#سیدحمیدرضا_برقعی
#اطلاعات_ادبی
برای سرودن
#شعر_آیینی و
#شعر_ولایی توصیف و خیالپردازی و مضمونپردازی کافی نیست.(دقت کنید! شرط "لازم" هست شرط "کافی" نیست، هر شعری اول باید شاعرانگی داشته باشد بقیهی مفاهیم و مضامین روی این "شاعرانگی" سوار میشوند.) شاعر آیینی باید تاریخ بداند، تاریخ بخواند، به ویژه تاریخ اسلام و تشیّع و تاریخ ایران حتی.
این مطالعات باید مستمر و پیوسته باشد، درونی شود و موقع سرودن، بدون قصد قبلی احضار شود.
یعنی قرار نیست شاعر، تاریخ را به نظم درآورد!!
یا مضمون فلان دعا را به نظم درآورد... اینها شعر نیست.
ولی وقتی درونی شد، ذهن شاعر را تسخیر کرد، در کنار آموخته هایش از صور خیال و صنایع شعری نشست، آن وقت خروجی حُلّهی* در هم تنیدهایست از شعر و تاریخ و معرفت و ....
و شعر بالا یک نمونه درخشان از این درهمتنیدگیست.
برخی شعر آقای برقعی را در زمرهی شعر عامهپسند جای میدهند. ممکن است از نظر زبانی، آنچنان دستورمند و طبق زبان معیار باشد که جملات به راحتی فهمیده شود ولی از جهت مضمون و تلمیحات روایی و تاریخی میتوانیم این اشعار را نوعی شعر فرافرم بدانیم. ( یکی از ویژگی های شعر فرافرم این است که از جهت مضامین، مخاطبی با اطلاعات خاص مثل فلسفه و تاریخ و سینما و ... میطلبد در اینجا مخاطب این شعر لازم است اطلاعات ادبی و تاریخی و روایی داشته باشد. )
البته بقیه اشعار ایشان در حوزهی ادب(تصویرسازی) نیز ارزش ادبی قابل تامل و واکاوی دارد.
*حُلّه : پارچه ابریشم
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast