ای چشمه سار بخشش و ایثار و جود ها ای ابتدای رشته ی بود و نبود ها خلق جهان ، به امر خدا شد به خاطرت سر منشأ کرامت و بذلی و جودها معیار قرب و دوری حق از ولای توست معنی گرفته با تو فراز و فرود ها سمت نگاه تو که مسیری است تا خدا رمز تقربِ همه اهل سجودها نامت که در میانه ی هر بیتی آمده شد افتخار جمله ی شعر و سرود ها سر رشته ی تمامیِ دل ها به دست توست با مهر تو تنیده همه تار و پود ها قدر تو را ولی همگان ناشناختند تا جرعه های کینه نصیب تو ساختند در پیچ و تاب حادثه ها مبتلا شدی تا لحظه ای که کشته ی زهر جفا شدی در عمر کوته ات که نه چندان بهار دید با هر خزان و رنج و جفا آشنا شدی در بی کسی و غربت تو این سخن بس است حتی میان خانه اسیر بلا شدی با همسری که همدم و یارت نبوده است هر لحظه با غمِ دل خود همنوا شدی تا شعله های زهر غمش بر جگر نشست درد آشنای سوز دلِ مجتبی شدی جان با لبان تشنه بدادی به بی کسی تا زاین جهت چو کشته ی کرببلا شدی از داغ تو شراره به قلب فلک فتاد جانم فدای غربتت ای حضرت جواد معنا گرفته قرب خدا با نگاه تو باشد تمام اهل جهان در پناه تو آن خالقی که خلق دو عالم نموده است فرموده آفرینشِ خود با گواه تو ماندی غریب از چه به شهر و به خانه ات با آن که بوده خیل ملک از سپاه تو وقتی که خون جگر شدی از زهر همسرت سر زد تمام غربت و غم در نگاه تو در لابلای هلهله های کنیزکان آید صدای ناله ی پر سوز و آه تو مانده سه روز پیکر تو زیر آفتاب بر گو چه بوده اِی گل زهرا گناه تو ؟ بر بی گناهیِ تو شهادت دهد خدا بر هر دلی ز داغ تو محنت دهد خدا @shia_poem