تشویق می شوند، آنگاه نیز به نظام تولید ایرانی و به تبع کالای ایرانی تعصب ندارند. برای دهک های بالای درآمدی که در اثر مناسبات رانتی و ظالمانه نهاده های تولید، به ثروت دست یافته اند، تعصب به برندهای خارجی اصل محوری قرار می گیرد چرا که مصرف نه برای رفع نیازهای حقیقی که برای تشخص یابی اجتماعی و ایجاد تمایز با گروه های دیگر اجتماعی صورت می پذیرد. این بینش به شکل ویروس گونه ای در میان طبقه متوسط شهری نیز به مرور سرریز می شود و رفتارهای فراتر از شکل و توان این طبقه با خرید برندهای خارجی به عنوان هنجار و ارزش پدیدار می شود. 🔹حمایت از کالای ایرانی، امروز علاوه بر ایجاد حمایت های گسترده مردمی و مداخلات حداقلی دولت با سیاست های تجاری، ارزی و بودجه ای، نیازمند باز طراحی ساختاری است به نحوی که برخورداری ها متناسب با صلاحیت ها و بر طبق الگوی عادلانه مناسبات صاحبان نهاده های تولید باشد. در شرایطی که سالانه بیش از 200 هزار میلیارد تومان سود به سپرده های بانکی و صاحبان سرمایه مالی، توسط نظام بانکی- که حیات نباتی و تنفس مصنوعی خود را از نظام تولیدی کشور می گیرد- پرداخت می شود، دشواری ها و مسائل برای برون رفت از این حلقه های تضعیف کننده تولید ملی نمایان می شود. @Rushdisu 🔹در روایات اسلامی ثمره «»، آبادانی و رونق همگانی بیان شده است. بدون تردید اصلاح نهادهایی که به شکل تاریخی در نظام تولید ایرانی شکل و قوام گرفته اند به گونه ای که موجب به هم خوردن منطق ظالمانه شود، موجب حیات واقعی نظام تولید ایرانی به عنوان پیشران توسعه ملی و ایجاد علاقه و تعصب به برند «ساخت ایران» خواهد شد چرا که عموم افراد جامعه احساس می کنند در جبهه ای واحد قرار دارند و برخورداری ها و سختی ها هر دو عمومی است و متعلق به طبقه یا گروه اجتماعی خاص نیست. در این صورت است که نظام تولید ایرانی وارد یک حلقه بازتقویت شونده و یک بازی جمع مثبت می شود. رفتارهای تعاملی مبتنی بر تقابل و تعارض به رفتارهای تعاملی مبتنی بر همکاری تبدیل می شود و کالای ایرانی بعد از فتح بازارهای داخلی، وارد بازارهای منطقه ای و جهانی خواهد شد. 🔹از این جهت حمایت از کالای ایرانی، باید برای آنکه عادلانه باشد، حمایت ای ریشه ای و نظام مند، هدفمند و در چارچوب مشخص باشد به گونه ای که ناموجه و مخرب را از بین ببرد. ✍ پژوهشگر مرکز رشد ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 @Rushdisu
👆👆 👇👇 🔹فیلمنامه نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارد. قرار دادن شخصیت رزمنده بیمار در تضاد با آقازاده فیلم، خوب است. اما فراموش کردن و محافظه کاری آنجا به اوج می رسد که در سکانس پایانی وقتی نادر به خانه دختر در شمال مراجعه می کند مادر دختر می گوید ما اصلا چنین دختری نداشتیم: تقلیل مسئله به تربیت خانوادگی و محافظت از کسانی که در واقع مقصر اصلی اند. در اینجا اصلاح مناسبات اجتماعی، تنها در حل مسائل خانوادگی خلاصه می شود. اعتماد و رابطه دختر جوان با نادر غیرباور و رابطه میان این دو فاقد وجه دراماتیک و نوسان است. یک رابطه خطی فاقد جذابیت با داستانی بی هیچ فراز و نشیب و چالش و تغییری در شخصیت ها. 🔹فیلم سکانس های زائدی هم دارد که می توانند کوتاه یا حتی حذف شوند. از برخی اشکالات ظاهری همچون جستجوی فراری چند میلیاردی در خیابان های پایین شهر هم که نمی توان گذشت. بخش مصاحبه ها که اختصاص به حادثه انتهای فیلم دارد و در طول فیلم روی اعصاب مخاطب است نیز به کل اضافه به نظر می رسد و یک نقطه ضعف در تدوین فیلم است زیرا هیچ کارکردی در درام ندارند. @Rushdisu 🔹«فِراری» می خواهد فیلم باشد. تقابل نسل جدید گستاخ و نسل قدیم ساده و بی آلایش، تقابل فقر دختر روستایی با افسانه ثروت صاحب «فراری»، تقابل بالای شهر و پایین شهر، شهر و روستا و تقابل آقازاده های خوب و بد. اگر فیلمساز ما را بیشتر با شخصیت گلنار آشنا می کرد و از دلایل بُریدن وی از خانواده‌اش و پناه بردن او به پول و ثروت آگاه می‌شدیم و نیز ما را با شخصیت نادر نزدیک تر می کرد، تقابل ها معنی دارتر می شد. 🔹فیلم هایی چون «فِراری» با ظاهر مخالفت با نظام سرمایه داری آمدند اما به ریشه و علل نرسیدند. نگاه انسانی داشتن به طبقات اجتماعی از الزامات اولیه پرداخت به عدالت در سینما است. آنجا که انسان خود بازیگر است و فعال و نه فریبنده و پشت صحنه. در اینجا باید بیان کنم طرح «سينماي عدالت اجتماعي» در مقابل «سينماي سياه نماي اجتماعي» که متأسفانه این روزها از سوی برخی جریان های مذهبی در سینما طرح شده است، آدرس غلط دادن به موضوع سینمای عدالت اجتماعی است. 🔹عمده مطالبه عدالت در سینمای ایران مدیون ضدسرمایه داری است که با نگاه اسلامی به عدالت متفاوت است. آدم های گرفتار طبقات اجتماعی که در چنبره ساختارهای قدرت و ثروت در حال له شدن هستند. این تفکر بیش از آنکه انقلابی باشد، محافظه کار است و بیش از آنکه امید و روحیه تغییر را تزریق کند، و تخدیر را می قبولاند: انسان گرفتار اقتصاد و اجتماع که همچون توپی به این سو و آن سو می رود. این نوع عدالت خواهی نافی قهرمان پروری است و عملا نمی تواند شخصیت قهرمان داشته باشد چرا که قهرمان پروری با این فلسفه ناسازگار است. 🔹در واقع مَثل سینمای عدالت خواه جریان روشنفکری، مثل تعبیر کاووسی در مورد «» است که گفت «فیلم فارسی» نه فیلم است و نه فارسی. . در این سینما هم نه عدالتی هست و نه خواستنی. عدالت با تعریف طبقاتی اش ضد انسان است و در فضای جبر اجتماع و محیط از خواستن هم خبری نیست. مجیدی در «بچه های آسمان» از فقر می گوید اما از اراده آدمی برای غلبه بر آن می گوید و این یعنی نسبت درست با مسئله فقر؛ چیزی که در سینمای ایران کمتر هست. عدالت و عدالت خواهی از سوی سینمای روشنفکری صرفاً یک موقعیت برای بوده است و خود اولا و بالذات مسئله نبوده است. @Rushdisu 🔹«فِراری»، فیلمی که در بهمن 95 و در جشنواره 35 فیلم فجر، 4 جایزه مهم گرفت و همگان انتظار فروش بالا برای این فیلم را داشتند، قربانی ترکیب اکران نوروزی 97 امسال شد و در شرایطی که اکثریت سالن های سینمایی در اختیار فیلم های مبتذل کمدی و دو فیلم مهم «به وقت شام» و «لاتاری» است، با ۵۰ سالن در ۱۶ روز تنها ۱۴۵ میلیون فروخته است. ✍️ پژوهشگر مرکز رشد 🗂 ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 @Rushdisu
👆👆 👇👇 🔹تمایزی که حاوی تغیر مفهومی میان عدل به معنای یک فضیلت صرفا فردی با عدالت به عنوان یک اصل نظام ساز اجتماعی است. 4⃣ تأثیر عدالت اجتماعی بر عدل فردی 🔸اوج اندیشه شهید مطهری آنجاست که بیان می کند عدل در سطح اجتماعی را بر فضایل اخلاقی و ازجمله عدل اخلاقی نمی توان ابتناء بخشید بلکه برعکس است که زمینه را برای تحکیم فضایل اخلاقی درآحاد یک جامعه مهیا می‌سازد. انواع گوناگون عدل فرع بر عدالت اخلاقی نیست بلکه عدل، خود، بنیاد یک جامعه سالم است و خصوصیتی است که افراد اجتماع را به‌صورت یک واحد درمی‌آورد و از این حیث عدل اجتماعی شرط تحقق بسیاری از فضایل اخلاقی در سطح اجتماعی است. اگر حقوق مردم محفوظ، و جامعه عادل و متعادل باشد و تبعیض و محرومیت و احساس مغبونیت در مردم نباشد، عقاید پاک و اخلاق پاک و صفای قلب و اعمال خوب بیشتر می‌شود و زمینه برای وقوع معاصی و اخلاق رذیله و شیوع عقاید ناپاک کمتر است. @Rushdisu 🔹اما نسبت میان عدالت و معنویت دوسویه است. عدل، خود، بنیاد یک جامعه سالم است و خصوصیتی است که افراد اجتماع را بصورت یک واحد درمی‌آورد و از این حیث عدل اجتماعی شرط تحقق بسیاری از فضایل اخلاقی در سطح اجتماعی است. عدالت اجتماعی بر روی اخلاق فردی آحاد افراد جامعه اثرگذار و تعیین کننده است. 🔸جمع بندی: 🔹به نظر می رسد شهید مطهری به ‌تبعیت از افلاطون به‌نوعی نظريه اخلاقى خويش را در ضمن نظريه اجتماعی اش بيان می كند. به عبارت دیگر همچون افلاطون از شاخه سياست مُدُن به شاخه اخلاق می رسد و بحث خود را از عدالت اجتماعى آغاز می کند و به عدالت اخلاقى و فردى منتهى می شود. 🔹ثمره این دیدگاه(اقامه عدل اجتماعی) در برابر رویکرد اخلاقی به عدالت در نسخه اصلاح اجتماعی آنها است. برخلاف رویکردی که را اصل و پایه تحقق عدالت اجتماعی می داند، به اصلاح موضعی باور ندارد و بنیادهای روابط، ساختارها و کلیت نظام اجتماعی را در معرض اصلاح و تغییر تفسیر می کند. لذا ظلم اجتماعی را نمی توان با «عدل اخلاقی» (چه در قالب خیرات و مبرات و چه در قالب و اشکال جدید آن همچون تأمین اجتماعی) چاره کرد. (ترکش دوز، 1389). @Rushdisu 🔹خلاصه آنکه شهید مطهری معمولا از عدالت اجتماعی به عدل اخلاقی می رسد نه بالعکس. اگرچه مشخص است لازمه تحقق نیز عدالت فردی رهبران هدایت کننده اجتماع به سمت عدالت وآحاد جامعه انسانی است. شهید مطهری در مواردی از پایه بودن معنویت برای عدالت و یا پشتیبانی ایمان از عدالت سخن گفته اند، ولی در همان موارد هم مثال هایی را که ذکر می کنند جهت حرکت را از عدالت اجتماعی به عدل اخلاقی می کشاند. عدالت اجتماعی در سه مرحله فکر و نظر، شکل گیری ملکات اخلاقی و رفتارهای بیرونی در توسعه فضایل انسانی در جامعه نقش ایفا می کند. 🔹اعتدال فردی، عدالت خواهی جمعی را موجب می شود و اقامه عدالت اجتماعی به تحکیم خصوصیات مرتبط با اعتدال فردی و عدالت اخلاقی منجر می شود. ✍ پژوهشگر مرکز رشد ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐آی‌گپ ↙️ ✅ iGap.net/Rushdisu
️✅ 📄 نقادی مبناگروی 🔻 بازخوانی مبناگروی حداکثری از منظر شهید صدر ✴️ ، دردهه پنجاه میلادی قرن بیستم، سرمقاله¬ هایی باعنوان «رسالتنا» در مجله «الأضواء» به چاپ می رساند که عمدتاً از سوی علمای نجف تولید و بازخوانی می شد. او در ابتدای این سرمقاله ها، شرط اساسی برای موفقیت هر نهضتی و ازجمله نهضت برآمده از مکتب اصیل اسلامی را، از سوی افراد جامعه وایمان عموم جامعه به مکتب بر می شمارد و مسئله چالش برانگیز برای امت اسلام را، عامل دوم یعنی فقدان فهم و درک جامع و کامل ازمکتب را برمی شمارد و راه تحقق کامل اهداف نهضت اسلامی را فهمی فراگیر ازمکتب اسلام برمی‌شمارد. 🔹 ایشان در یکی ازاین مقالات به چالش از سوی برخی متفکرین جهان اسلام درمواجهه با تفکر مدرن می پردازد. @Rushdisu 🔹 شهید صدرمی پذیرد که مدرنیته و تمدن غرب، با تمامی افکار و مفاهیم و هویت فرهنگی که دارد، دارای مبنایی فکری به نام دموکراسی،آزادی های اساسی فکری و دینی و سیاسی و اقتصادی و به طور کلی چارچوب اساسی فلسفی درنگریستن پیرامون زندگی، هستی و جامعه است به گونه ای که این چارچوب فکری و فلسفی، نقشی اساسی در تعیین گرایش وجهت گیری علوم انسانی و اجتماعی مدرن ایفا کرده است. 🔹 از این جهت به باورشهید صدر، تأثیر مبادی نظری و فلسفی مدرنیته، تأثیری غیرقابل انکار بر قواعد و نظریه های اقتصاد مدرن، روان شناسی و جامعه شناسی گذاشته و همگی در خدمت رسالت اجتماعی تمدن غربی قرار گرفته است. این داستان در موردتفکر دنیای شرق و تمدن مارکسیستی نیزبه باور ایشان صادق است. 🔹 امااین پیوند محکم دراندیشه شهید صدر، حاوی دلالت های مفهومی و تحلیلی خاص خود است. دراین تبیین و تدقیق است که مسیری که شهیدصدر پیش روی نسل حاضر باز می کند، از برخی جریان های فکری غرب ستیز و انتقادی دنیای مدرن در سنت اسلامی فاصله می گیرد و باتأکید بر فهم هوشمندانه و عالمانه ازهرگونه افراط وتفریط در مواجهه باافکار دنیای مدرن پرهیز می دهد. 🔹 این تبیین نیازمندتدقیق (یا هر عنوان دیگری شبیه این همچون اصول با قواعد یا فلسفه با علم در معنای مطلق خود) وبه ادبیات شهید صدر «زیربنا» با «روبنا» است. آنچه در دنیای مدرن رقم خورده،به باور شهید صدر آن بوده است که افکار و نظریه های شکل گرفته در تمدن مدرن، تابع معیارهای نظری و مبنایی مدرنیته است و از مخالفت با آن مبنا پرهیز دارد؛ حال ممکن است برآمده ازآن معیارهای نظری و مبنایی باشد یا نباشد. به واقع تعیین میزان ارتباط میان چارچوب مبنایی نظری مدرنیته با افکار ومحصولات دنیای مدرن تابع فهم رابطه تولیدی میان مبانی و مبادی نظری با نظریه ها واندیشه های غربی است. 🔹 شهید صدر در مقاله پنجم از کتاب «رسالتنا» با نقد مواجهه برخی پژوهشگران اسلامی با افکار نظریه پردازان علوم انسانی و اجتماعی مدرن با مبناگروی خارج از اعتدال و دقت بیان می کنندکه اولین نکته دراین مواجهه بایدقبل از هر چیزفهم میزان ارتباط نظریه های علوم انسانی واجتماعی مدرن با مبنای و مبادی نظری قابل خدشه مدرنیته است. در پرتو این توجه است که داوری در مورد امکان استفاده ازاین اندیشه ها و تلائم با معرفت دینی مطرح می گردد. 🔹 مسیری که برخی پژوهشگران در جهان اسلام معاصر در مواجهه با نظریه های علوم اجتماعی مدرن درپیش گرفته اند که چون آن نظریه از آن مبنای نادرست غربی استنتاج شده است، پس غلط است، به باور شهید صدر مسیر صحیحی نیست زیرا: «استنباط یک اندیشه از یک مبنا در عرصه های نظری معنایش این نیست که آن اندیشه ازآن مبنای خاص نتیجه شده و هر سرنوشتی که آن مبنا دارد، آن اندیشه هم داشته باشد؛ بلکه معنایش آن است که آن اندیشه به گونه ای قالب ریزی شده است که با آن مبنا تضاد نداشته باشد، خواه آن اندیشه ازآن مبنا به طور مستقیم یا غیرمستقیم گرفته شده باشد. آن مبنا هرچند نادرست است ولی ضرورت ندارد که هر اندیشه ای که بایک مبنای غلط تضاد نداشته باشد، خطا باشد». @Rushdisu 🔶 بینشی که شهیدصدر، در فرازی از کتاب «رسالتنا» دراختیار ماقرار می دهد، حاوی بازخوانی مهم ازسویی درفرآیند شناخت تمدن غرب وتحلیل علوم انسانی واجتماعی معاصر و ازسوی دیگر درمرحله ساخت تمدن اسلامی وتولید علوم انسانی اسلامی است. تحلیل مبناگرایانه خطی در تحلیل نظریه های مدرن و بعدتلاش برای ساخت نظریه اسلامی در مورد حیات اجتماعی انسان ازمبادی و مبانی فلسفی به گونه خطی وگاه بافهم یک سویه و مستقل از واقعیت، امری است که نهضت رابا چالش و رکون مواجه کرده است. ✍ پژوهشگر مرکز رشد ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu
📄 یگانه دوران ✴️ به تعبیر آیت الله جوادی آملی، هم «» بود و هم «». نه تنها فهمید که دین چه می گوید، بلکه کوشید تا دین را از صفحه کتاب به صحنه جامعه بیاورد. مصلح اجتماعی روزگار ما موجی را در زندگی فردی، سیاسی و اجتماعی شکل داد که بگوییم عصر ما عصر امام خمینی(ره) است. 🔹 عصری که گفتار و نگرش او مبدأ تحول جدی در چندین نسل از مردمان این سرزمین و حتی فراتر از جغرافیای مرسوم دولت-ملت در جبهه مستضعفین عالم شد. او با طرح یک نظام فکری و عملی که نخ تسبیح و مرکز نظام معنایی آن اسلام بود، حیات مجدد را به پیکره بی روح جامعه اسلامی دمید. اسلام به روایت اصیل و ناب آن که همواره در معرض دو تهدید بالقوه تحجر و التقاط بود اما به جهت شخصیت او، جامع و کامل بود. شخصیتی که جمع فقه و فلسفه و عرفان بود. 🔹 به تعبیر رهبر انقلاب در 14 خرداد 1389، اولین و اصلی‌ترین نقطه در مبانی امام و نظرات امام، مسئله‌ی اسلام ناب محمدی است؛ یعنی اسلام ظلم‌ستیز، اسلام عدالت‌خواه، اسلام مجاهد، اسلام طرفدار محرومان، اسلام مدافع حقوق پابرهنگان و رنجدیدگان و مستضعفان. ارائه دهنده یک مکتب با ابعاد کامل که در کنار یکدیگر معنادار است. 🔹 اما چرا امام خمینی در روزگار معاصر ما یگانه دوران شد؟ چرا در میان همه خط مشی و مسیرهای بدیل، مشی و مکتب او به عنوان مسیر نجات بخش جامعه امروز ما جلوه کرد؟ چه تمایزهایی میان جریان اصلاحی امام با سایر جریان های اصلاح گر در سده معاصر جامعه ایرانی وجود دارد؟ متأسفانه نپرداختن به این پرسش بنیادین موجب شده است نهضت اسلامی به رهبری امام و جریانی که او را در جامعه معاصر ایرانی رقم زد در تداوم تحرکات پیشین جامعه ایران، همچون نهضت ملی شدن صنعت نفت، یا نهضت مشروطه خواهی تلقی و تفسیر کنند. 🔹 جریان انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) در بهمن 57، نه صرفاً از حیث حدود تأثیرگذاری کمی و ظاهری، بلکه به لحاظ ماهوی و محتوایی دارای تفاوت جوهری با جریان های پیش از خود است. بخش عمده این تفاوت ها نیز به مشی و سیره رهبر این جریان باز می گردد. خصوصیات و ویژگی های منحصر به فرد شخصیت و سیره او به این جریان نیز وجه تمایز می بخشد و چهره او را به عنوان یک «» نمایان می کند. 🔹 بخش عمده این تفاوت در امام و به تبع جریان تحت هدایت او و اعطا شأن تأسیسی به او، حاصل نگرش خاص امام به «اسلام ناب» و نسبتی که این الگو با دنیای معاصر داشت، باز می گردد. مکتب امام خمینی(ره) با خصوصیات جامع آن باید مورد مطالعه و بحث قرار گیرد و در این جهت چند ویژگی برجسته و شاید مهم ترین آنها را نباید از نظر دور داشت: 1⃣ باور قلبی و ایمانی به نیروی لایزال الهی در کل مسیری که آن را «» می دانست. او در همان اولین یادداشتهای سیاسی خود در دهه 20 شمسی، از « قیام لله» به عنوان تنها راه اصلاح دو جهان غیب و شهود یاد می کند. 2⃣ باور به ظرفیت مردمی و برگرداندن عزت به معنای واقعی به عموم افراد جامعه که توامان آگاهی بخشی عمومی و در کل جریان مبارزات و اداره کشور را به دنبال خود دارد. او تنها شخصیتی در تاریخ معاصر ما بود که پایگاه مشی مبارزاتی خود را عامه مردم از هر قشر قرار داد و در این مسیر تکیه اصلی خود را بر طبقه مستضعفین به معنای کلان خود(نه لزوما با فهم اقتصادی) قرار داد. 3⃣ تغییر نسبت افراد جامعه با و تلقی فهمی فراتر از تکالیف فردی در مورد دین و دینداری به یک اثرگذار برای تغییر. حرکت مبارزاتی امام بر اساس باورها و اعتقادات دینی مردم سامان می‌یافت و مردم، حرکت امام را ادامه طبیعی باورهایی می‌دانستند که نسلها با آنها زندگی کرده بودند. 4⃣ حفظ جریان اصلاحی با پافشاری بر نظریه «نه شرقی، نه غربی» در مقام نظام سازی و تدقیق طرح و نسخه خود 🔹 حرکتی که او در عصر ما رهبری کرد، برآمده از اصلی بود که امیرالمومنین علی(ع) در خطبه شقشقیه بیان کردند که خداوند از عالمان دین و دانشوران آیین خود تعهد گرفته است که در برابر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان آرام نگیرند و آن بی عدالتی را با سکوت و قعود خود آرام نگذاشته و امضا نکنند. این مشی و مسیر است که موجب می شود به تبع از مولای خود که سفر به حیات حقیقی را فوز و رستگاری دانست، او نیز با قلبی آرام و ضمیری مطمئن راهی دیدار معشوق شود. ✍ پژوهشگر مرکز رشد ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu
👆👆 👇👇 🔹به باور شهید بهشتی، 7 بعد اصلی در بخش اقتصاد قانون اساسی، مبارزه با فقر و تأمین نیازهای اساسی هر فرد در پرتو کار خلاق او، تأکید بر آزادسازی زمانی برای افراد برای رشد انسانی و تعالی معنوی و فراغت، اعتدال در مصرف و نفی اسراف، حفظ آزادی انسان در رابطه با عامل اقتصادی و رهایی انسان از برده داری سرمایه داری خصوصی لیبرال و سرمایه داری دولتی سوسیال، تأکید بر استقلال اقتصادی، تأکید بر تکامل فنی و صنعتی و در نهایت برقراری و ترمیم نابرابری های تاریخی و ساختاری گذشته است. 9 بند اصل 43 قانون اساسی به تعبیر شهید بهشتی، ضامن استقلال اقتصادی و عدالت اجتماعی در کشور است. ضابطه برنامه ریزی در این اصل، تحقق نیازهای اساسی عموم افراد جامعه و مبارزه با فقر و تمرکز ثروت است. در اینجا شهید بهشتی در نوآوری جالب، مکانیزم های تأمین این نیازها در حوزه های گوناگون همچون مسکن، سلامت یا آموزش را به تفکیک طرح و تبیین می کند. 🔹 بند دوم اصل 43 قانون اساسی ناظر بر طراحی نظام اجتماعی است به گونه ای که امکانات کار به شکل فراگیر برای آحاد جامعه وجود داشته و ارزش ایجاد شده از کار هر فرد به خود فرد بازگردد. شهید بهشتی با صراحت بیان می کند که این بند با پیشنهاد او در مجلس خبرگان مطرح شده است و از اهمیت زیادی برخوردار است. این بند به باور او، کلید اساسی حل مشکلات اقتصادی و حفظ شیوه «نه شرقی، نه غربی» در حوزه اقتصاد است. تأکید بر اشتغال کامل و رهایی از بیماری اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی بیکاری به عنوان عنصر سازنده انسان و در نهایت اینکه کسانی که کار می کنند، بازده کارشان گیر خودشان بیاید، دو محور اصلی در این بند از اصل 43 قانون اساسی است. به باور شهید بهشتی، امکانات کار به وسیله دولت جمهوری اسلامی باید در اختیار صاحبان نیروی کار چنان قرار گیرد که مجبور نباشند به کار مزدی و اجیر شدن برای افراد دیگر اقدام کنند. این بند به باور او، شیوه نظام اسلامی برای مبارزه با حاکمیت سرمایه و صاحبان سرمایه بر نیروی کار است. 🔹به باور او، آنچه اقتصاد اسلامی می خواهد با آن مبارزه کند، «» است؛ خواه این حاکمیت سرمایه مربوط به اشخاص و گروه ها و خواه مربوط به دولت باشد. حاکمیت سرمایه بر صاحبان نیروی کار باید از بین برود و امکانات کار برای عموم به نحوی فراهم شود که نه دولت در شکل یک سرمایه دار بزرگ ظاهر شود و نه تمرکز و تداول ثروت در سرمایه داری اشخاص و افراد جریان یابد. @Rushdisu 🔹برنامه اقتصادی باید به نحوی ساماندهی شود که در خدمت انسان باشد نه آنکه انسان همچون برده اقتصادی تمام همت و تلاشش، تأمین حداقل های اولیه انسانی باشد. به باور شهید بهشتی، از آثار شوم سرمایه داری، عدم تناسب دستمزد افراد با هزینه هایشان و به تبع کار بیش از اندازه در قالب انواع اضافه کار است. در اقتصاد جمهوری اسلامی باید فعالیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آحاد جامعه، فرصت بروز و ظهور یابد. در این جهت ضمن تنوع بخشی به محتوای کار، افزایش مهارت و ابتکار به باور شهید بهشتی از خطوط اصلی در نظام اقتصادی باید باشد. ✍ پژوهشگر مرکز رشد ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu
📄 از مستطیل سبز تا دایره زندگی ✴️ ریشه انگلیسی دارد. متعلق به سده نوزدهم. قرن پسا انقلاب صنعتی خشن انگلیسی با شرایط سخت زندگی کارخانه ای و کارگری. فرصتی برای خارج شدن از زندگی ماشینی و دشوار صنعتی. 🔹 فوتبال اساسا ورزش در انگلستان بوده است. اما در میان طبقه کارگری محبوبیت ویژه فوتبال از چند جهت بود: اول آنکه فوتبال ورزش ارزانی بود. یک توپ و یک دروازه ساده. حتی اگر توپ پلاستیکی هم نشود خرید، با چیزهایی شبیه پارچه های دایره شده می توان فوتبال را آغاز کرد. برای دروازه هم نیازی به تور و آهن نیست؛ با چند سنگ می شود ناحیه موفقیت را تعریف کرد؛ ناحیه دروازه و گل. از این جهت شور و شوق طبقه فقیر و کارگر در همان ابتدای اروپای صنعتی به این ورزش به جهت دسترسی بالای این ورزش برای عموم بود. 🔹 اما این تنها مزیت فوتبال نبود. فوتبال با ماهیت زندگی و خصوصیات فردی طبقه فقیر و کارگری تناسب هم داشت. فوتبال ورزش پاست. بازی فوتبال با پا انجام می گیرد. برای کارگری که دستهایش صبح تا شب درگیر کار و تولید است؛ انجام ورزشی هیجان برانگیز با پا یک فرصت بی بدیل است. @Rushdisu 🔹 فوتبال ورزش ساده و بی آلایشی است. و همه فهم است و قواعد بازی در آن معلوم و مشخص و نیاز به آموزش چندانی ندارد. یک توپ است و دو دروازه در یک مستطیل با هر اندازه که شما در اختیار دارید. قواعد بازی در این ورزش مشخص است و امکان بروز استعدادها و تلاش ها در آن مهیا است. 🔹 اما این همه قصه فوتبال نیست. آنچه به این مجموعه ویژگی ها برای گرایش به فوتبال برای این حدود یک و نیم قرن گذشته می توان افزود آن است که فوتبال بستری برای رهایی از تله و امکانی برای تحرک درآمدی و اجتماعی طبقه کارگر و فقیر نیز بوده است. فوتبال، استعاره ای از دنیای رقابت های بیرونی است. دنیای افسار گسیخته و رها ولی قانونمند که در آن همه بازی ها صفر- صفر آغاز می شود. پیش از آغاز بازی کسی برنده نیست و لزوما ضعیف محکوم به شکست در برابر قوی نیست. 🔹 این قصه دراماتیک برای طی کردن مسیر فقر تا خوشبختی در سال های دور، بسیار بیشتر از امروز بوده است. اسطوره و سمبل این ترقی، قطعا «پله» ستاره افسانه ای برزیلی هاست. زندگی سخت در دوران کودکی و بزرگ شدن در خیابان با دستفروشی و کار کارگری وجه مشترک ستاره هایی همچون مارادونا، رونالدو، جورج وه‌آ و رونالدینهو بوده است. ستاره‌های فقیر دنیای فوتبال، فوتبال را برای طی کردن یک شبه تحقق آرزوها انتخاب کردند و زود نیز به مقصد رسیدند. 