۱ من کارگرم و مثل بقیه از وضعیت گرونی و مشکلات جامعه ناله میکنم خب خیلی کار میکنم ولی با سه تا بچه قد و نیم قد خرجم به دخلم‌ نمیرسه و نمیتونم زندگیم رو قشنگ بچرخونم زنم خیلی قناعت میکرد و با نداری من میساخت دوست داشتم براش جبران کنم ولی نمیتونستم فشار بهم میومد و دست خودم نبود از طریق کانالا و گروهای تلگرامی مطلع شدم که کشور شلوغ شده و مردم در حال اعتراض هستن زنم بهم گفت که تو نریا اگر ی وقت بگیرنت ابروت جلوی بابام میره با کم و زیادت ساختم ولی با این که به هنوان اغتشاش گر بگیرنت نمیسازم منم گفتم خیالت راحت و نمیرم چرا باید برم زندگیمون خوبه و تو از من راضی باشی همین کافیه برام اما دوست داشتم برم‌ هم کنجکاو بودم هم تحت تاثیر تلگرام و اینستاگرام بودم