| ♥️ • 🪞| . . . « قسمت صدوهشتادوهفتم » «رمان بگذارید خودم باشم» به این‌که اولین خواستگارم باشد، نه دخترها اگر اهل زندگی باشند نه در ایران که فضای‌مجازی را به لجن کشیدند این سلبریتی‌ها و اذنابشان با کودک همسری بلکه در تمام دنیا خاستگار دارد. البته که با رابطه آزاد، ازدواج حذف شد، رابطهٔ جنسی ظالمانه و قطع ارتباط عاطفی ظالمانه حل شد. من هم از همان پانزده سالگی گاهی جایی از مامان خواستگاری می‌شدم و چون خوب تربیت نشده بودم و مسئولیت پذیریم در حد جلبک هم نبود، رد می‌شد، به هجده هم که نرسیده به تباهی کیان و آزادی زن مبتلا شدم. حالا که در تنهایی این اتاق گیر افتاده‌ام خودم دارم روراست با خودم دو دو تا می‌کنم و می‌فهمم که از همان چهارده، پونزده سالگی دلم ارتباط عاطفی کلامی با جنس مخالف را می‌خواست، خدا بابا و دایی را سر راه من گذاشته بود، شانزده و هفده واقعا به ازدواج و تمام پس و پیش آن در خیالاتم فکر می‌کردم، در مدرسه هم که مدام بین همه می‌چرخید حرف و حدیثش، اما نه خانواده، نه مدرسه اجازه عمل نمی‌دادند، همهٔ ما خودمان را آزاد می‌کردیم از این اسارت با روابط خارج از عرف و شرع! ازدواج حلال نه، ارتباط حرام آری! بهانهٔ درس و کار بدترش کرد! دوست داشتیم و جرأت نداشتیم! از حق هم نگذریم دختر به درد بخوری هم تربیت نشده بودیم. هنوز لقمه برایمان می‌گرفتند. . . . [ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...