🔹 فوتبال امروز اما در ۲۰۱۸ در حال یک پارادایم است. روز به روز در حال گران شدن است. فناوری به تدریج در حال نفوذ در فوتبال و گرانتر کردن این ورزش کارگری است. در واقع کم کم فوتبال در حال تبدیل شدن به یک سرگرمی لوکس برای طبقه متوسط شهری است. استفاده از سیستم VAR برای اولین بار در سیستم داوری جام جهانی، قدمی بلند برای نفوذ فناوری به این ورزش و نقطه ای عطف برای حاکمیت فناوری بر این ورزش است؛ جایی که این بار به جای خود تصمیمات داور، نفس راستی آزمایی و عادلانه بودن تصمیمات با فناوری های نوین، هیجان برانگیز شده است. ورزش ساده و بی آلایش کارگری سده نوزدهم، حالا تبدیل به یک تجاری پرزرق و برق شده است؛ همچنان هیجان برانگیز است اما کمتر مجالی برای کمتر دیده شده ها فراهم می کند. برای دیده شدن باید پول خرج کرد و دیگر بازی ها صفر- صفر آغاز نمی شود. @Rushdisu 🔹 قواعد بازی در مستطیل سبز روز به روز پیچیده تر و پیچیده تر می شود و فناوری های جدید کار را از این هم چالشی تر می کند. گاه این قواعد در مستطیل سبز، اوضاع را در دایره زندگی آدم ها نیز تغییر می دهد. گاه وفاق و انسجام اجتماعی را بالا می برد اما گاه بی رحمانه عامل دوگانگی و تفرقه می شود. 🔹 فوتبال بازی عادلانه ای هست و نیست. به یک معنا است چون پرده ای از حیات اجتماعی است. اما فقط منظری و آن منظر رقابت است. رقابتی که بردن تو به معنای باخت رقیب است. اما این همه ماجرای زندگی نیست. تعاملات اجتماعی فقط مبارزه برای گل زدن نیست. فوتبال کارجمعی را به ما یاد می دهد اما هم چنان ما را گرفتار نوعی تک روی و نفع جویی شخصی می کند. گاه تمام زندگی برایمان مبارزه می شود و نتیجه نهایی برایمان مهم تر از هر چیز. بازی ای است که مساوی آغاز می شود تا تیم شایسته مشخص شود اما همیشه آن که بهتر است؛ برنده نیست. ✍ پژوهشگر مرکز رشد ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu
👆👆 👇👇 اسپانیا مقابل روسیه ۱۱۰۰ پاس می دهد اما بازنده میدان را ترک می کند. فلسفه «آنکه توپ ندارد، خطر ندارد» به سر رسیده است. باید یاد گرفت که در فوتبال هم مثل زندگی پلن B چقدر مهم است. آنکه به بن بست می خورد و فلسفه گذشته خود را مدام می کند، رو به سمت نجات و رهایی نخواهد داشت. برعکس تکرار اشتباه او را به ورطه گل به خودی می کشاند. ۱۱ گل به خودی در ۲۰۱۸ یعنی دوبرابر بیشترین گل به خودی در یک جام جهانی. هیچ اشتباهی در فوتبال همانند زندگی تصادفی نیست. 🔹 گاه ستاره داور است؛ داوری که حاکمیت فناوری اقتدار و استقلال نظر یک داور را نتوانسته است بشکند و بی نیاز به (VAR) و کمک داور ویدیویی، بهترین تصمیم را می گیرد؛ به خلاف داورانی که معلوم شد قبل از این فناوری از فوتبال چه ورزش غیرعادلانه ای ساخته بودند. فناوری کمک داور ویدیویی، می خواهد حق را به حق¬ دار برساند و در این مسیر انصافا موفق هم بوده است، اما بی نهایت سوال و پرسش را نیز برای امروز و آینده فوتبال ساخته است. VAR را باید همان «وار (war)» خواند و نه «وَر» چرا که واقعا جنگ را ادامه داده است. جنگ انسان و فناوری و شاید جنگ عدالت و زیبایی. یادمان باشد اشتباه انسان منهای فناوری قابل پذیرش تر از اشتباه انسان به علاوه بیش از ۳۵ دوربین با زوایای مختلف است. 🔹 ستاره ها گاه فقط نقش هایی روی پیراهن اند. روایت پرافتخار گذشته اند و از این حیث مایه اعتبار و ارزش؛ اما دلیل پیروزی بازی امروز نیستند؛ شکست آلمان چهار ستاره مقابل کره جنوبی، شکست برزیل پنج ستاره برابر بلژیک، استیصال اسپانیا تک ستاره برابر ایران و مراکش و روسیه و از آن زودتر حذف ایتالیای چهار ستاره همه و همه می گویند چرا فوتبال جذاب ترین ورزش دنیا است! شاید چون خیلی شبیه زندگی واقعی نیست و شاید چون اتفاقا خیلی شبیه زندگی است. آنکه ضعیف تر است لزوما بازنده نیست و برنده با اعتبار و تاریخش مشخص نمی شود. 🔹 ستاره ها گاه بازیچه اند. بازیچه حسابگری های مصلحت جویانه. آنجاست که روح بازی شرافتمدارانه زیر سوال می رود. وقتی در ۱۹۸۲ همه دنیا دیدند آلمان در یک بازی نمایشی و یک تبانی آشکار، با یک گل اتریش را برد تا الجزایر حذف شود، همزمان کردن بازی های روز آخر راه حل ماجرا نبود، بازنگری در فلسفه فوتبال لازم به نظر می رسید. داستان عجیب بازی فرانسه-دانماراک و ژاپن-لهستان و از آن جالب تر نبرد بلژیک- انگلستان را از این جام کسی فراموش نخواهد کرد. یادمان می ماند که گاه ممکن است دو تیمی در مستطیل سبز برای باختن وارد شوند؛ برای نبردن. این از فاجعه ۱۹۸۲ خیخون و تیم ملی آلمان مصیبت بارتر است. 🔹 گاه ستاره اما، یک است. تیمی یک دست که می خواهد پیروز شود و تغییرات نفر به نفر تأثیری در خواست آنها برای موفقیت ندارد. علاقه و عشق به ایران، تیم ملی کشورمان را یکی از مصادیق این عنوان می کند. پسرهایی که اگر کمی خوش شانس و البته کمی جسور و خودباورتر بودند، برای همیشه در تاریخ فوتبال ایران ماندگار می شدند. یکی برای همه و همه و برای یکی، ترجمان پیاده کردن اصول تاکتیکی و برای همه دفاع از همه چیز بود. خط دروازه، مرز سرزمین مان شده بود و مبارزه تا آخرین لحظه مشی و طریق مان. اما مصادیقی از این دست در ۲۰۱۸ کم نبودند. از تیم جسور و شجاع ژاپن که برای ستاره شدن ترس را کنار گذاشت اما تا تاریخ سازی ۱۴ ثانیه کم آورد تا انگلیس جوان بی ادعایی که برای اولین بار به دنبال تحقق بدون شعار و حرف «بازگشت فوتبال به خانه» بودند تا روسیه میزبان و کرواسی شگفتی ساز. انگلیس مغروی که خود را صاحب فوتبال می داند؛ حالا چون فوق ستاره های نامدار و مربی پرآوازه ندارد، به تیم خود دلبسته است. ستاره اگر تیم باشد، برتری تاکتیکی و تکنیکی فردی از اهمیت ساقط می شود و امکان شکست ذهنی آنها بسیار دشوار. نبرد و مبارزه در فوتبال قبل از آنکه فیزیکی باشد، ذهنی و روانی است. 🔹 جام جهانی یک با زندگی واقعی است؛ قواعد و رویه هایش برای دو جهان است گرچه گاه به هم مرتبط است. میدانی که گاه ورای نتیجه، نفس مبارزه لذت بخش است و باخت در میدان فوتبال به پیروزی در زندگی ترجمه می شود؛ درست مانند نبرد ایران و اسپانیا. میدانی که گاه با تحریم کفش های پسران ایرانی آغاز می شود اما فرصت تحریم ارائه و عرضه قابلیت هایمان برایشان فراهم نمی شود. ✍ پژوهشگر مرکز رشد ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu
👆👆 👇👇 🔹وقتی «قانون پاداش دهی عوامل تولید» به گونه ای است که مولدها جریمه و غیرمولدها تشویق می شوند، آنگاه نیز به نظام تولید ایرانی و به تبع کالای ایرانی تعصب ندارند. برای دهک های بالای درآمدی که در اثر مناسبات رانتی و ظالمانه نهاده های تولید، به ثروت دست یافته اند، تعصب به برندهای خارجی اصل محوری قرار می گیرد چرا که مصرف نه برای رفع نیازهای حقیقی که برای تشخص یابی اجتماعی و ایجاد تمایز با گروه های دیگر اجتماعی صورت می پذیرد. این بینش به شکل ویروس گونه ای در میان طبقه متوسط شهری نیز به مرور سرریز می شود و رفتارهای فراتر از شکل و توان این طبقه با خرید برندهای خارجی به عنوان هنجار و ارزش پدیدار می شود. 🔹حمایت از کالای ایرانی، امروز علاوه بر ایجاد حمایت های گسترده مردمی و مداخلات حداقلی دولت با سیاست های تجاری، ارزی و بودجه ای، نیازمند باز طراحی ساختاری است به نحوی که برخورداری ها متناسب با صلاحیت ها و بر طبق الگوی عادلانه مناسبات صاحبان نهاده های تولید باشد. در شرایطی که سالانه بیش از 200 هزار میلیارد تومان سود به سپرده های بانکی و صاحبان سرمایه مالی، توسط نظام بانکی- که حیات نباتی و تنفس مصنوعی خود را از نظام تولیدی کشور می گیرد- پرداخت می شود، دشواری ها و مسائل برای برون رفت از این حلقه های تضعیف کننده تولید ملی نمایان می شود. 🔹در روایات اسلامی ثمره «»، آبادانی و رونق همگانی بیان شده است. بدون تردید اصلاح نهادهایی که به شکل تاریخی در نظام تولید ایرانی شکل و قوام گرفته اند به گونه ای که موجب به هم خوردن منطق ظالمانه شود، موجب حیات واقعی نظام تولید ایرانی به عنوان پیشران توسعه ملی و ایجاد علاقه و تعصب به برند «ساخت ایران» خواهد شد چرا که عموم افراد جامعه احساس می کنند در جبهه ای واحد قرار دارند و برخورداری ها و سختی ها هر دو عمومی است و متعلق به طبقه یا گروه اجتماعی خاص نیست. در این صورت است که نظام تولید ایرانی وارد یک حلقه بازتقویت شونده و یک بازی جمع مثبت می شود. رفتارهای تعاملی مبتنی بر تقابل و تعارض به رفتارهای تعاملی مبتنی بر همکاری تبدیل می شود و کالای ایرانی بعد از فتح بازارهای داخلی، وارد بازارهای منطقه ای و جهانی خواهد شد. 🔹از این جهت حمایت از کالای ایرانی، باید برای آنکه عادلانه باشد، حمایت ای ریشه ای و نظام مند، هدفمند و در چارچوب مشخص باشد به گونه ای که ناموجه و مخرب را از بین ببرد. ✍️ پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐 ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐 بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu
📄 مسئله شناسی بازار کار ایران ✴️ ششمین نشست علمی هسته عدالت پژوهی مرکز رشد با موضوع «مسئله شناسی بازار کار ایران»، صبح روز دوشنبه ۱۰ دی ماه در مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) برگزار شد. 🔹 یکی از حوزه های فعالیت هسته عدالت پژوهی، جهت پیگیری اقامه عدالت اجتماعی در جامعه ایران، حوزه است. بدین جهت، در اولین گام جهت بررسی این موضوع، ششمین ارائه علمی پژوهشگران هسته عدالت پژوهی، اختصاص به مسائل بازار کار ایران داشت. 🔹در این نشست، آقای حسین سرآبادانی (پژوهشگر هسته عدالت پژوهی مرکز رشد) در ابتدا به معرفی حوزه میان رشته ای « کار» و ابعاد گوناگون این حوزه مطالعاتی در رشته های گوناگون همچون اقتصاد کار، حقوق کار، اقتصاد سیاسی کار، جامعه شناسی کار، روان شناسی کار و خط مشی کار پرداخته و در ادامه به آسیب شناسی مطالعات کار در فضای کشور پرداختند. فقدان میان رشته ای، سطح کمی نازل و سطح کیفی ناقص در مطالعات کار همراه با پیوند این مطالعات با جریان های مارکسیستی، از جمله آسیب های مورد اشاره ایشان پیرامون مطالعات کار در فضای جامعه علمی کشور بود. به باور ایشان، عمده مسائل کارگری و حوزه بازار کار به صورت عام، متمرکز بر مسائل مستقیم اقتصادی در محیط کار با تأکید بر مقوله است، در حالی که بازار کار به عنوان یک حوزه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، دارای وجوه تحلیلی گوناگون است... ✍ پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام 🖇 ادامه مطلب در پیوند زیر: 🔗 yon.ir/xhXhP ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐 ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐 بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu
📄 از مستطیل سبز تا دایره زندگی ✴️ ریشه دارد. متعلق به سده نوزدهم. قرن پسا انقلاب صنعتی خشن انگلیسی با شرایط سخت زندگی کارخانه ای و کارگری. فرصتی برای خارج شدن از زندگی و دشوار . 🔹فوتبال اساسا ورزش طبقه کارگری در انگلستان بوده است. اما در میان طبقه کارگری محبوبیت ویژه فوتبال از چند جهت بود: اول آنکه فوتبال ورزش بود. یک توپ و یک دروازه ساده. حتی اگر توپ پلاستیکی هم نشود خرید، با چیزهایی شبیه پارچه های دایره شده می توان فوتبال را آغاز کرد. برای دروازه هم نیازی به تور و آهن نیست؛ با چند سنگ میشود ناحیه موفقیت را تعریف کرد؛ ناحیه دروازه و گل. از این جهت شور و شوق طبقه فقیر و کارگر در همان ابتدای اروپای صنعتی به این ورزش به جهت دسترسی بالای این ورزش برای عموم بود. 🔹اما این تنها مزیت فوتبال نبود. فوتبال با زندگی و خصوصیات فردی طبقه فقیر و کارگری هم داشت. فوتبال ورزش . بازی فوتبال با پا انجام می گیرد. برای کارگری که دستهایش صبح تا شب درگیر است؛ انجام ورزشی هیجان برانگیز با پا یک فرصت بی بدیل است. 🔹فوتبال ورزش ساده و است. عمومی و است و قواعد بازی در آن معلوم و مشخص و نیاز به آموزش چندانی ندارد. یک توپ است و دو دروازه در یک مستطیل با هر اندازه که شما در اختیار دارید. قواعد بازی در این ورزش مشخص است و امکان بروز استعدادها و تلاش ها در آن مهیا است. 🔹اما این همه قصه فوتبال نیست. آنچه به این مجموعه ویژگی ها برای گرایش به فوتبال برای این حدود یک و نیم قرن گذشته می توان افزود آن است که فوتبال بستری برای رهایی از و امکانی برای و اجتماعی طبقه کارگر و فقیر نیز بوده است. فوتبال، استعاره ای از دنیای رقابت های بیرونی است. دنیای افسار گسیخته و رها ولی قانونمند که در آن همه بازی ها صفر-صفر آغاز می شود. پیش از آغاز بازی کسی برنده نیست و لزوما محکوم به شکست در برابر نیست. 🔹این قصه برای طی کردن مسیر فقر تا خوشبختی در سال های دور، بسیار بیشتر از امروز بوده است. اسطوره و سمبل این ترقی، قطعا « » ستاره افسانه ای برزیلی هاست. زندگی سخت در دوران کودکی و بزرگ شدن در خیابان با و کار کارگری وجه مشترک ستاره هایی همچون ، ، و بوده است. ستاره‌های فقیر دنیای فوتبال، فوتبال را برای طی کردن یک شبه تحقق انتخاب کردند و زود نیز به رسیدند. 🔹فوتبال امروز اما در ۲۰۱۹ در حال یک است. روز به روز در حال شدن است. فناوری به تدریج در حال نفوذ در فوتبال و گرانتر کردن این ورزش کارگری است. در واقع کم کم فوتبال در حال تبدیل شدن به یک برای طبقه شهری است. استفاده از سیستم VAR برای اولین بار در سیستم داوری جام جهانی، قدمی بلند برای نفوذ فناوری به این ورزش و نقطه ای عطف برای بر این ورزش است؛ جایی که این بار به جای خود تصمیمات داور، نفس راستی آزمایی و عادلانه بودن تصمیمات با فناوری های نوین، هیجان برانگیز شده است. ورزش ساده و بی آلایش کارگری سده نوزدهم، حالا تبدیل به یک صنعت تجاری پرزرق و برق شده است؛ همچنان هیجان برانگیز است اما کمتر مجالی برای کمتر دیده شده ها فراهم می کند. برای دیده شدن باید پول خرج کرد و دیگر بازی ها صفر-صفر آغاز نمی شود. 🔹قواعد بازی در مستطیل سبز روز به روز پیچیده تر و پیچیده تر می شود و فناوری های جدید کار را از این هم چالشی تر می کند. گاه این قواعد در مستطیل سبز، اوضاع را در دایره زندگی آدم ها نیز تغییر می دهد. گاه وفاق و انسجام اجتماعی را بالا می برد اما گاه بی رحمانه عامل دوگانگی و می شود. 🔹فوتبال بازی هست و نیست. به یک معنا عادلانه است چون پرده ای از حیات اجتماعی است. اما فقط منظری و آن منظر است. رقابتی که بردن تو به معنای است. اما این همه ماجرای زندگی نیست. تعاملات اجتماعی فقط مبارزه برای گل زدن نیست. فوتبال را به ما یاد می دهد اما هم چنان ما را گرفتار نوعی تک روی و نفع جویی شخصی می کند. گاه تمام زندگی برایمان مبارزه می شود و نتیجه نهایی برایمان مهم تر از هر چیز. بازی است که مساوی آغاز می شود تا تیم شایسته مشخص شود اما همیشه آن که بهتر است؛ برنده نیست. ✍ پژوهشگر هسته عدالت پژوهی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐 ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐 بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu
👇👇 👆👆 🔹یکی از انتقادها به مهدویان در ماجرای نیمروز۱ ، آن بود که در طرح تضاد خیر و شر، ما را با جبهه شر و شخصیت های آن آشنا نمی کند. خانه تیمی موسی خیابانی فتح می شود؛ بی آنکه بدانیم او و اطرافیانش چه هستند و چه می کنند؟! به نظر می رسد مهدویان این توجه را پذیرفته و در ماجرای نیمروز۲ ، دوربین خود را سوی طرف مقابل چرخانده است. از پادگان اشرف برایمان می گوید؛ از قربانی شدن مناسبات احساسی و عاطفی انسان توسط یک تشکیلات خشک و متصلب. او تلاش کرده است حداقل کمی ما را با خصوصیات و شرایط زنانی که در پادگان اشرف هستند آشنا کند؛ از ازدواج تشکیلاتی تا جلسات بیان فاکت هایی که همچون دادگاه ضعف ایدئولوژیک آنها را بر ملا می کند. مرام و مشرب اهالی پادگان اشرف را بر ملا می کند و شخصیت پرستی آنها در پذیرش مسعود و مریم را تصویر می کند. در این کار البته باز هم مهدویان در شخصیت پردازی ناقص عمل می کند و افراد در حد تیپ باقی می مانند. خرده قصه عباس زریباف (نفوذی ماجرای نیمروز۱) و همسرش را طرح می کند تا در این تضاد خون و عشق، چگونگی قربانی شدن عواطف انسانی را مطرح کند اما در بیان جزئیات شخصیت ها الکن است. 🔹«امنیت» جوهره اصلی مورد تأکید فیلم است. درام سیاسی-تاریخی ماجرای نیمروز۲، سرشار از اعتماد و خیانت، نفوذ و حیله و جنگ سرتاسر اطلاعاتی است. برای صادق که گویی خیالش از پیروزی میدانی در مبارزه با منافقین در سرپل ذهاب و اسلام آباد غرب راحت است؛ مسئله و چالش اطلاعاتی است. اطلاعات میدان اصلی مبارزه است. حال در این جنگ سرتاسر امنیتی و اطلاعاتی، کمال و افشین به عنوان دو عضو تیم اطلاعات عملیات درگیر یک تعلق خانوادگی شده اند. «سیما» با نام سازمانی «لیلا» در قالب عملیات سازمان مجاهدین به شهرهای مرزی حمله می کند. کمال و افشین نگرانند؛ نگران آبرو و غیرت خود؛ اما واقعا چرا این شخصیت ها اینقدر متزلزل شده اند؟ چرا نفرات اول اطلاعاتی باید تمام هم و غم خود را در این شرایط پیدا کردن سیما قرار دهند؟ به نظرم فیلمنامه بیش از حد می خواهد از تضاد عشق و وظیفه جان بگیرد. آنها در این جستجو عباس زریباف را بر خلاف قاعده تشکیلاتی از روی احساسات می کشند اما همزمان از روی اعتقاد بر جنگ در صحنه با منافقین تأکید می کنند. 🔹قهرمان ماجرای نیمروز۱ ؛ کمال است. کسی که با شجاعت خود موسی خیابانی را می کشد اما چه می شود که این چنین در مورد قصه خواهرش کم می آورد؟ شاید فیلمساز می خواهد ما را به وجوه انسانی و عاطفی قهرمانان عقیدتی و ایدئولوژیکی مان آشنا کند اما به نظر در این مسیر به بیراهه می رود. تضاد عشق و ایدئولوژی در فیلم های گذشته پیرامون سازمان مجاهدین همچون «سیانور» هم وجود داشت؛ این بر آمده از فرم ذاتی این تشکیلات ضد انسانی است اما چرا این مسئله در جبهه خودی اینقدر تبدیل به مسئله درام می شود؟ در ماجرای نیمروز ۱ ، سوژه عاطفی حامد و سهیلا از ابتدا تا سکانس پایانی دنبال می شود؛ در نهایت حامد بازنده احساسات می شود و شلیک نمی کند. در تردید میان تعلق و تشکیلات، تعلق ها پیروز می شود 🔹برخی منتقدین در نقد ماجرای نیمروز 1، تضاد خیر و شر موجود در فیلم را خالی از آرمان و ایدئولوژی می دانستند. اگر این نقد در مورد ماجرای نیمروز 1، وارد بوده باشد، در نسخه دوم به شکل جدی تری وارد است. در اینجا بررسی مقایسه ای دو الگو در تضاد عشق و وظیقه در دو جبهه طرح شده است: عباس و همسرش و کمال و خواهرش. ایدئولوژی ضد انسانی مجاهدین، رها کردن همسر توسط عباس را به خوبی نمایان می کند اما در جبهه خودی ظاهرا زبان عواطف و احساسات است که جولان می دهد. ✍ پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐 ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐 بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu
👇👇 👆👆 🔹«تختی» در فیلم یک فعال و یک قهرمان موثر نیست؛ بیشتر تحت تأثیر است و گاه با برخی کوشش ها تلاش می کند با اندازه وسع خود، مسائل مردم را حل کند. در توجه به مردم و رعایت حال آنها به خوبی قصه پیش می رود: پیشنهاد تبلیغ برای برند یک را نمی پذیرد و از حضور در سینما به جهت آنکه مردم مجبور به پرداخت پول برای دیدن آن می شوند، می گریزد و پیشنهاد را رد می کند ولی کنش فعال اجتماعی را سامان نمی دهد. گویی «تختی» توکلی حتی خود را برای عقب می اندازد و سرانجام به خاطر یک نفر ازدواج می کند. این حد افراطی از تأکید بر مردم داری، از تختی قهرمانی ساخته است که به مرور با فشارهای حکومت در اثر موضع گیری های سیاسی و اجتماعی تختی، علاوه بر انفعال دارای نوعی افسردگی هم می شود و اینجاست که فیلم خالی از می شود که تاروپود قهرمانی و پهلوانی است. 🔹«تختی» فیلمی ناظر بر یک چهره ملی است و در این روایت زندگی کوشش می کند تا یک درام برای ما خلق کند اما آنچه بیش از این درام دیده می شود، قدرت بازسازی و مستندنمایی است و همین امر برخی ویژگی های طرح درست قصه را از فیلم گرفته است. در طول فیلم بارها و بارها مشاهده می‌کنیم آدم‌هایی به تختی مراجعه می‌کنند و از او می‌خواهند و او از جایی به آن‌ها پول می‌رساند. بعد گفتار متن فیلم همین نکته را که قبلا دیده‌ایم دوباره شرح می‌دهد و محکم‌کاری می‌کند و بعد باز برای محکم‌تر کردن دوباره شخصیت‌های فرعی همین نکته را به تختی متذکر می‌شوند و چندباره توضیح می‌دهند که تو نباید تا این حد به دیگران کمک کنی و تختی واکنشی ندارد جز و تکراری و ذکر شعارهایی در این زمینه که من بدون مردم و چنین و چنان. فیلم از نقطه شروع تا نقطه پایان با صرف اطلاعاتی ویکی‌پدیایی فرازهای مختلف زندگی تختی را که اکثرا از آن مطلع هم هستیم با مصرف جملات نمایش می‌دهد. 🔹اشکال اما فقط از فیلم‌نامه است؟اما باز گردیم به نکته ابتدایی؛ چرا برای فیلمساز ما که چگونه زیستن تختی از چگونه مردن تختی مهم تر است؛ ابتدا و انتهای فیلم با بازسازی صحنه خودکشی تختی است؟ تختی پهلوان، روزهای آخر عمر را، در ، دور از کشتی و به‌دوراز مردم سپری کرد و مرگش با همه راز و رمزهایش؛ طعم تلخی برای همه ایرانیان دارد. اما آیا این تصویرپردازی از تختی ناخودآگاه فیلمساز را به سوی برگزیدن این سناریو از میان سناریوهای مختلف مرگ تختی نمی کشاند؟ از قهرمان افسرده ای که در برابر انتظارات مردم کم آورده است؛ جزیی انتظار است؟ تختی توکلی باید خودکشی کند اما شاید تختی قهرمان المپیک فراتر از تحلیل هایی که می گوید به واسطه زندگی شخصی و قهرمانی اش افسرده شده است؛ مرگ را مرحله مهمی از زیستن بداند. چگونه مُردن خیلی کم اهمیت تر از چگونه زیستن نیست. توکلی، به‌عمد از دخیل کردن شخصی خود در مورد سال‌های پایانی زندگی تختی و مرگ او دور می‌مانند و به همین دلیل، فیلم شبیه یک وقایع‌نگاری محض می‌شود نه یک فیلمی که تعریف می‌کند. مخاطب در جستجوی است که اگر تختی خودکشی کرد چرا و اگر کشته شد چرا؟ ولی فیلمساز با همان جمله معروف مسیر زندگی تختی است نه پایان آن؛ از آن به راحتی می کند. ✍ پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐 ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐 بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu
👇👇 👆👆 🔹«ایران مظلومِ مقتدر»؛ تصویر ملی ما از کشورمان در مواجهه با است. روایت زنانه آبیار در این فیلم، تنها نمایانگر وجه مظلومیت و مردم ایران در برابر تروریسم است؛ اما اثری از اقتدار و کنش گری نیست؛ این حرف لزوما به این معنا نیست که باید یک پلیس امنیتی فوق فعال داشته باشیم؛ به این معناست که حداقل روزنه ای از شورش علیه این خشونت دیده شود؛ اتفاقی که رقم نمی خورد. خشونت می شود و فیلمساز با به تصویر کشیدن عریان صحنه سر بریدن این جانوران (آن هم در سر سفره غذا)، اوج در ترسیم خشونت را نمایان می کند. دیدگاهی که در فیلم ارائه می شود، تصویری منفعل و مظلوم با چاشنی زنانه و البته بی خطر از ایران است که البته در برخی جریان های فکری و سیاسی طرفدار زیاد دارد. 🔹دوربین روی دست و لرزان به خصوص در فضاهای بسته، مخاطب را دچار می کند؛ دوربینی که می خواهد به گونه ای کند و فضا را به ما معرفی کند، بیشتر ما را گیج می کند. فیلم به شدت طولانی و خسته کننده است؛ به راحتی می شود حدود ۴۵ دقیقه از این فیلم را حذف کرد و اتفاقی برای قصه اصلی نیفتد. تمرکز زیاد بر ترسیم فضاهای گوناگون در پاکستان واستان سیستان و بلوچستان، در برخی سکانس ها به قدری زیاد است که آدمی را به یاد مستندهای معرفی مناطق ایران می اندازد. 🔹بازی های سه بازیگر اصلی فیلم نسبتاخوب است؛ البته نه به اندازه ای که هر سه برنده سیمرغ جشنواره امسال شوند. فیلم، بر میزان فاجعه بودن فیلم می افزاید. عشق در شبی که ماه کامل شد، قربانی تکفیر و سیاست می شود. در این پایان بندی آنچه پیش از این اشاره شد تأیید می شود. فائزه قربانی عاشق پیشه سه سال پیش خود می شود. پلان کشته شدن فائزه توسط عبدالحمید، انزجار و تلخی مخاطب را اضافه می کند. سه فرزند فائزه رها در کنار جاده همراه با مادربزرگ شان چشم به راه تقدیر بهتر آینده اند چرا که فیلمساز کنش فعالی برای آینده متصور نیست. پایان بندی که نه همدلی ما را بر می انگیزد و نه احساسات ما را با خود درگیر می کند. شخصیت اصلی فیلم که مخاطب در نیمه ابتدایی با او هم ذات پنداری می کرده است؛ کم کم نفر دوم گروه تروریستی عبدالمالک ریگی می شود و این پیامد خطرناکی دارد. ✍ پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام ➖➖➖➖➖ ✔️ مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) 🌐 سروش ↙️ ✅ sapp.ir/Rushdisu 🌐 ایتا ↙️ ✅ eitaa.com/Rushdisu 🌐 بله ↙️ ✅ ble.im/Rushdisu