🔰می گویند خدا
#مادر را آفرید که گوشه ای از وجود خودش بر روی زمین باشد تا وقتی بنده ای را به زمین و اهلش هدیه🎁 کرد، او را به رسم امانت به آغوش مادر بسپارد. اصلا عشق واقعی♥️ همان محبت عزلت نشین دل
#مادرهاست.
🔰مسعود عسگری درآغوش پر مهر مادری بزرگ شد که آرزوهای بسیاری برای
#پسرش داشت. دوست داشت او را در لباس دامادی ببیند و هروقت برق چشمانش😍 خبر از آرزویش داشت، مسعود می گفت: "هروقت
#زمانش رسید خودم می گویم."
🔰مادر در
#انتظار ندایی از دل پسر برای دیدن دامادی اش و پسرش در انتظار ندایی از اهل آسمان💫 برای رسیدن به
#شهادت
🔰مقدمات را فراهم کرد و راهی
#سوریه شد. بی قراری مادرش شروع و هر بار با برگشتنش قرار به دل بی قرار💗 برمی گشت. در هر وداع او را امیدوار می کرد به دیدن دوباره اش اما آخرین بار گفت منتظرش نباش❌. دل مادر کاسه آبی شد که از چشمانش ریخت😭 و بدرقه راه پسرش شد.
🔰قلب
#منتظر مادر در تلاطم دریای نگرانی بی تاب و مسعود قدم به قدم به شهادت🌷 نزدیک تر شد. بدن مسعود با برخورد توپ تکه تکه شد. آنطرف حس مادری کار دست مادرش داد و
#دل اوهم تکه تکه ترک خورد💔 و شکست. چشم پسر فدا شد و چشم مادر به در خشک شد. دستش قطع شد و مادر دست شست از برگشتنش. پاهای مسعود قطع شد و زانوان
#مادر لرزید.
🔰خدا
#امانتی اش را پس گرفت و صبر را به دل داغدار مادر عطا کرد.
#خبر_شهادت را که شنید محکم ایستاد. در مراسم وداع با دیدن بدن اربا اربا فرزندش به یاد جوان
#امام_حسین اشک ریخت و با دیدن دست جدا شده مسعود به یاد
#علمدار کربلا ناله زد😭
🔰آرزوی دامادی اش بر دل ماند. اما داغ سنگین نشسته بر قلب مادر به بهای
#عاقبت_بخیری فرزندش آرام شد♥️
✍نویسنده:
#طاهره_بنائی_منتظر
#شهید_مسعود_عسگری
📅تاریخ تولد: ۸ شهریور ۱۳۶۹
📅تاریخ شهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۴
🕊محل شهادت: حلب_سوریه
🥀مزار شهید: بهشت زهرا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh