eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27هزار عکس
5.7هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
1⃣2⃣4⃣ 🌷 🔹از همان اوایل زندگی میدانستم عمر زندگیمان است.سبک زندگی و منش گویای این بود که متاع وجودش را خدا خریدار است👌. 🔸نور شهدا💫 در چهره اش کاملاً مشخص بود.هميشه به او میگفتم:" نازنینت را دوست دارم😍.این صورت زیبا دست تو هست. ♨️رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون" 🔹ظاهر و چهره ی مصداق این روایت از امیرالمومنین بود که فرمودند:" ⚜هیچکس چیزى را در باطن خویش پنهان نمى دارد مگر اینکه 👈در سخنانى که از دهان او مى پرد، و در و قیافه اش آشکار مى گردد"..وقتي از زیبایی صورتش برایش میگفتم،از راز چشمان برایم میگفت.. 🔸اینکه همسرشهید همت هم عاشق آن و زیبای همسرش😍 بود.و سرانجام همان چشمها،زیباترین قربانی👌 در راه خدا شد.. 🔹ميگفت :"توهم صورت من هستی..ممکنه خدا این صورت را برای انتخاب کنه."وقتی این داستان را برایم میگفت طاقت شنیدنش را نداشتم🚫..بسیار گریه میکردم😭..این 25 روزی که بود مدام سفارش میکردم که مواظب من باش. 🔸بعد از ،وقتی بالای سر پیکر مطهرش رفتم ،و سر و صورتش را نگاه کردم،دنیا روے سرم خراب شد😭. گفتم این بود رسم ؟؟ 🔹براثر اصابت ترکش آر پی جی💥 به صورت و سر نازنین 🌷 ،جان ناقابل را تقدیم درگاه کرده بود..خدا زیبایی را به او داد و خریدار اصلیش هم خودش شد👌.خدا به صورت او هم جمال داد هم کمال. در راه خدا از گذشتند. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خـواهرم #لبخند شهید😊 بسته به سیاهی #چادر توست پس سیاهی #امانتی است در دستان تو🕊 #شهید_صادق_عدالت_اکبری🌷 #مدافع_تاج_بندگی👑 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
مادرش #چهل روز میهمان امامزاده شد و در این چله پیکر پسرش را از حضرت زینب س #طلب کرد. روز چهلم از #هوش رفت...تو #خواب دید چند خانم جلوی درشون اومدن و یه خانم چادری و با کرامت که رو گرفته بود با #دلخوری گفت، امانتی این زن رو بهش برگردونید، نگذاشت #امانتی اش پیش من بمونه...🌸 دو ماه بعد از #شهادت هاشم دوباره اون روستا فتح شد و پیکر تکه تکه شده ی هاشم از گوشه و کنار پیدا شد... #شهید_هاشم_دهقانی_نیا🌷 پ ن: عکس از لحظه #وداع با دوقلوهایش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1⃣1⃣9⃣ 🌷 .... 🌷همراه چند نفر از عزیزان بسیجی برای دیدار از خانواده شهدای دانش آموز به محل خانه آنها رفتیم. پدر شهید «محمد پی گم کرده» چند سالی است که از دنیا رفته است. مادر شهید با مهربانی و صمیمیت به پیشوازمان آمد. او ما را به خاطرات شهید میهمانی کرد و گفت: پسرم شده بود و مراسم خاکسپاری او تازه تمام شده بود که یک روز.... 🌷كه يك روز زن همسایه آمد پیش من و گفت: محمد دیشب به آمد و گفت: به مادرم بگویید آن مردم را که پیش من است، باز گرداند. هر چه فکر کردم چیزی به ذهنم نرسید؛ زیرا پسرم نوجوان و مجرد بود؛ مال و منالی هم نداشت که به کسی باشد. روز دوم باز همان زن آمد و همان حکایت را تعریف کرد! به او گفتم: فرزندم محمد که از کسی پول یا چیزی نگرفته است که من پس بدهم. روز سوم باز هم همین اتفاق تکرار شد. 🌷....این بار رفتم جلوی تاقچه، مقابل عکس او ایستادم و گفتم: مادر چه امانتی پیش من داری که من نمی دانم؟ یک مرتبه چشمم به چند (کلاشینکف) که محمد از جبهه به عنوان آورده بود؛ افتاد. گفتم: مادر نکند اینها را می گویی. گلوله ها را برداشتم و تحویل برادران دادم. شب بعد به خوابم آمد و گفت: «مادر دستت درد نکند راحت شدم؛ بسیار مهم است حتی اگر یک گلوله باشد!» 🌷از این بیان شیوای مادر شهید به آمدم و گفتم: مادر باز تعریف کنید؛ او دو خاطره دیگر تعریف کرد: چند وقتی به خوابم نیامد طوری که شدم و سر قبرش رفتم و گفتم: محمد من حتماً لیاقت مادر شهید بودن را ندارم، چرا به خوابم نمی آیی؟ شب خواب دیدم پسرم محمد آمد و دست مرا گرفت و بالا برد، به ساختمانی بسیار و زیبا و با شکوه رسیدیم، گفت: مادر اینجا را برای تو کرده اند. گفتم: چرا؟ گفت: چون هستی. 🌷....در انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن، کمی نگران شدم. با خود می گفتم نکند اتفاقی بیفتد که هدر رود. شب پسرم محمد به خوابم آمد دستم را گرفت و به محل با شکوهی برد. مرا از محلی عبور داد که دو طرف آن مردان تنومند و آماده و با احترام نظامی خبردار ایستاده بودند. انگار ما از آنها سان می دیدیم.... 🌷گفتم: محمد اینها چه کسانی هستند؟ محمد خندید و گفت: «شهدا، اینجا ایستاده اند تا به شما دهند که هستند و نمی گذارند اتفاقی بیفتد.» آری شهدا زنده اند و مواظب این نظام و انقلاب هستند؛ همان گونه که مقام معظم رهبری فرمودند: «مظهر ایران شهدا هستند.» راوی: رسول قناتی، استاد دانشگاه آزاد اسلامی و دانشکده فنی مرند 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 شور _ بسیار زیبا و احساسی 🔺 از زبان #همسران شهدای مدافع حرم 🔸گفت دوسه تا #امانتی میذارم 🔹اینا #باید پیش خودت بمونه ✩لباس مشکیم ، ✩چفیم ، ✩ساعتم.... 🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فرازی از #وصیتنامه📜 🔸بدانید که نه تنها من بلکه #تمام_شهدا از کسانی که به هر نحوی و در هر لباسی با این انقلاب و امام #مخالفت کنند و یا بی تفاوت باشند و #امام_امت را در این گرفتاری ها و مشکلات تنها👤 بگذارند، نخواهیم گذشت⛔️ 🔹عزیزان و عاشقان❤️ روح اللّه امام و جمهوری اسلامی #امانتی است در دست ما قدر این تحفه الهی را بدانید تا به #عذاب الهی دچار نشویم🚫 این انقلاب و این پیروزی ها✌️ با حرف بدست نیامده، برای لحظه لحظه آن #جوانان غیورمان خون داده اند و #جان داده اند تا به اینجا رسیده ایم "پا روی این خون ها نگذارید" 🔸اُمت #حزب_الله دلخوش باشید که این دلقک هایی👺 که در گوشه و کنار مملکت دست به خرابی ها می زنند #نمی_توانند این خون ها را پایمال کنند و نمی توانند مقابل چرخ عظیم #انقلاب بایستند؛ زیرا که این مملکت به فرموده امام: #مملکت_امام_زمان {عج} است 🌷مزار شهید🌷 در گلزار شهدای بهشت زهرا{س} تهران قطعه ۲۷، ردیف ۱۱۷، شماره ۹ #شهید_داوود_عابدی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
5⃣8⃣1⃣1⃣ 🌷 🔰از همان اوایل زندگی میدانستم عمر زندگیمان است.سبک زندگی و منش گویای این بود که متاع وجودش را خدا خریدار است👌. 🔰نور شهدا💫 در چهره اش کاملاً مشخص بود.هميشه به او میگفتم:" نازنینت را دوست دارم😍.این صورت زیبا دست تو هست. ♨️رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون" 🔰ظاهر و چهره ی مصداق این روایت از امیرالمومنین بود که فرمودند:" ⚜هیچکس چیزى را در باطن خویش پنهان نمى دارد مگر اینکه 👈در سخنانى که از دهان او مى پرد، و در و قیافه اش آشکار مى گردد"..وقتي از زیبایی صورتش برایش میگفتم،از راز چشمان برایم میگفت.. 🔰اینکه همسرشهید همت هم عاشق آن و زیبای همسرش😍 بود.و سرانجام همان چشمها،زیباترین قربانی👌 در راه خدا شد.. 🔰ميگفت :"توهم صورت من هستی..ممکنه خدا این صورت را برای انتخاب کنه."وقتی این داستان را برایم میگفت طاقت شنیدنش را نداشتم🚫..بسیار گریه میکردم😭..این 25 روزی که بود مدام سفارش میکردم که مواظب من باش. 🔰بعد از ،وقتی بالای سر پیکر مطهرش رفتم ،و سر و صورتش را نگاه کردم،دنیا روے سرم خراب شد😭. گفتم این بود رسم ؟؟ 🔰براثر اصابت ترکش آر پی جی💥 به صورت و سر نازنین 🌷 ،جان ناقابل را تقدیم درگاه کرده بود..خدا زیبایی را به او داد و خریدار اصلیش هم خودش شد👌.خدا به صورت او هم جمال داد هم کمال. در راه خدا از زندگیشان گذشتند. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شور ⏯بسیار زیبا و احساسی 🔺 از زبان #همسران شهدای مدافع حرم 🥀گفت دوسه تا #امانتی میذارم 🌾اینا باید پیش خودت بمونه♥️ 🥀لباس #مشکیم ، چفیم ، ساعتمـ⌚️ 🎤سید رضا #نریمانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#چادرانه....🌹 حس خوبیستــ😌 #امانتی ات را برداری ببری کنار #صاحبش و زمزمه کنی من هنوز امانتدارمــ♥️ ادامه ی #راه را یاری ام کن ای #شهیـد🌷 #حجاب_فاطمی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مادرش روز میهمان امامزاده شد و در این چله پیکر پسرش را از حضرت زینب س کرد. روز چهلم از رفت...تو دید چند خانم جلوی درشون اومدن و یه خانم چادری و با کرامت که رو گرفته بود با گفت، امانتی این زن رو بهش برگردونید، نگذاشت اش پیش من بمونه...🌸 دو ماه بعد از هاشم دوباره اون روستا فتح شد و پیکر تکه تکه شده ی هاشم از گوشه و کنار پیدا شد... 🌷 پ ن: عکس از لحظه با دوقلوهایش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
که رفتنو، پریدن از هفت آسمون مادرای شهدا، موندن و خاطراتشون عکس بچه‌هاشونو، هرجا که میرن میبرن بعضیاشون هنوزم، یک خبرن😔 ، آیه‌های ایثارن مادرای شهید، ساکن عرش یارن مادرای شهید🌷 گردنمون باید عاشق باشی♥️ عاشق مثه این جوون بدی برا خدا "مثه حسین تو کربلا" “ بیا و دستمو بگیر” شهدا که رفتنو، این روزا تو کرببلا اما جنگ، یادگاری میون ما اون دلاورایی که، مرگو به بازی میگیرن بعضیا قطع نخاع، بعضیا شیمیایی‌ان😢 یادگارای جنگ، حالا اسیر دردن یادگارای جنگ، نشون دادن که نیش و زخم زبون، بازم تحمل کردن باید باشی عاشق باشی توی عمل💪 مردن برات بشه عسل بگیری تو بغل شهدا که پر زدن🕊حالا نگاهشون به ماست این نظام و انقلاب، از شهداست حرف تو سینه‌شونو، باید هر عاشق بدونه خواهرم حفظ ، متن وصیتاشونه📜 ↵وصیت نامه‌شون، سفارش به عفته ↵وصیت نامه‌شون، پیروی از ↵وصیت نامه‌شون، خط به خطش بصیرته باید عاشق باشی عاشق مثه این تاکه نگات کنه خدا💖 تا بدی تو کربلا “شهید بیا و دستمو بگیر”😔😔🌷🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔹همسرش میگفت: صورت داشت عاشق ♥️صورتش بودمـْ تو کہِ بود زنگ میزدم میگفتم 🔸علیرضا مال منہ مراقب من باش پیکرشو کہ دیدم گفتم مُراقب امانتیم بودے❓ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🔰می گویند خدا را آفرید که گوشه ای از وجود خودش بر روی زمین باشد تا وقتی بنده ای را به زمین و اهلش هدیه🎁 کرد، او را به رسم امانت به آغوش مادر بسپارد. اصلا عشق واقعی♥️ همان محبت عزلت نشین دل . 🔰مسعود عسگری درآغوش پر مهر مادری بزرگ شد که آرزوهای بسیاری برای داشت. دوست داشت او را در لباس دامادی ببیند و هروقت برق چشمانش😍 خبر از آرزویش داشت، مسعود می گفت: "هروقت رسید خودم می گویم." 🔰مادر در ندایی از دل پسر برای دیدن دامادی اش و پسرش در انتظار ندایی از اهل آسمان💫 برای رسیدن به 🔰مقدمات را فراهم کرد و راهی شد. بی قراری مادرش شروع و هر بار با برگشتنش قرار به دل بی قرار💗 برمی گشت. در هر وداع او را امیدوار می کرد به دیدن دوباره اش اما آخرین بار گفت منتظرش نباش❌. دل مادر کاسه آبی شد که از چشمانش ریخت😭 و بدرقه راه پسرش شد. 🔰قلب مادر در تلاطم دریای نگرانی بی تاب و مسعود قدم به قدم به شهادت🌷 نزدیک تر شد. بدن مسعود با برخورد توپ تکه تکه شد. آنطرف حس مادری کار دست مادرش داد و اوهم تکه تکه ترک خورد💔 و شکست. چشم پسر فدا شد و چشم مادر به در خشک شد. دستش قطع شد و مادر دست شست از برگشتنش. پاهای مسعود قطع شد و زانوان لرزید. 🔰خدا اش را پس گرفت و صبر را به دل داغدار مادر عطا کرد. را که شنید محکم ایستاد. در مراسم وداع با دیدن بدن اربا اربا فرزندش به یاد جوان اشک ریخت و با دیدن دست جدا شده مسعود به یاد کربلا ناله زد😭 🔰آرزوی دامادی اش بر دل ماند. اما داغ سنگین نشسته بر قلب مادر به بهای فرزندش آرام شد♥️ ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۸ شهریور ۱۳۶۹ 📅تاریخ شهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۴ 🕊محل شهادت: حلب_سوریه 🥀مزار شهید: بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
....🌹 حس خوبیستــ😌 ات را برداری ببری کنار و زمزمه کنی من هنوز امانتدارمــ♥️ ادامه ی را یاری ام کن ای 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh