⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷
⭕️ 🛑⭕️🛑🌷
⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷
🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑
⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑
🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
#خادم_مسجدجمکران
#ازلسان_همسرمعزز
#شهیدمدافع_حرم
#قاسم_غریب
قاسم برای اولین بار در شب 21 بهمن 83 با دو نفر از دوستانش به خواستگاری آمد. خوب به یاد دارم ساعت 9 شب بود. در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی غریو اللهاکبر مردم به گوش میرسید. از آن موقع به بعد هر وقت غریو اللهاکبر را میشنوم، یاد شب خواستگاری قاسم میافتم و خاطره شیرین آن شب برایم زنده میشود. وصلت خیلی اتفاقی رخ داد و ماجرای جالبی دارد. همسرم شهید قاسم غریب متولد 1361 در روستای سیدمیران گرگان بود اما محل خدمتش در یگان صابرین تهران بود. یکبار که برای زیارت به قم میآید، دوستش که در قم سکونت داشت به ایشان گفته بود شما قصد ازدواج ندارید؟ قاسم هم گفته بود اگر خانم سید و مؤمنی باشد تمایل به ازدواج دارم. دوست شان از همسرش میخواهد تا کسی را به قاسم معرفی کند که ایشان هم از دوستانش که خادم مسجد جمکران بود سؤال میکند و در نهایت من به قاسم معرفی میشوم.
#روزهای_خوش_آشنایی
همسرم پاسدار بود و دوره خلبانی را میگذراند. عاشق پرواز بود و عاقبت سیمرغ آسمان شهادت شد. همسرم ابتدا از اعتقادات و ایمانشان و بعد هم از شغلش برایم صحبت کرد. قاسم از سختی راهی که در پیش داریم حرف زد، از مأموریتهای پیش رو و از زندگیای که امکان دارد شهر به شهر بچرخیم. اصرار داشت تا من با اطلاع از همه این شرایط، مسائل و سختیها تصمیم خودم را بگیرم. من هیچ شناختی در مورد شغلش نداشتم. دوست داشتم شرط هر دوی مان صداقت باشد و هرگز در هیچ شرایطی به هم دروغ نگوییم. قاسم در همان جلسه از احتمال شهادتش برایم گفت. میگفت : که عاشق شهادت است و من در جواب گفتم من دوست دارم عرض زندگیام قشنگ باشد. طولش مهم نیست.
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
🛑⭕️🛑🌷
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم