📔 « » قسمت اول 🔴 شیخ محمود از بزرگان عرفان نظری و از شاعران متوسط پارسی گوی اواخر قرن هفتم و اوایل هشتم(متولد ۶۸۷ ق و متوفی ۷۲۰ ق) است که در جوانی (ظاهراً سی و سه سالگی)، در زادگاهش شبستر تبریز درگذشت. مهمترین اثر بجای مانده از وی «گلشن راز» بوده که منظومه ایست عرفانی در ۹۹۳ بیت که وی آن را به اشاره استادش شیخ بهاء الدین یعقوب در جواب هفده سؤال منظوم شیخ خراسان امیر سید حسین حسینی هروی سرود (تلخیص تاریخ ادبیات ایران دکتر ذبیح الله صفا، ج ۲، محمد ترابی، ۱۵۶-۱۵۷). شبستری آن پرسشهای منظوم عرفانی را در یک مجلس، به این ترتیب که هر بیتی را به بیتی، جواب داده و برای سائل بازپس فرستاد و پس از آن بر ابیات ارسالی افزود، تا منظومه گلشن راز با مطلع: به نام آنکه جان را فکرت آموخت/ چراغ دل به نور جان برافروخت، آفریده شد. این اثر در جایگاه یکی از بهترین منظومه هاى ادبیات تعلیمی فارسى در بیان حکمت عملی و عرفانِ نظری است. پاسخ هاى شیخ در این اثر، همسو و هم رنگ و بو با مشرب معرفتی شیخ محیى الدین بن عربى اندلسی، پدر عرفان نظری(به تعبیر استاد در خدمات متقابل اسلام و ایران) است. اگر چه با تصریح شاعر در این اثر، مجموعه گلشن راز نخستین منظومه شعری اوست، آنجا که می گوید؛ همه دانند کین کس در همه عمر/ نکرده هیچ قصد گفتن شعر(!) که در این بیت به مناسبت موضوع که نفی هنر شاعری از اوست، عمداً «شعر» را با «عُمر» قافیه کرده تا معلوم کند که شاعر نیست (مقدمه گلشن راز، دکتر حسین الهی قمشه ای)، اما برخلاف گفته خود که: معانی هرگز اندر حرف ناید/ که بحر قلزم اندر ظرف ناید، زبان ساده و بیان روان شیخ در این مثنوی، مشتمل بر معانی و معارف دقیق عرفان نظری است، چنانکه قرنهاست که آن را مطبوع طبع ارباب معرفت گردانیده است. برخی تعداد شرح های نوشته شده بر آن را تا هفده شرح برشمرده اند(دانشمندان آذربایجان، محمد علی تربیت، ص۳۳۷) هر چند که مجموعه حاشیه ها، شرح ها و مستزادهای بر این مثنوی، از شمار سى تجاوز مى کند. مشهورترین این شروح، شرح شیخ محمد متخلص به «اسیری» از عرفای قرن نهم هجری به نام «مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز» است و پس از آن شرح شاه نعمت الله ولی(متوفی ۸۳۴ ق) به نام «روضه اطهار» مشهور می باشد (مقدمه ای بر مبانی عرفان و تصوف، دکتر سید ضیاء الدین سجادی، ص۱۷۱). البته مستزادی عرفانی نیز به عنوان شرح آن توسط میر سید حسین ظهیر الاسلام دزفولی با مطلع: به نام آنکه جان را فکرت آموخت/ قبای عاشقی دوخت/ چراغ دل به نور جان برافروخت/ سراپا جان ما سوخت، سروده شده است.(عرفان و سلوک اسلامی، سید علی کمالی دزفولی) محورهای اساسی گلشن راز عبارتند از: در ماهیت تفکر:‌ تفکر رفتن از باطل سوی حق/ به جزو اندر بدیدن کل مطلق. در موضوع تفکر: در آلا فکر کردن شرط راه است/ ولی در ذات حق محض گناه است. در حقیقت «من»: چو هست مطلق آید در اشارت/ به لفظ من کنند از وی عبارت. در معنای انسان کامل: کسی مرد تمام است کز تمامی/ کند با خواجگی کار غلامی. در راز وحدت: کسی بر سرّ وحدت گشت واقف/ که او واقف نشد اندر مواقف. در معنی انا الحق: همه ذرات عالم همچو منصور/ تو خواهی مست گیر و خواه مخمور/ در این تسبیح و تهلیلند دائم/ بدین معنی همی باشند قائم؛ و نیز: در حقیقت وصال، در وحدت حدوث و قدم، در معنی شراب و شمع و شاهد، و ... . جهت نشان دادن اهمیت گلشن راز در نزد بزرگان وادی معرفت، ذکر خاطره دکتر حسین الهی قمشه ای از پدر عارفش مرحوم آیت الله مهدی الهی قمشه ای، مناسب است: «روزی پدر، که روانش خوش باد مرا گفت: خواهی که تو را هزار درهم زر دهم که هرچندان خرج کنی هیچ کم نشود، بلکه همچنان بر بهای آن بیفزاید؟ گفتم از این خوشتر چیست که به گفته سعدی: خرم دلی که محبوب از در فرازش آید/ چون رزق نیکبختان بی منت سؤالی، فرمود آن هزار بیت است از عارفی بزرگوار و شاعری کریم النفس، که چون از معرفت نور و صفا دید/ به هر چیزی که دید اول خدا دید؛ شاعری که در همه عمر هیچ قصد گفتن شعر نکرده اما ناگهان طوطی طبعش به گفتار آمده و به یکباره بی تلقین و تکرار در میانه جمع منظومه ای آفریده که از عالم بالا گلشن راز نام گرفته و نیاز اهل دل شده است؛ گلشنی که: عیون نرگس او جمله بیناست/ زبان سوسن او جمله گویاست» (مقدمه دکتر حسین الهی قمشه ای بر گلشن راز) . 👈 ادامه دارد .... ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife