#انس_با_نهج_البلاغه
♦️ شرح جامع #نهج_البلاغه
👈🏻این شرح شامل ترجمه نهج البلاغه مرحوم #فیض_الاسلام ، ترجمه نهج البلاغه مرحوم #شهیدی ، شرح نهج البلاغه #ابن_میثم ، شرح نهج البلاغه مرحوم #مغنیه، شرح نهج البلاغه #شیخ_عباس_قمی ، شرح نهج البلاغه #منهاج البراعة خویی، شرح نهج البلاغه #لاهیجی ، شرح نهج البلاغه #ابن_ابی_الحدید و شرح نهج البلاغه #منظوم می باشد.
🔸 1da.ir/U28c
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_2 #شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان
✳️ پيامبر صلى الله عليه و آله در كلام #لاهيجى
قسمت اول
🔴 لاهيجى در « #شرح_گلشن_راز » در تفسير و توضيح:
يكى خطّ است ز اوّل تا به آخر
بَرو خلق جهان گشته مسافر
(شيخ محمود #شبسترى)
و اشعار بعد از آن مىگويد:
«از اوّل مراتب موجودات كه عقل اوّل است تا آخر تنزّلات كه مرتبه انسانى است و از مرتبه انسانى تا مرتبه الهيّت كه نقطه آخرين دايره به اوّل متّصل مىشود، يك خطّ مستدير موهوم است كه از تجدّد تعيّنات نقطه وحدت نموده مىشود.
«بَرو خلق جهان گشته مسافر» و بر اين خطّ مذكور خلق عالم مسافرند كه از بطون به ظهور مىآيند و از ظهور به بطون مىروند:
كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ»
همان گونه كه شما را آفريد، [پس از مرگ به او] بازمىگرديد.
و مبدأ و معاد و تقدّم و تأخّر و جان و جسم و عقول و نفوس به حسب قلّت و كثرت مناسب با نقطه وحدت نموده مىشود.
سوى هستى از عدم در هر زمان
هست دائم كاروان در كاروان
باز از هستى روان سوى عدم
مىروند اين كاروانها دم بدم
جزوها را رويها سوى كُل است
بلبلان را عشق بازى با گل است
آنچه از دريا به دريا مىرود
از همان جا كآمد آن جا مىرود
(مولوى)
👈 ادامه دارد ...
#دوم #دعا_دوم_1
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ پيامبر صلى الله عليه و آله در كلام #لاهيجى
قسمت 2
🔴 رهبرى انبيا و اوليا و حكمت بالغه حضرت الهيّه مقتضى آن است كه رفتن و آمدن خلايق در اين راه خطّ موهوم كه مذكور شد بىرهبرى كه متّصف به كمال اعتدال جمعى الهى باشد ميسّر نگردد. و آن جماعت كه متّصف بدين كمالند أوّلًا و بالذّات انبيايند كه مظاهر حقيقت نبوّت روح اعظماند و ثانياً به سبب متابعت انبيا اوليايند، قدّس اللَّه أسرار هم، فلهذا فرمود كه:
در اين ره انبيا چون ساربانند
دليل و رهنماى كاروانند
(شيخ محمود شبسترى)
يعنى در اين راه مبدأ و معاد و نزول و عروج، انبيا كه به حسب كمال ذاتى اطّلاع بر حقايق امور و منازل و مراحل و حمدات و موانع راه حقيقت يافتهاند چون ساربانند، يعنى چنانچه، ساربان در كاروان ضبط و نگاهبانى اشتران مىنمايد كاروان را با احمال و اثقال به وسيله اشتران باربردار به منزل مىرساند، انبيا نيز ضبط و نگاهبانى نفوس خلايق از افراط و تفريط اخلاق و اوصاف و اعمال مىنمايند به صراط مستقيم عدالت هدايت فرموده به منزلگاه كمال كه وصول به مبدأ است مىرسانند.
و در تشبيه انبيا به ساربان اشارتى است دقيق كه نفس انسانى را گاهى كه مستعدّ رياضت و مخالفت وى بوده باشد در اصطلاحات عارفان «بَقَره» مىنامند و بعد از اشتغال به سلوك «بَدَنه» مىخوانند و بَدَنه شترى است كه روز عيد اضحى در مكّه ذبح مىنمايند.
خلاصه سخن اين است كه چون انبيا عليهم السلام جهت هدايت خلقند و هدايت حقيقى كه رجوع به مبدأ است آن جماعتى را ميسّر گشته كه بدنه نفس را به تيغ مخالفت نفس و هوا و موت اختيارى ذبح نموده باشد؛ كأنَّه كه بعثت انبيا عليهم السلام به جهت ايصال نفوس اين جماعت است و به منزل وصول هر چند كه حكم نبوّت شامل همه است كه:
وَاللَّهُ يَدْعُوا إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»
[مردم را] به سراى سلامت و امنيت [كه بهشتِ عنبر سرشت است] دعوت مىكند و هر كه را بخواهد به راهى راست هدايت مىنمايد.
اين طايفهاند اهل معنى
باقى همه خويشتن پرستند
فانى زخود و به دوست باقى
اين طُرفه كه نيستند و هستند
(محمد اسيرى لاهيجى)
دليل كاروان راه شريعتند كه عامّه خلايقند و راهنماى كاروان راه طريقتند كه خواصّند، چو هر طايفه به قدر استعداد فطرى كه دارند قبول فيض هدايت هادى مىتوانند نمود.
سير هر كس تا كمال وى بود
قرب هر كس حسب حال او بود
لاجرم چون مختلف افتاد سير
هم رَوِش هرگز نيفتد هيچ طير
هست با هر ذرّه درگاهى دگر
پس ز هر ذرّه بدو راهى دگر
(عطار نيشابورى)
👈 ادامه دارد ...
#دوم #دعا_دوم_1
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ پيامبر صلى الله عليه و آله در كلام #لاهيجى
قسمت 3
🔴 اگر چه انسان مظهر جامع اسم كلى «اللَّه» است وفى الحقيقه از جميع اسما وصفات الهى من حيث الجامعّية محظوظ است امّا انسان كامل كه انبيا و اوليا از باقى افراد انسانى از آن جهت به كمال ممتاز گشتهاند كه به طريق تصفيه، رجوع به مبدأ حاصل كردهاند ودر پرتو تجلّى احديّت او، هستى موهوم خويش فانى كرده باقى باللَّه شدهاند و صفات جزئى ايشان عين صفات كلّى حق گشته است و در اين مرتبه بقاء باللَّه تفاوت مراتب كمال به حسب تحقّق و اتّصال به صفات الهى بسيار است، بعضى متحقّق به اكثر صفات الهى شدهاند و بعضى به اقّل و باز در اين اقّل و اكثر تفاوت بسيار است.
و آن فرد كامل كه مستعدّ آن باشد كه به حسب حقيقت و معنى مظهر ذات و مجموع اسما و صفات اللَّه باشد و خواصّ و احكام اسم كلّى اللَّه به جزئيات و كليّات در او ظاهر مىشود و آن متحقّق به همه صفات الهى مىگردد حضرت خاتم محمّدى است و باقى انبيا و تمامت اولياى الهى اگر چه مظهر اين اسم كلى اللَّهاند، امّا هر يك مظهر اين اسم به بعضى صفاتند و مظهر تامّ اللَّه، كه مجموع صفات در او بالفعل به ظهور پيوسته باشد حضرت سيّد كونين است، پس نشأه ختمى محمّدى من حيث الحقيقة و المعنى سابق بر جميع انبيا باشد كه:
كُنْتُ نَبِيًّا و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ و الطّينِ.
من نبى بودم در حالى كه حضرت آدم در بين آب و گل بود.
ومن حيث الصّورة، متأخّر؛ چه علّت غايى «اوّل الفكر آخر العمل» است
«و نَحْنُ الْآخَرُونَ السّابِقُونَ»
و از جهت اين تقّدم ذاتى كه بيانش بر سبيل اجمال گفته شد، فرمود:
و ز ايشان سيّد ما گشته سالار
هم او اوّل هم او آخر در اين كار
(شيخ محمود #شبسترى)
«و ز ايشان» يعنى از انبيا «سيّد ما» كه حضرت رسالت پناه محمّدى صلى الله عليه و آله است «گشته سالار» يعنى مقدّم و بزرگ و مقتداى خلايق از انبيا و غيرهم.
و در اين محلّ، سالار به مناسبت كاروان فرمود.
«هم او اوّل هم او آخر در اين كار» يعنى در اين كار نبوّت.
#دوم #دعا_دوم_1
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
📔 #کتاب « #شرح_گلشن_راز »
قسمت اول
🔴 شیخ محمود #شبستری از بزرگان عرفان نظری و از شاعران متوسط پارسی گوی اواخر قرن هفتم و اوایل هشتم(متولد ۶۸۷ ق و متوفی ۷۲۰ ق) است که در جوانی (ظاهراً سی و سه سالگی)، در زادگاهش شبستر تبریز درگذشت. مهمترین اثر بجای مانده از وی «گلشن راز» بوده که منظومه ایست عرفانی در ۹۹۳ بیت که وی آن را به اشاره استادش شیخ بهاء الدین یعقوب در جواب هفده سؤال منظوم شیخ خراسان امیر سید حسین حسینی هروی سرود (تلخیص تاریخ ادبیات ایران دکتر ذبیح الله صفا، ج ۲، محمد ترابی، ۱۵۶-۱۵۷). شبستری آن پرسشهای منظوم عرفانی را در یک مجلس، به این ترتیب که هر بیتی را به بیتی، جواب داده و برای سائل بازپس فرستاد و پس از آن بر ابیات ارسالی افزود، تا منظومه گلشن راز با مطلع: به نام آنکه جان را فکرت آموخت/ چراغ دل به نور جان برافروخت، آفریده شد. این اثر در جایگاه یکی از بهترین منظومه هاى ادبیات تعلیمی فارسى در بیان حکمت عملی و عرفانِ نظری است. پاسخ هاى شیخ در این اثر، همسو و هم رنگ و بو با مشرب معرفتی شیخ محیى الدین بن عربى اندلسی، پدر عرفان نظری(به تعبیر استاد #مطهری در خدمات متقابل اسلام و ایران) است. اگر چه با تصریح شاعر در این اثر، مجموعه گلشن راز نخستین منظومه شعری اوست، آنجا که می گوید؛ همه دانند کین کس در همه عمر/ نکرده هیچ قصد گفتن شعر(!) که در این بیت به مناسبت موضوع که نفی هنر شاعری از اوست، عمداً «شعر» را با «عُمر» قافیه کرده تا معلوم کند که شاعر نیست (مقدمه گلشن راز، دکتر حسین الهی قمشه ای)، اما برخلاف گفته خود که: معانی هرگز اندر حرف ناید/ که بحر قلزم اندر ظرف ناید، زبان ساده و بیان روان شیخ در این مثنوی، مشتمل بر معانی و معارف دقیق عرفان نظری است، چنانکه قرنهاست که آن را مطبوع طبع ارباب معرفت گردانیده است. برخی تعداد شرح های نوشته شده بر آن را تا هفده شرح برشمرده اند(دانشمندان آذربایجان، محمد علی تربیت، ص۳۳۷) هر چند که مجموعه حاشیه ها، شرح ها و مستزادهای بر این مثنوی، از شمار سى تجاوز مى کند. مشهورترین این شروح، شرح شیخ محمد #لاهیجی متخلص به «اسیری» از عرفای قرن نهم هجری به نام «مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز» است و پس از آن شرح شاه نعمت الله ولی(متوفی ۸۳۴ ق) به نام «روضه اطهار» مشهور می باشد (مقدمه ای بر مبانی عرفان و تصوف، دکتر سید ضیاء الدین سجادی، ص۱۷۱). البته مستزادی عرفانی نیز به عنوان شرح آن توسط میر سید حسین ظهیر الاسلام دزفولی با مطلع: به نام آنکه جان را فکرت آموخت/ قبای عاشقی دوخت/ چراغ دل به نور جان برافروخت/ سراپا جان ما سوخت، سروده شده است.(عرفان و سلوک اسلامی، سید علی کمالی دزفولی)
محورهای اساسی گلشن راز عبارتند از: در ماهیت تفکر: تفکر رفتن از باطل سوی حق/ به جزو اندر بدیدن کل مطلق. در موضوع تفکر: در آلا فکر کردن شرط راه است/ ولی در ذات حق محض گناه است. در حقیقت «من»: چو هست مطلق آید در اشارت/ به لفظ من کنند از وی عبارت. در معنای انسان کامل: کسی مرد تمام است کز تمامی/ کند با خواجگی کار غلامی. در راز وحدت: کسی بر سرّ وحدت گشت واقف/ که او واقف نشد اندر مواقف. در معنی انا الحق: همه ذرات عالم همچو منصور/ تو خواهی مست گیر و خواه مخمور/ در این تسبیح و تهلیلند دائم/ بدین معنی همی باشند قائم؛ و نیز: در حقیقت وصال، در وحدت حدوث و قدم، در معنی شراب و شمع و شاهد، و ... .
جهت نشان دادن اهمیت گلشن راز در نزد بزرگان وادی معرفت، ذکر خاطره دکتر حسین الهی قمشه ای از پدر عارفش مرحوم آیت الله مهدی الهی قمشه ای، مناسب است: «روزی پدر، که روانش خوش باد مرا گفت: خواهی که تو را هزار درهم زر دهم که هرچندان خرج کنی هیچ کم نشود، بلکه همچنان بر بهای آن بیفزاید؟ گفتم از این خوشتر چیست که به گفته سعدی: خرم دلی که محبوب از در فرازش آید/ چون رزق نیکبختان بی منت سؤالی، فرمود آن هزار بیت است از عارفی بزرگوار و شاعری کریم النفس، که چون از معرفت نور و صفا دید/ به هر چیزی که دید اول خدا دید؛ شاعری که در همه عمر هیچ قصد گفتن شعر نکرده اما ناگهان طوطی طبعش به گفتار آمده و به یکباره بی تلقین و تکرار در میانه جمع منظومه ای آفریده که از عالم بالا گلشن راز نام گرفته و نیاز اهل دل شده است؛ گلشنی که: عیون نرگس او جمله بیناست/ زبان سوسن او جمله گویاست» (مقدمه دکتر حسین الهی قمشه ای بر گلشن راز) .
👈 ادامه دارد ....
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife
📔 #کتاب « #شرح_گلشن_راز »
قسمت 2
🔴 کتاب «مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز» اثر شمسالدین محمد بن یحیى بن على گیلانى مشهور به شیخ محمد #لاهیجی و متخلص به «اسیری» عارف و شاعر قرن نهم (متولد حدود ۸۳۳ ق) ایرانی (لاهیجان) است.
وی علاوه بر عرفان در علوم فقه و حدیث و تفسیر تبحر داشت و چنانکه در این اثر مفصّل او، مفاتیح الاعجاز، مىنماید، از کلام و حکمت نیز بهرة کامل داشت. لاهیجی همیشه جامة سیاه برتن داشت و او دلیل سیاهپوشى خود را در جواب پرسش شاه اسماعیل صفوی، نشان واقعة کربلا و استمرار عزای عاشورا برشمرد و این حاکى از پسندِ مذهبى و معتقدات شیعى اوست. وی شخصی متشرع و متعادل و از ادعاهای متداول صوفیه به دور بود. عرفانِ لاهیجی متأثر از عرفانِ نظری ابن عربى است. البته چنانکه در آثار او مشهود است، دانش و بینش عرفانى و ذوق ادبى او ترکیبى است از معرفت مولویوار و عشق و رندی حافظانه و نظریة وحدت وجود و مظهریت اسمائى ابن عربى. (دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۸، اسیری لاهیجی، نجیب مایل هروی)
مفاتیح الاعجاز، مشهورترین اثر لاهیجی در قلمرو معارف عرفانی و معروفترین شرح در میان شروح بر گلشن راز شیخ محمود شبستری است. شرح لاهیجى خود اثرى مستقل و مبنایى به شمار مى آید. لاهیجى در این تصنیف ارزشمند، مباحث گسترده اى از عرفان نظرى و عملى را به میان کشیده است که همگى مغتنم و سود بخش است. گرایش هاى شیعى و هماهنگی افق اندیشه هاى لاهیجى به آفاق تشیع، بر قدر و بهاى آن افزوده است. لاهیجى در این اثر، بر خلاف اکثر مؤلّفان متون عرفانى، در توصیف انسان کامل، تنها به بیان مفهوم اکتفا نکرده، بلکه جاى جاى کتابش را به نام حضرت موعود(عج)، متبرک مى کند. این شرح در حقیقت دانشنامهای است از مطالب و موضوعات اساسی عرفان نظری، با استشهاد به آیات و احادیث و روایات مستند و اشعار و اقوال بزرگان اهل معرفت و مشتمل بر نکتههای برخاسته از تجربهها و دریافتهای عرفانى شارح. این شرح در طول قرنها، همواره مورد توجه و مراجعة علاقمندان قرار داشته و در عصر صفویه به قلم علامه محمد دهدار با عنوان «ایجاز مفاتیح الاعجاز» تلخیص شده است. این کتاب با عنوان «جام دلنواز» به ترکى نیز ترجمه شده است. متن کامل آن بارها منتشر شده و نسخهای نسبتاً معتبر از آن به کوشش دکتر محمدرضا برزگر و عفت کرباسى، در تهران ۱۳۷۱ ش انتشار یافته است.
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife